درخواست مهریه و طلاق

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gh.sana

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mta

سلام
به همه دوستان خوب همدردی
دوستان اکثرآ من رو میشناسید و مشکلات من رو دنبال کردید و گاهی هم با راهنمایی های خوبتون کمکم کردین و تا امروز که در خدمتون هستم

پست های قبلی من

مشکل رابطه جنسی از عقد تا عروسی

مشکل من با نامزدم


این مشکلات من در پست های قبلی بوده تا اینکه بلاخره اتفاقی که نباید میافتاد افتاد و خانمم کار خودش رو کرد و با وکیل خانوادگیشون صحبت کرد و وکالت داده که مهریه اش رو از من بگیره وکیلش با من تماس گرفته و من رو تهدید کرده که بدون دادگاه و زندان و این جور کارهای قانونی بیام رضایت خانمم رو جلب کنم و مهریه اش رو بهش بدم من هم موندم خشکم زده بود فکر کردم شوخی میکنه فکر کردم که می خواد من رو بترسونه زنگ زدم به خانمم و دیدم قضیه جدیه به من گفت که ببین چجوری حالت رو بگیرم که دفعه آخرت باشه میری پیش خانوادم چوقلی میکنی ببین چجوری گریه ات رو در بیارم به غلط کردن میندازمت باید بیایی التماس کنی دوست دارم پشت میلهای زندان ببینمت آخرش هم گفت که سکه های مهریه ام رو حاضر کن که برات حسابی دارم یه آشی برات بپزم و در آخر با خنده عصبی گفت که کی میشه که پشت میله های زندان ببینمت
و گوشی رو قطع کرد

وکیل خانوادگیشون خیلی قویه از اون دم کلفت هاست که همه جا آشنا داره برای پدر خانمم یه زمین رو زنده کرد که هیچکسی باورش نمیشد بتونه این کارو بکنه گفته که کاری میکنه که تو دادگاه پرونده بیفته زیر دست آشنا هاش انقدر قدرت داره که قاضی هم با اونهاست و رای رو به طرف اونها میده تو همه جا پارتی داره یعنی تو همون جلسه اول دادگاه من رو میکنند تو بازداشتگاه

اولا ازت خواهش ميكنم اين حرف رو ديگه هيچ جايي تكرار نكن چون برات گرون تموم ميشه و ...يعني چي قاضي با اونهاست؟راي رو به نفع اونها ميده..!!!قاضي نه اهل رشوه است نه اهل پارتي و نه هيچ چيز ديگه توهين نكن(مراقب باش اين حرف رو توي دادگاه و يا دادسرا نگي كه جرمه و ميري هواخوري!!!)

حالا اتفاقی که نباید میافتاده افتاده

سوالات من
1 - این خانم میتونه من رو بندازه زندان ( طبق قانون جدید مهریه ) چون فکر میکنم که مهریه دیگه زندان نداره ؟


دوست عزيز مهريه چه در قانون جديد چه در قانون قديم يه دين محسوب ميشه و دين رو اگه ادا نكني بايد بري هواخوري....

2- من نمی خوام مهریه اش رو بدم نه قسطی نه نقدی هیچ جوری نمیخواهم که مهریه بدم
با من چه کا میکنند ؟


متاسفانه شما چه بخواي طلاقش بدي چه نخواي بااااااايد مهريه اش رو بدي مهريه حق خانم هست ....


3- اگر بگم که نمیدم تا کی تو زندان نگه میدارن ؟

هر روز زندان حدودا(مطمئن نيستم بايد بپرسم)20هزار تومن حساب ميشه


4 - من خانمم رو نمی خوام طلاق بدم احساس میکنم یکمی دوستش دارم اونها میتونن غیابی طلاق بگیرن؟

بستگي به رفتار شما داره يعني اگه سورفتار داشتي و وكيلش بتونه اينو ثابت كنه ميتونه طلاقش رو بگيره...


