RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
نازنين عزيز
بله نازنين جان ما الان پيش هميم. خانواده شوهرم ديگه به خونه زنگ نمي زنن ولي به موبايلش مي زنن .شوهرم هفته پيش بعد از 3 هفته از اومدنش رفت و اونا را ديد گفت پدر و مادرم هستند و نمي تونم فراموششان كنم من هم گفتم آره برو ولي هميشه يادت باشه كه اونا بچمون را كشتند. بعد هم ازش قول گرفتم كه ديگه آخر هفته نره و اگه هم مي خواد بره ببينتشون وسط هفته ها بره
اون بعد از اون اتفاق ها رفتارش خوب شده ولي اوايل كه اومده بود همش مي خواست خودش را تبرئه كنه من را پيش دكتراي مختلف مي برد و به طور ضمني از اونا مي خواست بگند كه بچه به خاطر اون اتفاق نيفتاده بيشتر وقتا به من دلداري مي ده كه خدا نخواسته و ما دوباره بچه دار مي شيم (من ديگه به هيچ وجه دلم نمي خواد بچه دار بشم)
توي يك كارخانه صنعتي مهندس و سرپرست است.
نازنين عزيز
اون زياد در مورد رفتارش توضيح نمي ده ولي من اينا مي دونم كه زن داداشش ام كه حامله بوده داداشش به تحريك خانوادش همين بلاها را سرش آورده بعد كه دختره قهر كرده و رفته خونه باباش اونا نرفتن دنبالش تا اينكه باباي دختره به خاطر بچه توي شكم دخترش اومده و روي دست و پاي اينا افتاده و هر شرطي گذاشتن قبول كرده (هم خودش و هم دختره) و الان صلح و صفا برقراره
اونا از اول ازدواجمون اين را براي مهدي مثال مي زدند و از اون مي خواستند بزاره من را هم مثل زن داداشش آدم كنند
احتمالا اين كارها هم به تحريك اونا و براي آدم كردن من بوده
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
سلام
>>شوهرت رو بین دوراهی انتخاب خودت و پدر و مادرش قرار نده
>>شوهرت رو بر مسند قضاوت قرار نده
>>مشکلی که پیش اومده ( از بین رفتن فرزندتون) همون طور که در به وجود آوردنش هردو باهم شریک بودید در از بین رفتنش هم هردو با هم مقصرید بنابراین سعی نکن دنبال مقصر بگردی حالا چه شوهرت چه پدر و مادرش
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
سلام بال هاي صداقت عزيز
به نظرم خيلي بي رحمانه در مورد قضاوت كرديد.
من نمي خوام اون بين من و خانوادش يكي را انتخاب كنه فقط مي خوام مواظب زندگي مون باشه و با حرف اون زن ديوانه به من و زندگي اش آسيب نزنه
به عبارتي با مادرش در حد يك بيمار رواني رفتار كنه و به اندازه يك بيمار رواني طبق خواسته هاش عمل كنه
بال هاي صداقت عزيز
شايد اگه من به جاي مهدي بودم و خانوادم با زندگي ام اين كارها را كرده بودند مدت مي گذاشتمشان كنار و ديگر تا ابد اجازه هيچ اظهار نظري را در زندگي ام بهشون نمي دادند
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
تو مو می بینی و من پیچش مو
بر رفتار غلط و نادرست اونها مهر تایید نزدم
دوستان هم خوب دارند بهت راهنمایی می دهند
شما به مرور با همفکری دوستان خوندن مقاله ها آرامشت رو بدست میاوری این سه تا نکته رو برایت نوشتم تا زنگ خطر زندگیت رو بفهمی
و در کنار راهکارهایی که داری برای برون رفت از مشکلت می گیری این نکات رو هم مد نظرت داشته باشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
شايد اگه من به جاي مهدي بودم و خانوادم با زندگي ام اين كارها را كرده بودند مدت مي گذاشتمشان كنار و ديگر تا ابد اجازه هيچ اظهار نظري را در زندگي ام بهشون نمي دادند
این تفکرت باعث میشه که همسرت رو بر سر دوراهی بگذاری
