RE: فرشته مهربان همفکری می خوام
[align=justify][align=right]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آریاناng
واما IVI195 ،دوست عزیزم ممنونم ازلطفی که داشتی ولی بایدبگم من عاشق کارمم وبه هیچ وجه حاضرنیستم
بذارمش کنار.یه قولی هم به همسرم موقع عقد دادم که هیچ وقت توزندگی تنها رهاش نمی کنم وکمکش می کنم تا زندگیمون به دست خودمون سروسامون بگیره ،سر قولم هم هستم.
آریانا جان، مادره من خانه داره ولی همیشه همراه پدرم بوده و هست!!!
آیا کسی همراه منه که نیمی از وظابف من رو به دوش بکشه؟؟؟؟
من این حرف رو قبول ندارم و اصلن دوست ندارم دیگران به خاطره این که وظابفشون رو انجام می دم دوستم داشته باشن!!
دقیقن با حرفایه غزاله موافقم، خیلی قشنگ شرح داد!
شغل آدم هم هر چی باشه، اون قدر ارزش نداره که خانواده رو فداش کنی!
[/align][/align]
RE: فرشته مهربان همفکری می خوام
سلام دوست عزیز
بهت تبریک می گم که این محیط گرم و صمیمی رو برای خودت و همسرت ایجاد کردی:104:
فقط یک نکته ای است که فکر می کنم اگر رعایت کنی خوبه و اون اینکه به فکر خودت هم باشی
این که همه ی این کارها رو انجام می دی که زندگی خوبی داشته باشی خیلی خوبه ولی خانم ها از آقایون توانایی جسمی کمتری دارند پس اصلا قرار نیست شبیه یک مرد کار کنند یا مسئولیت بیشتری رو در زندگی بر عهده بگیرند
این فداکاری های بیش از حد امکان داره چند سال دیگه شکستتون کنه
کارتون رو کمتر کنیم و مسئولیت هایی رو هم به همسرتون بدید
مثلا بعضی شبها ایشون شام درست کنند
هر وقت هم خسته اید خودتون رو مجبور نکنید که مثلا شام درست کنید و ...
یک نکته ی دیگه که کی خواستم بگم اینکه هیچ وقت نگذار حرف مردم روی زندگیت تاثیر بگذاره وقتی می بینی با همسرت زندگی خوبی داری پس به راهت ادامه بده و اگر هم نیاز به مشاوره داشتی از فرد متخصص کمک بگیر و به حرف افرادی که خودشون نتونستند روابطشون رو در خانواده مدیریت کنند توجه نکن
برات آرزوی خوشبختی می کنم
خوش باشید
RE: فرشته مهربان همفکری می خوام
gh.sana دوست خوبم عذر می خوام به خاطر عنوان تایپیکم.اینجوری انتخابش کردم تافرشته حتمابخونه ونظربده.
دوست خوبم gh.sana همسرمن جزو مردایی نیست که فقط بخوادنقش خودش روایفاکنه ومنو توی انجام وظایفم دست تنها رهاکنه.می بینید که ازدیروز تاحالا چقدرفرق کرده وچه
پیشرفت چشمگیری داشته ونسبت به حال وروز من بی تفاوت نبوده.الان که 7-8سالی اززندگی مشترکمون میگذره من کوچکترین کمرنگی وسردی توی اخلاق ورفتارش ندیدم
تازه بعضی وقتها وقتی میریم مهمونی وجایی که آشنایی کافی ندارند همه فکر می کنند
دوران نامزدی رومیگذرونیم.
ولی بااین حرفت موافقم که گفتی طوری سرویس بدم که جابرای 20 سال بعدهم بمونه.
مرسی خانومی.
IVI195 عزیزم من وظیفه کسی رو انجام نمیدم.اینکه خواستم برم سرکارخواست خودم بوده
شغل من حسابداری هست ومن عاشق این کارم.اینکه می گم به هیچ وجه حاضربه کنارگذاشتن کارم نیستم این نیست که بخوام زندگی وخانواده روفدای کارم کنم.فکر کنم اگه تو پست اولم دقت می کردی نوشته بودم که درکنارکار،خستگی خانواده وزندگیمو مثل یه خانم خانه دار اداره کردم.