5- یه مقداری در مورد روال مهریه گرفتن و طلاق گرفتن میشه توضیح بدید

پروسه ي زمانبري هست اما اگه وكيل قوي باشه سه سوته ميتونه حلش كنه وكيل وقتي ماهر باشه به تمام زير و بم قانون وارده و ميتونه با صد تا ماده و تبصره و ...محكوم كنه

از نظر روحی تو شرایط خوبی نیستم و هر لحظه احساس میکنم میخواد خبر بدی اتفاق بیفته و دارم داغون میشم و خانم اصلا عین خیالش هم نیست و بدون اجازه و هماهنگی با مناین چند روزتعطیلی رو رفته مسافرت دنبال خوشگذرونی و من هم نشستم دارم حرص و جوش می خورم

دوستان و کارشناسان ما رو راهنمایی کنند تا بدونیم تا چند وقت دیگه آزادیم و کی میرم آب خنک بخوریم .

---

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

من تاپيك هاي قبلي شما رو هم بايد بخونم...

---

ممنون از توضیحات کاملتون
آب پاکی رو ریختین رو دستم
در هر حال من باید برم آب خنک

سلام به مردي كه ميخواهد برود آب خنك بخورد .

خوبي شما ؛

اول از همه خودت رو نباز و قوي باش . بالاخره راهي هست كه خودت در تايپيك هاي قبلي خودت نوشتي كه انتخاب خودت بوده و فكر ميكني اين خانم ميتونه همسر شما باشه .

بايستي دوام بياري عزيزم ، محكم و قوي .

شما الان نقش مردي رو داري كه با همه چيز درگير هست . امروز خودت رو اسير دوست داشتن هاي مختلف ميبيني .

آينده خودت رو اسير شده و در گرو تصميم ديگران ميبيني .

شايد امروز منزوي ترين افكار بيان سراغت و يا شايد هم برعكس خودت رو متهم كني و قوي ترين تصميم ها رو بگيري .

اما عجول نباش . بيا با هم ياد بگيريم تا قدم به قدم حركت كنيم . حتي براي آب خنك خوردن .

مشكلات خودت رو برامون بنويس . بنويس كه در زندگي شخصي ات با چه چيزهايي درگير هستي .

چه چيزهايي هست كه تو را هنوز كودك نگه داشته اند و چه ويژگي هايي داري كه به تو لقب مرد بودن ميدهند .

نگران نباش حالا حالاها با هم هستيم و ميتوانيم در اين مسير در كنار هم به خيلي چيزها برسيم .

پس نظر من اينه كه : همه افكارت رو ايست بدهي و با هم مدتي رو حرف بزنيم و ببينيم اصلا شما كي هستي ؟

نظر شما چيه ؟

دوست عزیز، پیشنهاد می کنم وکیل بگیرید...

نقل قول:

---

دوست عزیز، پیشنهاد می کنم وکیل بگیرید...

---

با عرض پوزش : پيشنهاد ميكنم هنوز وكيل نگيري و صبور باشي . با درايت عمل كن . منتظر جوابت هستم تا با هم كلي گپ بزنيم ....

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط m25teh

سلام به مردي كه ميخواهد برود آب خنك بخورد .

خوبي شما ؛

اول از همه خودت رو نباز و قوي باش . بالاخره راهي هست كه خودت در تايپيك هاي قبلي خودت نوشتي كه انتخاب خودت بوده و فكر ميكني اين خانم ميتونه همسر شما باشه .

بايستي دوام بياري عزيزم ، محكم و قوي .

شما الان نقش مردي رو داري كه با همه چيز درگير هست . امروز خودت رو اسير دوست داشتن هاي مختلف ميبيني .

آينده خودت رو اسير شده و در گرو تصميم ديگران ميبيني .

شايد امروز منزوي ترين افكار بيان سراغت و يا شايد هم برعكس خودت رو متهم كني و قوي ترين تصميم ها رو بگيري .

اما عجول نباش . بيا با هم ياد بگيريم تا قدم به قدم حركت كنيم . حتي براي آب خنك خوردن .

مشكلات خودت رو برامون بنويس . بنويس كه در زندگي شخصي ات با چه چيزهايي درگير هستي .

چه چيزهايي هست كه تو را هنوز كودك نگه داشته اند و چه ويژگي هايي داري كه به تو لقب مرد بودن ميدهند .

نگران نباش حالا حالاها با هم هستيم و ميتوانيم در اين مسير در كنار هم به خيلي چيزها برسيم .

