RE: زندگي جاريم در واقع خواهرم و تاثير آن
امروز به خواهرشوهرم پيام دادم جواب نداد بعد از چندساعت بهش زنگ زدم دخترش گفتش كه رفته خونه ي مادرشوهرم و گوشيش رو زده شارژ بشه و وقتي اومد ميگم بهتون زنگ بزنه ، بعد از نيم ساعت ديدم خواهرشوهرم جواب پيامم رو داد زنگ نزد با وجوديكه دخترش گفتم اومد ميگم زنگ بزنه زنگ نزد پيام داد منم يه پيام ديگه دادم ديدم ديگه جوابمو نداد ، باز بعد از يكساعت بهش زنگ زدم خودم جواب تلفنمو نداد خيلي ناراحت شدم .
RE: زندگي جاريم در واقع خواهرم و تاثير آن
خواهرم! پستهاي قبلي رو خونديد؟
RE: زندگي جاريم در واقع خواهرم و تاثير آن
سلام عزیزم من هم تقریبا همچین مشکلی رو داشتم اما نه به مشکلیه وضعیت شما.صمیمی ترین دوستم با برادر شوهرم رابطه دوستی داشتند و حتی روابط خوانوادگی داشتند و قرار بود ازدواج کنند و با یک دعوای شدید به هم خورد.خوشبختانه مادر شوهرم بسیار زن با شعوریه منو دخالت نداد چون می دونست هیچ ربطی به من نداره.خیلی دوران سختی بود اما من اصلا خودم رو دخالت ندادم هر سوالی هم که ازم می پرسیدن می گفتم من خودم از این قضیه خیلی ناراحتم اما بخاطر رابطه من و شوهرم اجازه بدین من کوچکترین صحبت و اظهار نظری نکنم.حتی وقتی جلوم از دوستم بد می گفتن خیلی سعی می کردم عکس العمل نشون ندم و عصبانی نشم و کوچکترین حرفی نزدم.خیلی دوستم رو دوست دارم اما اون موقع مجبور بودم که حساسیت شوهرم و خوانواده هاش رو کم کنم اصلا ازش طرفداری نکردم دیدم اینطوری شوهرم و خوانواده اش راحتتر با قضیه کنار میان و هر چی من طرفداری کنم وضع بدتر می شه و رابطه ما هم به خطر میفته.گاهی می گفتم این دو تا از اولش هم واسه هم ساخته نشده بودن نمی تونستن با هم بسازن خدا جفتشون رو دوس داشت که این رابطه سرانجام نگرفت.
RE: زندگي جاريم در واقع خواهرم و تاثير آن
[color=#000080]
آيلار جان
من فكر مي كنم احتمالا مزه خوش گذروني و مشروب خوري زير دندونش رفته و مي خواد خواهرت طلاق بده تا ديگه
هيچ مزاحمي نداشته باشه و مطمئن باش وقتي از اين خوش گذروني ها سير شد اونوقت دوباره برمي گرده سراغ
خواهرت
آيلار جان ببخش راحت صحبت مي كنم شما مطمئني خونه دوست شوهر خواهرت فقط مرد هست؟
RE: زندگي جاريم در واقع خواهرم و تاثير آن
خوب حواستو جمع کن. به نظرم خانواده شوهرت ادمای زیاد جالبی نیستن که این طور دارن برخورد میکنن . مگه شما و خواهرت براشون فرق میکنه که اینطوری برخورد میکنن .امروز خواهرت فردای شماست . به رابطه هاشون با هم دقت کن احتمالا شوهر شما خیلی از رفتارهای برادرشو کپی خواهد کرد . و فردا هم خانوادش درباره شما این عکس العمل ها رو نشون خواهند داد
RE: زندگي جاريم در واقع خواهرم و تاثير آن
با تشكر از راهنمائي ها و نظرات خوب دوستان
قابل توجه شكوفه عزيز بايد بگم كه آره مطمئنم كه خونه ي دوست شوهرخواهرم فقط دوستش هست با خونواده اش كه اونا طبقه ي پائين هستن ، اينم بايد بگم كه همين دوستش هم يكبار همسرش رو طلاق داده و دوباره رفته و به همسرش مراجعه كرده كه همسرش هم بخاطر بچه هاش برگشته ، اين آقا خودش در منزل مشروب تهيه ميكنه به مقدار زياد و اصلا آدم خوب و درستي نيست .
خواهرشوهرم زنگ زد گفتش كه قراره پدرومادرشوهرم بيان شهر ما و در اين مورد با خواهر و خونواده ي من صحبت كنن و از اين حرفا ، خواهرشوهرم يه چيزي بهم گفت كه اصلا باورم نشد ، گفتش كه شوهرخواهرم بهش گفته چندشب پيش خواهرم به همسرش پيام داده و گفته نميدوني خواهرم يعني من در مورد بابات چه حرفايي زده و گفت همون پيامي رو كه خواهرم بهش داده براي خواهرش فرستاده خيلي حالم بد شده .