RE: فرشته مهربان همفکری می خوام
سعی کن خیلی از خوبی زندگیت برای دیگرون تعریف نکنی همه جنبه ندارن شاید هم ازروی دوست داشتن چشمت کنن(شدیدا با این جمله که سارا جون گفتن موافقم آریانا جونم):104:
آریانا جون من فکر می کنم آدم باید توی رابطه عشقی اش هم ،منطقی فکر کنه نباید اینقدر خودت رو در نظر نگیری که این حس ها سراغت بیاد.باید بتونید توی غصه ها و خستگی های هم آرامش هم باشید من پیشنهاد میکنم تمام احساسات حتی منفیها (غصه-ناراحتی-استرسها و...)رو بروز بده و با توجه به اینکه شوهرت بسیار فهمیده است از اون آرامش بگیر اینطوری رابطه تون قشنگتر هم میشه.اینقدر خودت رو کنترل نکن مطمئن باش شوهرت هم چون تورو دوس داره اگه اینو بدونه که اینقدر خودتو کنترل می کنی ناراحت میشه.خودت رو هم همون قدری که شوهرتو دوس داری دوس داشته باش.چون روحیه و احساسات تو هم توی رابطه خیلی مهمه.1کم هم واسه آقایون سخت گرفتن اصلا بد نیست تازه خوب هم هست و قدرمونو بیشتر می دونن تازه شاید نگن که پررو نشیم:D ولی خیلی خوششون میاد ازش بخواه که چون مرده و انرژی اش بیشتره یکم بیشتر کمکت کنه.حتی بعضی اوقات چیزایی که می خوای بدون حساب و کتاب کردن بخر باور کن اینطوری هم خودت خوشحالتر میشی هم شوهرت.
ببین اینو 1بار شوهرم توی دوران دوستی مون بهم گفت:اینی که میگم رو هیچ پسری به هیچ دختری نمی گه اما من به خاطر اینکه خیلی رابطمون رو دوس دارم بهت میگم.مردا از اینکه 1خانوم سیاست خانومانه داشته باشه خیلی بیشتر خوششون میاد هیچ مردی دوس نداره همیشه بهش توجه بشه من دوس دارم گاهی بهم بی توجهی کنی یا فقط به فکر خودت و نیازهای خودت باشی.راستشو بگم زیاد مردها جنبه توجه و محبت رو ندارن.سعی کن در کنار توجه،بی توجهی هم باشه.این یعنی خودت رو فدای خواسته های من اهمیت نده یا هر چی من دوس دارم انجام نده.
به نظر اونا اینا سیاست خانوماست و مردا از خانومای با سیاست خیلی خوششون میاد.شوهر من که به شخصه اصلا دوس نداره من واسش هر کاری و هر فداکاری ای رو بکنم
اینارو وقتی ازش شنیدم دقیقتر شدم توی روابط بقیه دیدم چقدر این روابط موفقترن و دو نفر بیشترین لذت رو از هم می برن هر چند که وقتی گفت باید سیاست داشته باشی دلم گرفت چون گفتم اون دیگه رابطه عاشقانه نمیشه اسمشو گذاشت اما یاد گرفتم هم عاشق شوهرم باشم گاهی خیلی بهش توجه می کنم و گاهی هم با وجود عشق زیادم بهش سعی میکنم نشون ندم و اونوقت توجه شدیدی رو از طرف اون میبینم:D
من احساس خوبی بهت دارم آریانا جون امیدوارم بیشتر و بیشتر توی رابطه عشقی ات موفق باشی.دوست دارم:46:
RE: فرشته مهربان همفکری می خوام
سلام آرایانای عزیزم
عذر تقصیر از تأخیر ، بالهای صداقت بهم خبر داد اما تالار هم مشکل داشت و بعد از اون بنده نبودم و نشد زودتر از این پاسخ دهم .