پس نظر من اينه كه : همه افكارت رو ايست بدهي و با هم مدتي رو حرف بزنيم و ببينيم اصلا شما كي هستي ؟

نظر شما چيه ؟

---

سلام دوست من
از همدردیت ممنونم
از حرفهای خوبی که زدی و روحیه دادی ممنون
راستش تو 2 تاپیک جداگانه مشکلاتم رو توضیح دادم

اما جواب سوالات شما

مشكلات خودت رو برامون بنويس . بنويس كه در زندگي شخصي ات با چه چيزهايي درگير هستي . ؟

من معمولا مشکل خاصی ندارم یه آدمی هستم با روحیه آروم و مهربون در محل کار اکثر کارگر ها دوست دارن بین تمام کارشناس ها با من کار کنند یه شخصیت اجتماعی و برخود خوب و روابط عمومی بالا تو اکثر جلسات من صحبت میکنم و روحیه لطیف و احساساتی دارم زندگی خیلی آرومی رو داشتم میرفتم سر کار و میومدم خونه به مسافرتم میرسیدم به تفریحات سالم ولی با جنس خانم ها نمی تونستم رابطه احساسی برقرار کنم و همیشه مثل خاهرام بودن با اکثر شوهران همکاران خانمم دوست هستم و رفت آمد داریم اونها هم به من اطمینان دارن اما خودم راضی نبودم چون نمیتونستم با یه دختر دوست بشم هر موقع هم که یه دختر پا پیش میزاشت میدید که من نمی تونم رابطه عاطفی ایجاد کنم خودش میذاشت میرفت که این مساله عذابم میداد اما جز این مساله مشکل خاصی نداشتم در ضمن من 4 سال هست که به صورت مجردی زندگی میکنم که به استقلال من خیلی کمک کرد به نظرم لازمه که پسر ها چند سالی مجردی زندگی کنند یه مرد واقعی میشن البته این پیشنهاد منه خیلی برای من خوب بود

چه چيزهايي هست كه تو را هنوز كودك نگه داشته اند و چه ويژگي هايي داري كه به تو لقب مرد بودن ميدهند ؟ .

چيزهايي كه من را هنوز كودك نگه داشته اند روحیه لطیف منه که دلم نمیاد دل کسی رو بشکونم هیچ وقت کسی از دست من ناراحت نمیشه اگر بمیرم یک کلمه دروغ نمیگم و نیاز به محبت از طرف خانمم و خیلی احساساتی هستم از بارون خوشم میا یه دفعه به خانمم گفتم که میدونی اسم دیگه رعد و برق چیه گفت نه نمیدونم من گفتم اسم دیگش عشق بازی ابر هاست انقدر بهش برخورد تا چند روز منو مسخره میکرد میگفت این حرفها برای این بچه هایی که تازه عاشق میشن انقدر گفت که از ابراز احساسم پشیمونم کرد نمی دونم چیه که دیگه چیه که من رو هنوز کودک نگه داشته
ويژگي هايي كه به من لقب مرد بودن ميدهند همین 4 سال تنهایی منه
به حرف ساده است اما با اینکه برام راحت تر بود که پیش خانوادم باشم ترجیح دادم که تنها زندگی کنم تا مسئولیت یه زندگی رو بدونم چیه فکر کنم که خوب بوده وقتی مجبور باشی یسری کار هارو خودت انجام بدی خودت لباست رو بشوری خودت غذا درست کنی و خودت کار های نظافت خونه رو انجام بدی خودت خرید کنی و مخارج خونه رو مدیریت کنی و خیلی چیز های دیگه تازه میفهمی که زن برای کلفتی نیستش (از همه خانم های محترم تالار معذرت می خوام )و وظیفه زن انجام کار های خونه نیستش مگه خدمتکار استخدام کردم اگر خانمم کار خونه انجام بده داره لطف میکنه من خودم از پس کارهای خودم بر میام همه کار هم بلدم بکنم از آشپزی تا کار های خونه مثلا یه بار وقتی خانمم اولی باری که دست پخت من رو خورد باورش نمیشد که من میتونم به این خوبی آشپزی کنم من نمی خواستم زن بگیرم که بیاد برام کار های من رو بکنه تازه من کارهای اون رو هم انجام میدم من نیاز عاطفی داشتم که اومدم ازدواج کردم یه همدم میخواستم یه هم صحبت یه هم خونه یه هم نفس یه همراه یه کسی که تا آخر عمر باهاش باشم نمیدونستم که اینجوری میشه باید از ترس اینکه بیفتم زندان هرچی خانمم میگه بگم چشم
ببخشد من دلم خیلی پر هستش یه ذره هم دلم شکسته
نمیدونم سوالات شمار و جواب دادم یا نه اگر سوالی داشتی بپرس من در خدمتم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط m25teh

نقل قول:

---

دوست عزیز، پیشنهاد می کنم وکیل بگیرید...