خواهرم از وقتيكه من جاريش شدم زياد رابطه ي خوبي باهام نداره و هميشه بهش شك داشتم با اين حرف خيلي بهم زيختم ، خواهرشوهرم گفت نميخواستم بگم ولي بخاطر يكسري حرفا كه من زدم گفت مجبورم كردي اينو بگم كه فكر نكني برادرم بده .
حالا موندم اگه اونا بيان خيلي بد ميشه بالاخره يه حرف اونا ميزنن يكي خونواده من اگه رابطه دو خونواده به هم بخوره من و همسرم اين وسط چيكار كنيم واقعا دارم رواني ميشم تورو خدا كمكم كنين
RE: زندگي جاريم در واقع خواهرم و تاثير آن
سلام به همه ي دوستاي خوبم
از هيچكس ناارحت نيستم چون اگه كسي ميومد و راهنمائيم ميكرد بهم لطف ميكرد ولي انتظار نداشتم كه توي اين شرايط تنها بمونم
شايدم اين مشكل من به نظر مسخره بياد ولي ديگه اصراري براي راهنمائي نميكنم
RE: زندگي جاريم در واقع خواهرم و تاثير آن
مشکل شما مسخره نیست. ولی اولا دو تا مساله قاطی شده. تعدادی از دوستان دارن در مورد خواهرتون مشاوره و نظر می دن، تعدادی هم خودتون. ثانیا شما هم دارید بی توجه به حرف دوستان راه خودتون را می رید. شما دوست دارید یه جایی باشه بنویسید و بعد کار خودتون را بکنید.
نظر اکثر دوستان: به هیچ وجه هیچ مدلی تو این بحث و دعوا دخالت نکنید. از هیچکدوم هیچ خبری واسه اون یکی نبرید. هیچ وساطتی نکنید.
به همه بگید یک طرف خانواده خودم است و یک طرف خانواده شوهرم، دخالت من توی این موضوع اصلا درست نیست و اصلا مایل نیستم هیچ دخالتی بکنم. قاطع، محکم، آرام و مطمئن.
نشستی هی خبر می بری واسه این و اون، اس ام اس، تلفن ... انتظار داری چی بشه؟؟؟؟
RE: زندگي جاريم در واقع خواهرم و تاثير آن
قابل توجه شما دوست خوبم eva
من هيچ خبري رو از اين به اون يا از اون به اين نبردم هيچ خبري ، اونام خودشون به من زنگ زدن اينكه گفتم ديروز به خواهرشوهرم پيام دادم پيام خاصي نبود كه در مورد خواهرم باشه سلام و احوالپرسي كردم فقط همين طبق رابطه ي معمول خودم كه با خونواده ي همسرم داشتم و هيچ ربطي به موضوع خواهرم نداشت يعني بايد بخاطر خواهرم با همه قطع ارتباط كنم .
بعدش خواهرشوهرم يكسري حرفا زد كه پدرومادرش ميخوان بيان و اون حرف رو بهم زد و من چندبار گفتم كه نميخوام بين خواهرم و همسرش كه برادرشوهرم ميشه قرار بگيرم فقط انتظار نداشتم كه اين وسط پاي منو وسط بكشن و بعد گفتش كه يه همفكري كنيم و يه كاري كنيم كه مشكلشون حل بشه چون اگه بابام اينا بيان اونجا معلوم نيست آخرش چي ميشه .
نقل قول:
شما دوست دارید یه جایی باشه بنویسید و بعد کار خودتون را بکنید
ديوانه نيستم وقت خودم و بقيه رو بگيرم بيام اينجا بنويسم و كار خودم رو بكنم اگه اينطوري بود روي كاغذ خودم براي خودم مينوشتم .
بقيه نظر دادن ازشون ممنونم ولي اونطوريم نيستش كه من كار خودم رو كرده باشم پاي منو دارن به اين موضوع باز ميكنن ، وقتي از نوشته هام اين برداشت بشه كه حرف هيچكس برام مهم نيست و درواقع الكي اينجام پس ديگه وقتتون رو نميگيرم از همتون ممنونم
RE: زندگي جاريم در واقع خواهرم و تاثير آن
رفتار شوهر شما چه طوریه؟
کلا ادم خوبیه؟ در ارتباط با این قضیه چه طور موضع گرفته؟
به نظر من خودت رو کلا کنار بکش اعلام کن که هیچ دخالتی نمیکنی و به تو هیچ ربطی نداره
کسی هم اگر بهت زنگ زد بگو من نمیدونم یا نظری ندارم...