می بینی که فرشته های خوب تالار ( نه به نام که به رسم و مرام ) در غیاب این حقیر بی پاسخت نگذاشتند . و من از این بابت خوشحالم . :310:
بنده روی پاسخ بالهای صداقت تاکید دارم و اضافه می کنم که آریانای عزیز ، از زمان کارت کمی کم کن و بیشتر برای جسم و روحت وقت بگذار ، کار زیاد بیرون از منزل برای خانمها به مرورو فرسایش ایجاد می کند ، در حال حاضر من زندگی شما را تنظیم می بینم و مشکل خاصی در بین نیست ، بخصوص که شما نقشی که ایفا می کنی با رضایت قلبی و خواست خودت هست نه احساس اجبار ، و همسرت هم آدم فهمیده و مسئولیت پذیری هست ، شما فقط دقیق باش که مسئولیتهایی که به عهده مرد هست را به دوش نکشی .
من تنها از یک بابت برای زندگی شما نگرانم ، اونم زمان کمی که با هم هستید و بیشتر وقت را در بیرون و به کار مشغول بودن ، از این جهت یک بازنگری داشته باشید . این وضعیت حتی از نظر بهداشت جسمی هم مضر هست ، مثلاً ساعت شام شما خیلی دیر می شود و این آسیب رسان هست ، بهترین زمان برای صرف شام ( که سییستم بدن را سالم نگه دارد ) از عصر تا 8 شب است . بعد از آن دستگاه گوارش خارج از قاعده و روند طبیعی فعالیت می کند و این به مرور زمان باعث آسیب می شود که عوارضی چون بیماری قند و ... را به دنبال دارد . همچنین از صرف شام تا وقت خواب حداقل 3 ساعت باید فاصله باشد و اگر شما در زمانی که شام می خورید ( که این زمان بهداشتی نیست و مستمر بودنش مطمئناً آسیب زا است ) تا وقتی می خواهید بخوابید بخواهید این حداقل زمان را فاصله دهید ، زمان خوابتان دیر می شود و اگر ندهید عوارض جسمی مضاعف می شود و ...... .
همچنین با وضعیت ساعت به منزل رسیدن شما ، قطعا ساعت خوابتون هم دیر می شود و اینهم عوارضی دارد و ..... ( که می توانید در موردش جویا شوید )
و موارد دیگری از این قبیل .
نکته دیگر اینکه خانمها بنا به طبیعتی که بر آن آفریده شده اند ، کمتر باید درگیر کار بیرون و مسائل و سختیها و استرسهای آن باشند ( که بحث مفصلی دارد ) .... و در جایی که به نقش آفرینی خانمها نیاز است و ... ، حتماً باید بنا به فرسایش طبیعی ، ساعت و نوع کار متناسب باشد ، این ساعت کار شما متناسب نیست و ... در طول زمان آسیب رسان خواهد بود که امروز محسوس نیست و فرداها هم نمی دانید از این است .
لذا بر این بخش ها ( بهداشت روان و جسم با وضعیت ساعت کاری ) دقت داشته و تجدید نظر کنید و طوری برنامه ریزی کنید که ساعت کارتون کمتر از این شود و زودتر وارد منزل شوید و ......
در بقیه موارد و رابطه بین شما و همسرت زندگیتون کوکه و خوبه ، به حرفهای بالهای صداقت هم اگر توجه کنی عالی خواهد شد .
برایت آرزوی موفقیت و کامیابی هر چه بیشتر را دارم
.
RE: فرشته مهربان همفکری می خوام
ضمن تشکر ازهمه دوستان خصوصا فرشته وبالهای صداقت
بالهای صداقت خوبم کمک بزرگی بهم کردید.خیلی آروم شدم.
دیروز ازش خواستم شام درست کنه،گفت که نمی تونه بلدنیست.ازم خواست شام روخودم درست کنم واون میز رو بچینه وسالاد درست کنه.داشتیم باهمدیگه تدارک شام رومیدیدم وحین کاردرمورد مسائل روزانه صحبت می کردیم.
موقع خواب هم کلی درمورد خودمون حرف زدیم.بهم گفت ازاینکه زنی مثل من قسمتش شده روزی صدبار خداشو
شکر میکنه.منم همینطور.امروز هم که پیش مامانشیم.