---

با عرض پوزش : پيشنهاد ميكنم هنوز وكيل نگيري و صبور باشي . با درايت عمل كن . منتظر جوابت هستم تا با هم كلي گپ بزنيم ....

---

نه نمی تونم وکیل بگیرم اگر بفهمن که وکیل گرفتم فکر میکنند که جنگ شروع شده و خانم لجبازم بدتر میکنه

شاید صبوری من آرومترش کنه

سلام mtaجان
خیلی خوبه که میخوای با صبوری اوضاع رو آرومتر کنی:104: برای خراب کردن همیشه وقت هست.اما برای ساختن کمتر فرصت پیش میاد. برات دعا میکنم که آرامش به زندگیت برگرده. :323:

سلام مجدد

وقتي شما داشتي تنهايي زندگي ميكردي و در واقع خودت رو آماده ميكردي براي اينكه يك مرد بار بيايي ، نگاهي به جنبه هاي ديگه خودت نداشتي كه چه بلايي داري سرشون مياري و در واقع اگر بعضي از شخصيتت رو به شدت بزرگ كردي از طرفي ديگر بعضي از شخصيتت رو هم رها كرده اي و اصلا پرورش و رشدي نداشتي .

در واقع شما خودت رو از 4 سال قبل آماده كرده بودي تا يك شخصي بيايد و بخش عاطفي شما را ساپورت كند . البته توجيح خيلي قانع كننده اي هم داشته اي و آن اينكه : بخش عاطفي هر انساني را همسر و همدم او پر خواهد كرد .

منظور بنده اين نيست كه شما اشتباه كرده ، ناخواسته اين شيوه زندگي بخشي از مردها مي باشد ، مرداني كه واقعيت ها را ناديده ميگيرند و روش هاي باب ميل خود را در ذهن پرورش ميدهند (‌قسمتي از زندگي خودم )

اما چاره كار چيست ؟ درست است كه شما بلانسبت خانم ها كلفت نميخواهي اما گروه عظيمي از بانوان خانه را خواسته يا ناخواسته اداره كل خود مي دانند و در آن مدير مطلق هستند . خواسته يا ناخواسته سليقه و استعداد خود را در پختن غذا ، دوختن لباس ، تربيت بچه ، رفت و آمد ، نوع برخورد شوهر با مهمان و حتي نوع برخورد خودش با مهمان و هزاران گزينه ديگر كه در زندگي ميتوان آن را تصور كرد ميخواهند مدير باشند .

زن هايي كه در بيرون هم شاغل هستند با سرعت جت خود را به خانه ميرسانند تا به تمام اين امور برسند . اگر بچه دارند به كودك خود بيشتر برسند و ...

پس روي اين بخش از افكارت كار كن تا به خدماتي كه همسرت ايفا ميكنه يا ايفا خواهد كرد به عنوان كلفتي يا محبت بيش از اندازه نگاه نكني . بگذار همان چيزي كه هست باشه شما ، در نوع ديدگاه ايشان دخالت نكن و تفسير به راي دلخواه خودت نداشته باش .

