RE: تضاد معیار ها و باور های دینی من با خانواده (در مورد ازدواج و ...)
از دو مدیر عزیز و گرامی که به تاپیک بنده تشریف آوردن و نظر کارشناسی خود رو بیان کردند واقعا ممنونم ..جدا که سوپرایز شدم چون دیگه امیدی به اینجور تاپیک ها تو این انجمن نداشتم ....
-----------------
و اما در جواب دو مدیر گرامی که هردو روی یک موضوع تاکید داشتند :
بنده با فرض به اینکه توان این ازدواج مدیرنیته رو بدم و از نظر مالی و ... از خانواده کمکی نخوام آیا خانواده بحز این مورد بخوان منو درد کنن و یا با من مثل گذشته رفتار نکنن آیا باز این در آینده برای من مشکل ساز نمیشود ؟ (من تنها پسر خانواده هستم و پدر من علاقه ی فوق الهاده ای نسبت به من داشته و تا به الان بیشتر نیازهای من رو برطرف کرده )
حالا مشکل اصلی من اینجاست هفته ی دیگه که میخوام این موضوع رو به پدر اعلام کنم این تناقص ها که در انتخاب من هست چطور بیان کنم که پدرم بازخورد بدی نداشته باشه یعنی جوری نشه که حاضر به تحقیق از خانواده دختر و بعد خواستگاری رفتن بشه ؟؟ من که نمیخوام بگم الا بلا همین .. میخوام بگم من این فرد رو انتخاب کردم با تعارض هایی که با شما و خانواده داره ... حالا شما بیا تحقیقات در مورد سایر موارد (غیر مذهب) کن و ببین باز در اون موارد هم ما بهم نیمخوریم و یا ... که اگر باز در سایر موارد تغارض باشه فکر نکنم به صلاح باشه این وصلت سر بگیره ؟
تعارض های که بیین من و پدر من وجود داره که باید گفته بشه :
1- طرف و خانواده مقابل از نظر مذهبی چند درجه پایین تر از ما هستند که چادر نبودن خود و خواهر فرد و همچین چادری بودن مادر و مذهبی نبودن پدر خانوادشون جزو تعارض هاست ...
2- ایشون در شهری دیگر با فاصله 80 کیلومتر از شهر خود وجود داره که هنوز نمیدونم با گفتن این مورد چه عکس العمل و مخالفتی خواهند کرد ....
اصلاح بند حرف های اولم که نشد تو 20 دقیقه مدت ویرایش اصلاح کنم :
ببینید مشکل الان من این نیست که خانواده از نظر مالی نخوان کمکم کنند نه،مشکل من نوع نگاه خانواده به من بعد از این انتخاب من هست ... یعنی اینکه با من رسمی و یا یه سردی رفتار کنن ... (من با پدرم به شدت راحت و خودمونی هستم و مثل یه دو تا دوست هستیم تو شوخی کردن و ....) پس نمیخوام این مهر و محبتی که هست بین ما به همین راحتی از بین بره و از طرفی نمیتونم از انتخاب و عقاید خودم به همین راحتی بگذرم ....!
RE: تضاد معیار ها و باور های دینی من با خانواده (در مورد ازدواج و ...)
سلام
شاید نقل قول زیر هم راستایی با این تاپیکتون نداشته باشه ولی چون خودم همانند شما این دوران را با خانواده گذراندم و بر اساس معیار های خودم ازدواج کرده ام ازتون خواهش می کنم پاسخش را بنویسید
با تشکر :72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
سلام اقای Reza_SS
یکی از دوستان لینک تاپیکت رو به من داده بود منتها فرصت نکردم بخونمش ... الان هم که خیلی طولانی شده ...
(ای خدا....)
********** من دختری هستم که توی خانواده مذهبی بزرگ شدم با عقایدی مذهبی و خانواده ام اصرار زیاد به چادر پوشیدن من ... تا پایان سال سوم راهنمایی که مدرسه ای مذهبی می رفتم واقعا چادری بودم و خیلی مقید به حجاب، پایان سال اول دبیرستان چادرم رو گذاشتم کنار چون عقایدم با خانواده ام تفاوت پیدا کرده بود ... مرتبا با خانواده سر این قضیه جر و بحث داشتیم ...نه از اون مانتو تنگ ها و 100 کیلو آرایش کرده ها بودم و نه از اون حجاب های پوشیده کامل که رو می گیرند... یه حجاب معمولی ... مانتو متناسب نه تنگ و نه گشاد ... و آراشم در حد یه مداد و کرم ضد افتاب ... همین ... که سرانجام در هنگام ازدواج یکی از معیارهایم همین چادر نپوشیدن بود ... و با مردی ازدواج کردم که در این زمینه صددرصد با من تناسب داشت ... *********
حالا اگه لطف کنی و به سئوالات زیر پاسخ دهی ، شاید تجربه ی من تا حدودی به کارت بیاد :323:
میشه از خودت بگی؟
چقدر عقاید مذهبی داری؟
نماز خوندن چقدر برایت الویت داره؟
شده نمازت قضا بشه؟ اگه آره بعدش چه حسی داشتی؟
اهل مسجد و دعا هستی؟
ماه رجب و شعبان برایت معنا و مفهومی داره؟
اهل روزه هستی؟
اگه سحری خواب بمونی روزه ات رو چی کار می کنی؟
زکات فطره ات رو کی میده؟
از رساله چه کسی استفاده می کنی؟
اگه دستت ببره و لباست خونی بشه ، آیا میشه با اون لباس نماز خوند؟
لباسی رو که نجس شده میشه انداخت کف حموم و درحالیکه اون لباس نجس خیس شده ، رفت حموم و بدون اینکه اون رو بشوری خودت رو بشوری بیای بیرون و اون لباس هم همچنان خیس کنار حموم بمونه؟
امیدوارم منظورم رو از طرح این سئوالات درک کرده باشی
RE: تضاد معیار ها و باور های دینی من با خانواده (در مورد ازدواج و ...)