دیگه هیچ حس بدی ندارم.دیگه هیچ وقت هم نمی خوام به نکات منفیش فکر کنم وخودمو واونو اذیت.
فرشته مهربان درموردکارم باید بگم اینکه بخوام کمترش کنم امکانش نیست.من دست تنهام باکلی کارعقب افتاده
خودم نمیخوام کمک داشته باشم به نظرم اگه خسته جسمی بشم بهترازاینه که یکی بیاد بشه برام آیینه دق و
خسته عصبیم کنه.
RE: فرشته مهربان همفکری می خوام
مطمئنا همسرت قدر شما را خواهد دونست
نمیتونی سر بسته در مورد این احساست با همسرت صحبت کنی البته نه طوری که همسرت حس کنه شما خیلی بهش علاقه نداشتی و یا همش تظاهر بوده که طنش تو زندگیتون نباشه
بهش بگو اگر گاهی من ساکت و خسته و خاموش بودم تو شروع کن شیطنت و مثل من بشو و کاری کن که انرژی بگیرم و روحیه داشته باشم
خیلی راحت راجع به احساسات همدیگر با هم صحبت کنید
اگر روزی روزگاری خسته تنها و یا احساس کردی که همش داری نیمه پر را نگاه میکنی و حس میکنی خیلی داری از خود گذشتگی میکنی
فقط کافیه راجع به احساست با شوهرت صحبت کنی و انتظارت را بهش بگی
اگر روزی احساس خسته بودن و یا ناراحتی عمیقی میکنی تا حد مختصری طوری که به شوهرت فشار نیاد یا خودت کج خلق نباشی میتونی ناراحتی هات را باهاش تقسیم کنی
همیشه شادی و شوق و ذوق و دائم بودنش ممکنه باعث یکنواختی بشه
گاهی (البته کم خیلی کم جوری نشه که همیشه در زندگیتون رو به غم و خستگی باز بشه)در غم را باز کردن و درددل کردن با شوشو ممکنه یه بار بزرگی را از روی دوشت برداره
اگر همیشه خوب و حتا به ظاهر خوب باشی
اونوقت ممکنه دچار احساسات ضد و نقیصی بشی
مثلا ته دلت که میدونی چه خبره
از خودت بپرسی که ای بابا من که امروز کلی خسته و دلخور و ناراحتم پس این خنده های ظاهری چیه
بذار یه کم از شدت این خنده ها کم کنم و ناراحتی هام را تقسیم کنم شاید همسرم راهکار خوبی را پیش روم بگذاره که حتا شاید بهترینم مشاور هم نتونه چنین کاری بکنه
نظر منم اینه که یکم زودتر از سرکارت خودت را مرخص کنی بهتره
آفرین به همچین همسر مهربانی که با وجود این همه سختی و مشقت چهره خودش را خندان نشون میده که یه وقت ناراحتی هاش به شوهرش منتقل نشه
ولی فکر میکنی تا چه حد ظرفیت داشته باشی؟؟؟
اگر چنین حرکتی را آدم با بچه ش نشون بده صحیحتره مثلا تو اوج دعوا و ناراحتی و غصه با کوچولوش بازی کنه بخنده
با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
همیشه برای مرد(همسرت )جواب نمیده چرا
چون همسر اسمش روشه همسرت الان حتا از پدر و مادرت بهت نزدیکتره و مونس و غمخوار و رازنگه دار شماست
شما با این کارت مونس و همدم بودن همسرت را با خودت انکار میکنی
و باعث میشی که همیشه همسرت فکر کنه که در همه حال شاد و خوش و خوش بینی
در بیشتر موارد زندگی اینطور باش ولی مواقعی که احتیاج داری کسی خستگیت را از تنت بیرون کنه و به درددل هات گوش کنه
برو سراغ همسرت
بگذار بفهمه که فقط شادیها و مکثبت نگری های شما نیست که با ایشون تقسیم میشه
شما مثبت هستی ممکنه گاهی اطرافیان شما از روی نا آگاهی و یا منفی گرایی دل شما را به درد بیارن