در مورد موضوعي مثل معني ديگر رعد و برق كه مطرح كردي و نوع برخورد همسرت :
ببين مرد محترم و گرامي (اقا نگفتم مرد باحالتره ) : همه ما مردها به نوعي بزرگ شديم كه كودكي هاي خود را با خود حمل ميكنيم : به نوعي جملات و گفتارهايي رو كه از بچگي بكار برديم يا منتظر بوديم تا جفتي داشته باشيم و بكار ببريم آن جملات رو ، تنها خودمان ميفهميم و لاغير .
مثالي ميزنم : مادر و پدر من 4 سال قبل از ازدواج بنده رفته بودند كربلا : سوغاتي براي من سندل آوردند و البته براي برادر بزرگترم هم آوردند . برادرم آنها را پوشيد ولي من نگه داشتم ؛ پدر و مادرم گفتند تو چرا نميپوشي ؟ گفتم من نگه خواهم داشت تا بعد از عروسي ام بپوشم . اين عمل را يكي از بهترين كارهاي يك مرد براي همسرش ميدانستم و احساس ميكردم كه اگر بشنود بال در بي آورد . اما وقتي مطرح شد نه تنها استقبال نشد بلكه يك كار بيهوده و بيمزه در نظر گرفته شد .
ميخواهم بگويم كه تنها خودمان ارزش ، ارزش هايي كه خودمان ساخته ايم را خواهيم فهميد مگر اينكه بتوانيم در عمل ثابت كنيم كه ارزش هاي ما واقعا ارزش هستند و مقدس هستند و ديگران هم در صورت دلخواه ميتوانند بها بدهند و البته ميتوانند بها ندهند مهم خود ما هستيم .
نكته جالب ديگر اينكه من هم در ذهن خودم رعد و برق را عشق بازي ابرها ميدانم و ميدانستم ولي ما نبايد انتظار داشته باشيم كه ديگران افكار دروني من را قبول كنند چون آن افكار براي من مقدس است .

----------------
وارد فاز مهريه هم ميشوم با اجازه :
ببين مرد بزرگوار ، نسبت به مهريه دست و دلباز باش و در درون خودت اين را يك وظيفه شرعي بدان كه وظيفه داري تا به همسرت چه بخواهد چه نخواهد موظف هستي پرداخت كني .
حالا كه پذيرفتي بيا و بنشين در مورد مراحل قانوني اش فكر كن .
سه تا شاخصه بهت ميگم : اول اين كه بايد بپذيري كه بايد پرداخت كني .
دوم اينكه اگر نامزد هستي و ايشون قيام كنه براي گرفتن مهريه ، قبل از ازدواج با شما ميتونه حتي خونه ات نياد ولي مهريه اش رو بگيره ( البته بايد پرسيد كه چون ايشان يك ازدواج داشته و ديگر يك خانم كامل هستند آيا توانايي قيام قبل از ازدواج رو دارند يا خير ) .
سوم اينكه به فرض كه شما محكوم شدي و قرار شد قسطي پرداخت كني : با توجه به تعداد سكه مهر شده تعيين ميكنند كه زنداني بشوي يا نشوي . اگر تعداد خيلي زياد باشد درد سر ساز و اگر كم باشد قسط بندي معقول ميشود شايد ماهي يك ربع سكه .
به هر شكل يكي ديگر از مطالبي كه بايد ياد بگيري اين هست كه بخاطر مهريه به هيچ احدي چشم نگو و نترس .

قوي باش و مثل يك مرد نقاط ضعف خود را بهبود و نقاط قوت خود را حفظ كن .

مطالعه فوق العاده به شما كمك خواهد كرد .

باتشكر -- سر ميزنم باز

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mta

راستی یه سوال واسه چی میگن دوران نامزدی بهترین دورانه برای من که بد ترین دورانه

---

با سلام و عرض احترام
اول سئوال آخرت را جواب می دهم:
بقیه همه دورانهای دیگه زندگی رو دیدند و می گویند نامزدی بهترین دورانه، شما چون دوره های دیگر را ندیدید فکر می کنید بدترین دورانه!! :316:
(این شوخی بود اگر چه برای خیلی ها متاسفانه جدی هم هست)

لطفا توجه فرمایید:
یکم:
اطلاع دهی شما فوق العاده مبهم و ناقص هست. که به دو دلیل می تواند باشد:
الف) اینکه خودتان دقت کافی در واکاوی مسائل همسرتان ندارید و فقط به حرفها و رفتار ظاهری ایشون توجه سطحی دارید. لذا نمی توانید بهتر از او اطلاعات بدهید.
ب) یا اینکه عمداً به صورت گزینشی بعضی رفتارهای ایشان را گزارش می کنید.این را از کجا می توان فهمید؟
از اینکه این فردی که شما گزارش کردید، که نه سابقه عشق و عاشقی قبلی داشتید، نه اینکه خبر از وضعیت مالی آنها داشتید، نه اینکه محض رضای خدا یکبار شما را در آغوش گرفته باشد یا حتی یک نگاه عاشقانه بهتان کرده باشد، اما شما وابسته ایشون شدید. شمایی که 30 سال مجردی داشته اید که ارتباطی را تجربه نکرده اید و از نظر احساسی ، عاطفی و جنسی متراکم هستید. چگونه شما با این حالت انفجاری می توانید وابسته فردی بشوید که حتی در حد صفر هم شما را تحویل نمی گیرد. و اساساً اینگونه که توصیف کرده اید یا شما را در زندگی اش نمی بیند یا به عنوان یک دشمن بالقوه برای حال گیری و تحقیر استفاده می کند.
حال شما پاسخ دهید؟
- یا شما اساسا مشکلی دارید که می توانید به چنین فردی وابسته شوید؟
- یا اینکه وابسته نیستید و نشان می دهید که وابسته اید؟
- یا اینکه او خصوصیات مثبت و تحسین برانگیزی هم در کنار این توصیفات شما دارد که جایشان در این تاپیک به شدت خالی هست؟ - یا؟

