RE: دیگه دارم کم میارم،داره به اینجام میرسه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohsenn
من سوم دبستان بودم(يعني 9سالم بود) به بابام گفتم توپ 40 تيكه ميخوام:rolleyes: گفت اگه معدلت 20 شد برات ميخرم،معدلم بيست شد سال چهارم و پنجم هم همينطور ولي نخريد
تو راهنمايي و دبيرستان گفت معدل بالاي 18،پنج سالش معدلم بالاي هيجده شد نخريد
و بعد هم كه ديگه گذشت
حالا بعضي وقتا بهش ميگم اگه اونروزا برا من يه توپ خريده بودي لا اقل حالا تو پيروزي اگه نه تو شموشك بازي ميكردم سالي 40-50 ميليون ميگرفتم وضعم خوب بود
ميگه نه اشتباه ميكني ،اگه برات خريده بودم ميرفتي فوتبال و درستم نمي خوندي،تو فوتبال كه تو هيچي استعداد نداشتي :311:به هيچ جا نميرسيدي، درست هم خراب ميشد ،حالا بايد تو پارك ها يا جوب ها دنبالت ميگشتم:163:
اينا گفتم كه بدوني من يه توپ ميخواستم حدود10 سال ولي نخريدن برام
اره خيلي ناراحت ميشدم ولي به خدا حالا شده يه سوژه طنر تو خانواده ما كه سالي 3-4 بار ميشينن سرش كلي منا دست ميندازن و كلي مي خنديم
:104::104::104:
محمد جان چه کسی بالاتر از خدا که آدم بتونه با یادش آروم بشه و محبت نداشته ش رو از اون بخواد:72:
ببین عزیزم همیشه خودت رو با خودت مقایسه کن, مطمئنم پدرت اگه داره قناعت می کنه بخاطر اینه که برای آینده شما جمع کنه که بتونید آینده خوبی داشته باشید
این پسرایی که به قول تو تو نعمت بزرگ شدن به قول خودت فقط دک و پز می دن و هیچ کاری نکردن:72:
اما تو خیلی کارها کردی پسر گل:72:
آفرین که خودت خودت رو بالا می کشی:104: این نشونه های مستقل شدنه
همین یه مورد کافیه که کار پدرت قابل درک باشه درسته؟