اونموقع هست که شما از دلخوریهاتون با نزدیکترین کستون صحبت میکنید
و سبک میشوید
البته متاسفانه بیشتر مردها این خصوصیت را دارند که اگر حتا از خود ایشون دلخور باشی و خصوصیات منفی ای داشته باشه که شما را آزار بده حتا اگر با متانت بهشون بگی ممکنه سعی در اصلاح خودشون نکنند و یا مثل همسر من دست روی نقطه ضعف همسرشون هم بگذارند و یا کلا انکار کنند یا معذرت خواهی کنند و بگن که اصلاح شدم اما باز هم اشتباهشون را تکرار کنند
شاید صلاح را در این میبینید که اصلا هیچی به ایشون نگید و یا خودتون را خالی نکنید
چون نمیدونید عکس العمل ایشون چی خواهد بود؟؟؟
ولی بهتون اطمینان میدم چون شما همسر صبور و شاد و مهربانی هستید ایشون هم قدرشناس هستند و در مقابل درددلها و گفته های شما اگر با تشر و بدخلقی نباشد عکس العمل خوبی خواهند داشت
در هر حال خیلی خوبه که مثبت اندیش هستید:104:
ولی تا این حد فداکاری و مقابله با احساسات خودتون وجنبه های منفی همسرتون
نتیجه ای به غیر از پیری زودرس نخواهد داشت
فدا کاری خوبه اما شما دارید خودتون را فدا میکنید
همسرتون خوشحال میشه اگر ببیند که شما با احساساتتون در حال مبارزه نیستید و با ایشون رو راست هستید و هر بار که از ایشون دلخور میشوید بهشون میگید
اگر هم گذشت میکنید گذشتتون را به ایشون یادآور شوید تا همیشه خودشون را محق ندونند
و اینهمه گذشت و سکوت شما برای ایشون به صورت عادت در بیاد
RE: فرشته مهربان همفکری می خوام
سلامی دوباره
فرشته عزیزومهربان میخواستم اوضاع دیشب روبراتون تعریف کنم ، تاهمین جابه ضعفام اشاره کنید:
دیروزعصروقتی رسیدم خونه دیدم همسرم قبل ازمن اومده.دمغ نشسته بودویه نامه گذاشته بودرومیز.توش ازم بابت همه چیز تشکر کرده بودواشاره کرده بود که لیاقت خوبیهای منو نداشته ولی هیچ وقت هم خیانت نکرده.نوشته بود من آدم بدبینی هستم وباید اصلاح بشم.وخیلی چیزای دیگه...
بعدش ازم خواست بشینم وبه حرفاش گوش بدم.بهم گفت میخوادترکم کنه.اولش باورم نشد.بعددیدم نه جدی داره میگه.گفتم کجا میخوای بری؟گفت:هتلی،مسافرخونه ای نمیدونم هرجاباشه.درحالی که داشت گریه میکرد(تابه حال گریه اش روندیده بودم)گفت:کاش خدااینجابود،میتونستی ببینیش اون موقع بهت میگفت که تو دلم چه خبره.گفت ای کاش قلبم به زبون میومد وبهت میگفت که تاحالا فکر خیانت هم نکردم.هردومون داشتیم گریه میکردیم.بعدپاشد و
لباساووسایل شخصیشو جمع کرد.هرچی سعی کردم مانعش بشم قبول نمیکرد.می گفت هرموقع احساس کردی بهم اعتمادداری برمیگردم.بدیش به این بود که شماره حسابم روبرداشت تا آخربرج به حسابم پول واریزکنه!!!!یعنی می خواست چندروزبره؟داشتم سکنه میکردم.خلاصه موقع رفتن بغلم کردوگفت هرموقع احساس کردی اصلاح شدی خبرم کن ورفت.اونقدر گریه کرده بودم داشتم ازحال می رفتم.یاد سبکتکین افتادم .حالش رو ازنزدیک لمس کردم وبخوبی درکش کردم باید چیکارمیکردم؟نمیتونستم به خانواده هامون بگم چون به نظرم میومدهرکدوم به نسبت طرفداری می کنند ودامن میزنند.ازیکی باید کمک میگرفتم که غریبه باشه وبی طرف.