دوم:
اگر فرض را بر این بگذاریم که شما همانطور که گزارش کرده اید، تقریبا با محبت هستید و همواره تحمل داشته اید و این خانم نیز بدون دلیل نه محبتی داشتنه اند، بلکه هر محبتی و هر گلی و هر مهربانی را هم با نفرت جواب داده اند. آنگاه اساسا این سئوال پیش می آید چرا؟! چرا شما را نمی پذیرد؟

پاسخ به این چرا را یا شما می دانید که کلید حل مشکل شماست. یا اینکه نمی دانید. اگر نمی دانید یعنی کلید یک زندگی را ندارید و هرگز نخواهید توانست این زندگی را بازسازی کنید.
بر این اساس روش و متد حل مشکل شما اینست که به هر ترتیب این خانم به شما بگویند که چرا نسبت به شما متنفر هستند و اساسا چه چیزی یا فشاری منجر شده است که شما را به عنوان همسر قبول کنند. (جوابهای خانمتان باید دقیق و با مثال باشد و گفتن اینکه خودتان باید بفهمید کافی نیست.)
برای یافتن این مسئله حتما جلسه حضوری شما با مشاور جواب مشکل شما خواهد بود.

سوم:
به نظر می رسد شما قاطعیت لازم برای بهبود و تغییر زندگیتان را ندارید. اگر این فرض صحیح باشد. مهارتهای جرات آموزی و قاطعیت را باید شخص شما زیر نظر یک روانشناس بالینی کسب کنید.

چهارم:
ضعف و ترسهای موهوم شما منجر می شود روز به روز انفعالی تر عمل کنید.
اینکه همسرتان با تهدید و ارعاب همواره با شما برخورد می کند در حالیکه شما با نرمش برخورد می کنید، یعنی متوجه شده است شما قاطعیت لازم را ندارید. ترس از مهریه و زندان و ... هم در این راستا ارزیابی می شود.



خلاصه و نتیجه گیری:
1 - همانطور که کامران هم اشاره کرده است به خاطر اینکه شما دقیقا از خصوصیات مثبت خانمتان و همچنین ریشه رفتار ابهام انگیز ایشان اطلاعی ندارید، این تالار و فضاهای مجازی نمی تواند بیش از این به شما کمکی کند.
2 - به نظر مشاوره حضوری برای شخص شما در درجه الویت بیشتری قرار دارد تا مشاوره به اتفاق همسرتان. لذا حتی اگر همسرتان به مشاوره آمدند ، شما یک جلسه تنهایی مجددا به مشاور مراجعه کنید تا ارزیابی بهتری به دست آورید.
3 - با این وضعیت موتور زندگی شما سالم کار نمی کند، لذا تا حل نسبی این مشکلات از عروسی اجتناب کنید.
4 - توصیه می کنم به خاطر ضعفی که در راهبری این مشکل به تنهایی دارید از شیوه های سنتی ریش سفیدان بهره بگیرید تا خانمتان متوجه شود که نمی تواند به سادگی و مخفیانه روشهای اشتباه را پیش ببرد(اگر مسائل دقیقا همانگونه باشد که اشاره کرده اید و چیزی از قلم نیفتاده باشد.)
به این منظور به صورت فعال عمل کرده و از پدر و مادر همسرتان و همچنین اگر فرد اثر گذار و بزرگ دیگری دارند، به منزل خود دعوت می کنید. و از پدر و مادر و تاثیر گذران خانواده خودتون هم دعوت می کنید.
در آن جلسه به طور خلاصه لیست مشکلاتی که وجود دارد مورد اشاره قرار می دهید مخصوصا عدم تمکین، و تهدیدها و در آنجا با قاطعیت می گویید که اگر به همین طریق پیش برود مسئول اتفاقات احتمالی شخص این خانم خواهد بود.
5 - در همه این مراحل فوق مشاوره حضوری با مشاور را باید در کنار خود داشته باشید. چرا که حتما او اطلاعات دقیقتری را نسبت به ما از زندگی شما به طور خصوصی کسب خواهد کرد که مهم هست. مطالب ما صرفا معطوف به چند خطی هست که شما نگاشته اید.