سلام دوست عزیز و ممنون بابت وقتی که برای بنده ی حقیر قرار داید :72:
سعی میکنم تا جایی که میتونم به سوالاتتون درست جواب بدم
---------------------------------------
میشه از خودت بگی؟
23 سال دارم و دارای مدرک کاردانی رشته ی الکترونیک و در حال حاضر در یک شرکت خصوصی مشغول به کارم ... تیپ و ظاهرم مذهبی نیست ولی از اون افراد قرطی و با ظاهر زننده نیستم یه ظاهر معمولی و امروزی به قولی خوش تیپ :311:
چقدر عقاید مذهبی داری؟
نمیدوتوم حساب کنم چقدر ولی میشه گفت خیلی چیزای مذهبی رو رعایت میکنم تا حدودی ..
مثل محرم و نامحرم ... حلال و حرام - حق الناس و ....
نماز خوندن چقدر برایت الویت داره؟
نماز متاسفانه طی اجبارهایی که بابام میکنه یه خورده زده شدم ولی تا حدودی میخونم ولی زیاد برام تو اولیت نبود تا اکنون یعنی ممکنه یه بار بخونم یه بار نه .... ولی در کل دوست دارم نماز خوندنم بشه برام یه عادت تا همیشه بخونمش ....
شده نمازت قضا بشه؟ اگه آره بعدش چه حسی داشتی؟
هیچ حس خاصی نداشتم ...!!!
اهل مسجد و دعا هستی؟
مسجد بیشتر با پدرم و اونم تو ماه رمضون و یا محرم میرم و مابقی اگر مراسم سالگردی چیزی بود ....
ماه رجب و شعبان برایت معنا و مفهومی داره؟
از چه لحاظ ؟!! درست متوجه نشدم ولی در کل معنی خاصی نداره یعنی کار خاصی تو این ماه انجام نمیدم ...!
اهل روزه هستی؟
100% - این رو یادمه از سوم راهنمایی همیشه میگرفتم و یکش رو هم نشد که نگیرم و کلا روزه گرفتن رو دوست دارم ...
اگه سحری خواب بمونی روزه ات رو چی کار می کنی؟
سعی میکنم بدون سحری روزه رو بگیرم تا جایی که حالم بد نشه !!!
که اینکارو چندباری کردم ...!
زکات فطره ات رو کی میده؟
من که این چیزارو نمیدم و اطلاعاتی ندارم ! پدرم معمولا میده و ...
از رساله چه کسی استفاده می کنی؟
آیت الله مکارم شیرازی
اگه دستت ببره و لباست خونی بشه ، آیا میشه با اون لباس نماز خوند؟
خیر ...
لباسی رو که نجس شده میشه انداخت کف حموم و درحالیکه اون لباس نجس خیس شده ، رفت حموم و بدون اینکه اون رو بشوری خودت رو بشوری بیای بیرون و اون لباس هم همچنان خیس کنار حموم بمونه؟
نمیدونم !
RE: تضاد معیار ها و باور های دینی من با خانواده (در مورد ازدواج و ...)
بالهای صداقت عزیز وسایر دوستان منتظر پاسخ شما بعد از گذشت چند روز هستیم
RE: تضاد معیار ها و باور های دینی من با خانواده (در مورد ازدواج و ...)
دوستان مثل اینکه خانم بالهای صداقت خیلی کم به انجمن سر میزنن و نمیتونن بنده رو راهنمایی کنن ..
اما یه چیز که دیروز پیش امد این بود که بالاخره قصیه رو با پدرم در میون گذاشتم و ایشون به 2 دلیل حتی حاضر هم نشدند به تحقیق خانواده طرف مقابل برن و ...
اگه نیازه باشه تاپیک جدید بزنم ؟ :-؟
دلایلش که هیچ جوابی نتونستم براشون داشته باشم :
1- سطح عقاید مذهبی ما با اون ها خیلی فرق میکنه و مثلا اگر من نمیتونم با اون ها رابطه ی صمیمی داشته باشم چون ممکنه سر بعضی مسائل همچون سیاسی و .... اختلاف داشته باشیم و ...