متأسفانه لپ تاپ روهم باخودش برده بود ودسترسی به کامپیوترهم نداشتم.تااینکه به یکی ازدوستامون زنگ زدم ازش کمک خواستم.بعد چند دقیقه این دوست عزیزتماس گرفت وگفت داره برمیگرده.وقتی برگشت انگار که چند روزه همدیگه روندیدیم .می گفت نتونسته بود تحمل کنه وخودش داشته برمی گشته که این دوستمون باهاش تماس میگره.شب دوباره این دوست عزیز تماس گرفت ویه قراری بیرون خونه گذاشت.رفتیم سرقرار.همه اش سرزنش بود ونصیحت.مخصوصا مخاطبش من بودم.بعد برگشتن تقریبا همه چی تموم شده بود.بعد تازه نشستیم سر رفع سوء تفاهم ها.می گفت یاهو مسنجر رو همون روزنصب کرده بود.می گفت توعمرش چت نکرده واصلا کاربردش روبلدنیست.وازاین کارهمکارش کاملا بی اطلاعه.منم باور کردم حالانمیدونم بازم کارم اشتباهه یانه؟
حالا فرشته عزیز من همه چی رو به ریز توضیح دادم می تونید بگید کجای کارم اشتباه بود؟چه جوری باید اصلاح بشم؟اصلا کدوم رفتارمو بایداصلاح کنم؟
RE: فرشته مهربان همفکری می خوام
عزیزم برای من و همسرم هم چنین اتفاقاتی افتاده پیش میاد ناراحت نباش
منتظر نوشته فرشته مهربان عزیز هستیم
RE: فرشته مهربان همفکری می خوام
آریاناng عزیز
تجاهل اصل مهمی در زندگی زناشویی هست که اگر خانمها هنرمندانه از آن در کنار مهارتهای دیگر استفاده کنند ، همسرانشون را نه تنها جذب که مثل موم در دست خود خواهند داشت ، متأسفانه من موارد زیادی را مشاهده کرده ام که نه تنها خانمها به این اصل اصلاً توجه ندارند که عکس آنرا در پیش می گیرند ، یعنی تجسس و سوء ظن
باور کنید حتی آنجا که شواهدی دیدید نزدیک به یقین مبنی بر خطای همسر ، راهش نه تجسسه نه متهم کردن مطلق .
شما هم تجسس به خرج داده ای هم متهم کردی . و این اشتباهه و غرور همسرت رو جریحه دار کردی
در این مواقع باید وقتی مطمئن نیستی مثبت اندیشی کنی ، اگر شواهدی احساس کردی ، بدور از ذهن خوانی و یقینی کردن خطا در ذهن خود ضمن تردید به ذهنیتهای خود ،راه جذب برای دفع خطر را در پیش بگیرید که خانمها پتانسیل این جذب را دارند ، از جمله عشوه گریهایی که تشنه می کند و آب می بخشد ، با دست پس می زند و با پا پیش می کشد و ....
اکنون راه شما این است :
از او عذر خواهی کن ، بگو چون خیلی دوستت دارم و تحمل رقیب برام خیلی سخته ، و از روی ترس اشتباه کردم ، من به تو اعتماد دارم و حرفهایت را قبول کردم ، و خیالم راحت شد از اینکه می گویی چیزی نیست . و خدا رو شکر می کنم که اشتباه کردم .
بعد ها در موقعیت هایی که با هم گل و بلبل هستید از برنامه های زندگیتون بگو و لابه لای آن حریمها و خطوط قرمز را مطرح کنید با هم ، و بخواهید او بیان کند .
مثلاً بگو به نظرت چه چیزی میتونه عشق ما رو به هم از بین ببره ، نظر او را بپرس و خودت هم نظر خودت را بگو که موضوع رقیب و خیانت حتی در حد عاطفی پنهان را می توانی مطرح کنی و بعد بگویی پس اینها خطوط قرمز زندگیمون باشه ( اونچه او مطرح کرده و اینی که شما می گویی ) تأکید می کنم این حرفها را در موقعیت گل و بلبل بگویید نه وقت ناراحتی و ....
موفق باشی
.