---

شاید اگر پست آقای مدیر را بدقت مطالعه و اجرا کرده بودی کارتون به اینجا نمیکشید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط m25teh

سلام مجدد

وقتي شما داشتي تنهايي زندگي ميكردي و در واقع خودت رو آماده ميكردي براي اينكه يك مرد بار بيايي ، نگاهي به جنبه هاي ديگه خودت نداشتي كه چه بلايي داري سرشون مياري و در واقع اگر بعضي از شخصيتت رو به شدت بزرگ كردي از طرفي ديگر بعضي از شخصيتت رو هم رها كرده اي و اصلا پرورش و رشدي نداشتي .

در واقع شما خودت رو از 4 سال قبل آماده كرده بودي تا يك شخصي بيايد و بخش عاطفي شما را ساپورت كند . البته توجيح خيلي قانع كننده اي هم داشته اي و آن اينكه : بخش عاطفي هر انساني را همسر و همدم او پر خواهد كرد .

منظور بنده اين نيست كه شما اشتباه كرده ، ناخواسته اين شيوه زندگي بخشي از مردها مي باشد ، مرداني كه واقعيت ها را ناديده ميگيرند و روش هاي باب ميل خود را در ذهن پرورش ميدهند (‌قسمتي از زندگي خودم )

اما چاره كار چيست ؟ درست است كه شما بلانسبت خانم ها كلفت نميخواهي اما گروه عظيمي از بانوان خانه را خواسته يا ناخواسته اداره كل خود مي دانند و در آن مدير مطلق هستند . خواسته يا ناخواسته سليقه و استعداد خود را در پختن غذا ، دوختن لباس ، تربيت بچه ، رفت و آمد ، نوع برخورد شوهر با مهمان و حتي نوع برخورد خودش با مهمان و هزاران گزينه ديگر كه در زندگي ميتوان آن را تصور كرد ميخواهند مدير باشند .

زن هايي كه در بيرون هم شاغل هستند با سرعت جت خود را به خانه ميرسانند تا به تمام اين امور برسند . اگر بچه دارند به كودك خود بيشتر برسند و ...

پس روي اين بخش از افكارت كار كن تا به خدماتي كه همسرت ايفا ميكنه يا ايفا خواهد كرد به عنوان كلفتي يا محبت بيش از اندازه نگاه نكني . بگذار همان چيزي كه هست باشه شما ، در نوع ديدگاه ايشان دخالت نكن و تفسير به راي دلخواه خودت نداشته باش .

در مورد موضوعي مثل معني ديگر رعد و برق كه مطرح كردي و نوع برخورد همسرت :
ببين مرد محترم و گرامي (اقا نگفتم مرد باحالتره ) : همه ما مردها به نوعي بزرگ شديم كه كودكي هاي خود را با خود حمل ميكنيم : به نوعي جملات و گفتارهايي رو كه از بچگي بكار برديم يا منتظر بوديم تا جفتي داشته باشيم و بكار ببريم آن جملات رو ، تنها خودمان ميفهميم و لاغير .
مثالي ميزنم : مادر و پدر من 4 سال قبل از ازدواج بنده رفته بودند كربلا : سوغاتي براي من سندل آوردند و البته براي برادر بزرگترم هم آوردند . برادرم آنها را پوشيد ولي من نگه داشتم ؛ پدر و مادرم گفتند تو چرا نميپوشي ؟ گفتم من نگه خواهم داشت تا بعد از عروسي ام بپوشم . اين عمل را يكي از بهترين كارهاي يك مرد براي همسرش ميدانستم و احساس ميكردم كه اگر بشنود بال در بي آورد . اما وقتي مطرح شد نه تنها استقبال نشد بلكه يك كار بيهوده و بيمزه در نظر گرفته شد .
ميخواهم بگويم كه تنها خودمان ارزش ، ارزش هايي كه خودمان ساخته ايم را خواهيم فهميد مگر اينكه بتوانيم در عمل ثابت كنيم كه ارزش هاي ما واقعا ارزش هستند و مقدس هستند و ديگران هم در صورت دلخواه ميتوانند بها بدهند و البته ميتوانند بها ندهند مهم خود ما هستيم .
نكته جالب ديگر اينكه من هم در ذهن خودم رعد و برق را عشق بازي ابرها ميدانم و ميدانستم ولي ما نبايد انتظار داشته باشيم كه ديگران افكار دروني من را قبول كنند چون آن افكار براي من مقدس است .