ایشون به دلیل اینکه گفتم پدر طرف مقابل بازاری هستند و مغازه دار و خودش فرد فرهنگی و کارمند آموزش و پرورش اختلاف و دیدگاه ها راحت میشه از رو شغل تشخصیص داد و کلا نمیشه هیچ رابطه بین دو خانوده ایجاد کرد ...!
2- دلیل دوم که خیلی مهمتر بود و نتوستم جوابی بدم دور راه بود یعنی بین شهر ما و شهر اون ها حدود 80 کیلومتر فاصله هست .. و به من گفت که آخه چرا خودتو داری عذاب میدی اگه دختر میخوای خودت انتخاب کنی از همین شهر خودمون انتخاب کن باز من میتونم یه کاری کنم ولی اونجا اصلا .. راه خیلی دوره و رسم و رسومشون فرق میکنه و خودنم اذیت میشی این فاصله راه رو ...
RE: تضاد معیار ها و باور های دینی من با خانواده (در مورد ازدواج و ...)
خب ببین آقا رضا،
پدرت به دو نکته اشاره کرده که اهمیت دارند.
یکبار دیگه به راهنمایی هایی که آقای مدیر کردند توجه کن.
یک توصیه ای بهت می کنم.
خب تو این حق رو داری که همسری انتخاب کنی که هماهنگ با سلیقه خودت باشه.
ولی سعی کن در این راه همیشه به پدر مادر احترام بگذاری و یواش یواش و با احترام رضایت اونها رو جلب کنی.
یک طوری که حتی اگر پیش خودشون فکر کنند این عروس اون دختری نیست که ما در نظر داریم، ولی باز هم اینقدر تو خوب با اونها برخورد کرده باشی که به انتخاب تو احترام بگذارند. خدایی نکرده اگر توی روی اونها بایستی، اونها فکر می کنند که این ازدواج تو رو ازشون خواهد گرفت. بدتر مخالفت می کنند و همینطور حمایتشون رو از دست خواهی داد.
اگی تونستی، یک نگاهی به این تاپیک بیانداز.
البته اتفاقاتی که بین این پسر و دختر افتاده خیلی با شما فرق می کنه. ولی ببین چه تصمیمات اشتباهی گرفته برای جلب رضایت پدر و مادر و چه نتیجه بدی داشته.
درست یادم نیست، ولی فکر کنم 22-23 ساله بودی، درسته؟
با توجه به این که سنت کمتر هست، خیلی مهم هست که به تجربه پدر مادر بیشتر تکیه کنی.
اگر توانستی، با نرمی و با صبر، کم کم پدر مادر رو راضی کن که حداقل یک جلسه خواستگاری بروید.
بعد از اونها راهنمایی بخواه.
ببین در رابطه با تفاوتهای فرهنگی چه صحبت هایی می کنند. چه مسائلی رو مطرح می کنند.
و بعد ببین که دیگه به جز این مسئله متوجه چه چیزهایی شدند.
شاید خودشون حتی بعد از خواستگاری نظرشون عوض شد.
یک تجربه شخصی هم من به شما می گویم.
پدرم یک دوست داره که بازاری هست.
خب من خودم اهل تحصیل هستم. یکبار که صحبت می کردیم، راجع به آینده من می پرسید. من می گفتم که باز هم قصد ادامه تحصیل دارم. بعد ایشون گفت که به نظر من عمر آدم خیلی کوتاه هست که بخواهد چند سال وقت بگذارد که حالا فلان مدرک رو بگیرد...
خب این آدم از نظر شخصیتی خیلی آدم خوب و خوش قلبی هست.
ولی به دلیل تفاوت تفکری و فرهنگی که با من دارد، مسئله ای مثل تحصیل برایش مهم نیست!
و شاید حتی فکر می کنه که من تا به حال هم که درس خوندم، وقتم رو تلف کردم و زیاد برای این زحمات من ارزشی قائل نخواهد بود.
حالا فکر کن من بخواهم با دختر او ازدواج کنم. خب معلوم هست که به مشکلاتی برمی خوریم.
برای همین نکته اولی که پدرت گفتند، با اهمیت هست.
نکته دوم هم تا حدودی مهم هست. ولی حالا به نظر من مسئله ای نیست که به خاطرش بخواهیم از ازدواج صرف نظر کنیم.
من فکر می کنم شما می توانی حداقل یک بار هم که شده با نرمی پدر مادر رو راضی کنی که خواستگاری بروید.
فقط امیدوارم که این اصرار شما برای ازدواج با این دختر احساسی نباشه و با عقل و منطق جلو بروی!
موفق باشی.
RE: تضاد معیار ها و باور های دینی من با خانواده (در مورد ازدواج و ...)
حامد جان با اجاز جواب شما را با نقل قول از شما تو تاپیک جدیدم جواب دادم خوشحال میشم که اونجا دوباره از نظرات کارشناسی شما بهره مند بشم ...:43:
http://www.hamdardi.net/thread-17141.html
RE: تضاد معیار ها و باور های دینی من با خانواده (در مورد ازدواج و ...)
البته من کارشناس نیستم.
پس نظرهایم هم کارشناسی نیستند.
به عنوان یک برادر سعی در راهنماییت داشتم.
باز هم ممنون از لطفت.