تاپیک مشاوره برای همه رو در این خصوص بخون
موفق باشید
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
بال هاي صداقت عزيز
ببخش اگه خوب حرف نزدم راستش شرايط روحي ام اصلا خوب نيست
مي شه بهم بگيد چيكار بايد بكنم وقتي مي بينم مهدي هنوز اونا رو پدر و مادر خطاب مي كنه خيلي عصبي مي شم احساس مي كنم مهدي اصلا از اتفاقات پيش اومده ناراحت نيست و من و بچش را هم اصلا دوست نداره
خواهش مي كنم راهنمايي ام كنيد كه چطور بايد رفتار كنم؟:325:
همه دوستان خواهش مي كنم كمكم كنيد:325:
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
سلام عزیزم ببین پدر مادر اگه دشمن ادمم بشن بازم پدر مادرن و نمیشه کنارشون زد شما هم سعی از شوهرت فاصله نگیری با تموم ناراحتی که ازش داری ولی تا میتونی بهش خوبی کن تا بلاخره یه روز طرف تورو میگیره و یا میتونید با هم به مشاور خانواده هم یه سر بزنید حتما نتیجه میگیرین:163:
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
بال هاي صداقت عزيز من اون لينك را مطالعه كردم ممنون ولي واقعا نمي دونم با اين روحيه افسرده ام چه كنم؟:223::223::223:
گل رز عزيز
راستش اينكه از شوهرم فاصله گرفتم اصلا دست خودم نيست ولي احساس مي كنم از وقتي از مهدي فاصله گرفتم رفتارش خيلي بهتر شده و كمتر ناراحتم مي كنه نمي دونم شايدم دلش برام مي سوزه
اون طبق گفته مادرش ديگه به هيچ وجه راضي نمي شه با من به مشاوره بياد
گل رز عزيز
من اصلا نمي خوام كنارشون بزارم فقط مي خوام با مهدي مثل دوتا آدم عاقل يك زندگي آروم داشته باشم
blue sky عزيز
مي شه نظرتون را بدونم؟:325:
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
لیلا جان به نظر من حتما پیش مشاور برو. حتی اگه اون نمی یاد خودت تنها برو.
RE: مادر شوهر و پدر شوهرم قاتل اند ازشون متنفرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
blue sky عزيز
مي شه نظرتون را بدونم؟:325:
سلام عزیزم
از اینکه نی نی ات رو از دست دادی خیلی متاسفم و کاملا درکت می کنم و باهات همدردی می کنم.
هنوز برای مامان شدن خیلی فرصت داری خانمی. به خودت فرصت بده که هم از لحاظ روحی و هم جسمی مجدد احیا بشی.
سه ماهه اول بارداری خیلی بحرانیه و احتمال سقط جنین حتی خودبخودی هم زیاده.
می دونم خیلی از دست شوهرت و مادر و پدرش ناراحتی و مقصر از بین رفتن نی نی ات می دونیشون و توقع داشتی که در اون شرایط درکت کنن و سربه سرت نزارن و کاملا هم حق داشتی.
ولی خانمی خیلی از وقتها توقعهای به حق ما هم عملی نمی شه و باید بتونیم اینرو قبول کنیم و حتی کم گذاشتن های دیگران رو هم با ازخودگذشتگی خودمون جبران کنیم.
عزیزم مادر شدن خیلی مسئولیت سنگینیه. شما هم کمی مقصری. یه مادر بخاطر بچه اش باید از خیلی چیزها بگذره. نباید تو شرایط بارداری سربه سر هیچ کس بذاری که مبادا آسیب روحی و جسمی به خودت و بچه برسه.
بخدا من خودم خیلی با شوهرم مدارا می کنم و کوتاه میام که نکنه کنترلشو از دست بده و دست روم بلند و کنه و ...! سخته ولی یه مادر باید بتونه!
خانمی اینها رو گفتم که بدونی تو هم مقصری همونطور که شوهرت و مادر و پدرش مقصرن. حالا سهم تقصیرکاری هرکدوم چقدره، زیاد مهم نیست.
گفته بودی افسرده شدی، گاهی وقتی آدما بدونن که تو اتفاقی که براشون افتاده خودشون هم تقصیرکار بودن، تحملش براشون آسونتره تا اینکه مدام فکر کنن که دیگران در حقش نامردی کردن.