----------------
وارد فاز مهريه هم ميشوم با اجازه :
ببين مرد بزرگوار ، نسبت به مهريه دست و دلباز باش و در درون خودت اين را يك وظيفه شرعي بدان كه وظيفه داري تا به همسرت چه بخواهد چه نخواهد موظف هستي پرداخت كني .
حالا كه پذيرفتي بيا و بنشين در مورد مراحل قانوني اش فكر كن .
سه تا شاخصه بهت ميگم : اول اين كه بايد بپذيري كه بايد پرداخت كني .
دوم اينكه اگر نامزد هستي و ايشون قيام كنه براي گرفتن مهريه ، قبل از ازدواج با شما ميتونه حتي خونه ات نياد ولي مهريه اش رو بگيره ( البته بايد پرسيد كه چون ايشان يك ازدواج داشته و ديگر يك خانم كامل هستند آيا توانايي قيام قبل از ازدواج رو دارند يا خير ) .
سوم اينكه به فرض كه شما محكوم شدي و قرار شد قسطي پرداخت كني : با توجه به تعداد سكه مهر شده تعيين ميكنند كه زنداني بشوي يا نشوي . اگر تعداد خيلي زياد باشد درد سر ساز و اگر كم باشد قسط بندي معقول ميشود شايد ماهي يك ربع سكه .
به هر شكل يكي ديگر از مطالبي كه بايد ياد بگيري اين هست كه بخاطر مهريه به هيچ احدي چشم نگو و نترس .

قوي باش و مثل يك مرد نقاط ضعف خود را بهبود و نقاط قوت خود را حفظ كن .

مطالعه فوق العاده به شما كمك خواهد كرد .

باتشكر -- سر ميزنم باز

---

سلام دوست من
خیلی خیلی عالی بود
واقعا تحلیلت کارشناسی بود دستت درد نکنه به نکاتی اشاره کردی که جلوی چشم خودمه اما نمیبینم . واقعا ممنوم . انقدر مطلبت خوب و جامع بود که یه رتبه مثبت دادم .

یعنی طوری که مرد ها فکر میکنند دلیلی نداره که زنها هم همونطور فکر کنند

در مورد 4 سال تنهایی من هم درست حدس زدی من تو این 4 سال تنهایی به یه چیز هایی رسیدم اما به یه چیز هایی نرسیدم یعنی اینکه تو بعضی از خصوصیات مردانه قوی شدم اما تو بعضی از اونها هیچ پیشرفتی نداشتم
راست میگی زندگی فقط کار های خونه و آشپزی این چیز ها نیست زندگی خیلی مهمتر از این حرف هاست در ضمن خانمم این کار ها رو خیلی بهتر از من انجام میده پس دلیلی نداره که من بخوام منت بزنم که من همه این کار ها رو بلدم انجام بدم

من باید آستانه تحملم رو بالا ببرم

در مورد مهریه هم با نظرت موافقم
اصلا سخت گیری نمیکنم به قول شما در نهایت به صورت قسطی میدم
مهم اینه که من خودم رو بشناسم و بتونم زندگیم رو نجات بدم
ولی تا حالا به حرفات فکر نکرده بودم خیلی تو روحیه من تاثیر گذاشت
خیلی عالی بود

من یکمی زمان میخوام که برم روی این حرفهایی که زدی فکر کنم

سلام mta
خیلی راحت از روی نظرات می گذری ،حتی وقتی تائید می کنید.
لطفا پاسخ قبلی ام را به دقت بخوان و به کارگیر.
در مورد کارهای قانونی هم، مشاوره حقوقی نیاز دارید.

مشکلی نیست که آسان نشود *** مرد باید که هراسان نشود.