آها !! این شد!!!داری راه می افتی . . . . . اما مؤکدا و حتما باید آگاهی دهنده بود و هشدار دهنده به جامعه و همچنین در حوزه نفوذ و پیرامون خودمان نیز در جهت بهتر کردن وضع و راهنمایی دیگران کوشید؛؛؛ّدرود.
نمایش نسخه قابل چاپ
آها !! این شد!!!داری راه می افتی . . . . . اما مؤکدا و حتما باید آگاهی دهنده بود و هشدار دهنده به جامعه و همچنین در حوزه نفوذ و پیرامون خودمان نیز در جهت بهتر کردن وضع و راهنمایی دیگران کوشید؛؛؛ّدرود.
سلام .
^^^^^^^
ابلیسِ پیروزِ مست، سورِ عزای ما را بر سفره نشسته است ....
خدای را در پستوی خانه نهان کرد .
روزگار غریبیست نازنین .
^^^^^^^
نکته....
اصولا به هر موجودی سرکش وموذی و طغیان گر شیطان میگویند به همین خاطر به میکروب هم در گذشته ،شیطان می گفتند.
ابلیس ازماده بلس است به معنی نا امیدیست .
برگرفته از کتاب :العین –ص 1193
کلمه شیطان 68 بار و کلمه شیاطین 18 بار در قران امده است .
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
بد نیست به یک مصاحبه با شیطان توجه کنیم !!!:
وظيفه اصلي شما چيست؟
شيطان: من فرمانرواي جهان مادي، فرمانرواي جهان هيچ و مظهر حيلهگري هستم. وظيفه من مشغول نگهداشتن روحها در جهان هاي پايينتر است تا به جهانهاي مثبت و خالص حق وارد نشوند مگر نه اين است كه دنيا زندان است. پس من زندانبان آن و بني آدم زندانيان من.
آيا ممكن است مأموريت خود را فاش كنيد؟
شيطان: مأموريت من آزمودن مردم در مورد قانونهاي خداوند است. بايد اقرار كنم اگر در سير تكاملي بني آدم مانعي وجود نداشت، روح آدمي مطلقاً چيزي ياد نميگرفت. موانع، علت تزكيه و رشد روح هستند، مگر نه اينكه يكي از اسامي دنيا دارالامتحان است. من نيز مدير كل حوزه امتحانات بني آدم هستم.
شما ايجاد كننده چه چيزي هستيد؟
شيطان: روح انسان ها براي اينكه به قرب خداوند برسند به تجربيات زيادي نياز دارند كه موانع برايشان ايجاد ميكنند، من ايجاد كننده آن موانع هستم.
چه كساني دوستان و ياران شما هستند؟
شيطان: از بني آدم هر كس كه داراي صفات منفي و روح حقيري داشته باشند، آنان شياطين انسي هستند. مثل ابوجهل، ابولهب كه در كنار پيامبر اسلام(ص) بودند و از غير بني آدم، شياطين، اجنهكافر، ارواح شرير و ديوان جزء لشگريان من هستند.
براي گول زدن انسانها خودتان را به شكل چه چيزهايي درميآوريد؟
شيطان: هر چيزي كه بتواند شماها را در جهانهاي ماده و پايين نگه دارد. اگر لازم باشد خود را به شكل استاد، همسر شما، پدر، مادر، برادر، خواهر، دوست و يا هر چيز ديگري كه بتواند توجه شما را جلب كند، و از توجه خالص به حق بازدارد، در خواهم آورد. براي مثال دستيابي به قدرت، ثروت، شهوت و هر آنچه آدمي بتواند با قدرت و ثروت فراهم آورد. بدانيد كه اين سه (قدرت ، ثروت و شهوت) از بزرگترين ابزارهاي من هستند.
براي آنكه سالكين و واصلين حق و در كل همه مردم را از تجربه كردن نور و صوت خداوند دور كنيد، چه ميكنيد؟
شيطان: ايجاد «شك و ترديد» در اصل يك درس معنوي است، اما اگر آن را درك نكنند ميتواند تجربه قدرت منفي وكامل باشد و بعد از آن «ترس» يكي ديگر از مواردي است كه شماها را از ورود به راه حق و تجربه نور و صوت خداوند حق دور ميكند. فكر ميكنم همين دو مورد كافي باشد.
^^^^^^^^^^^^^^^^
خانم بهاره من نمیدونم شما چرا در اکثر پستهاتون در مقابل بعضی از هم تالاریها از موضع ضعف سخن میگویید اما از این برادر کوچکترتون به خاطر داشته باشید که بهتره محکمتر و محققتر مطلب بنویسید تا بعد موجب تحریک این و آن نشوید .
بنده تقریبا تمام مطالب این تالار رو میخونم به همین خاطر به این نتیجه رسیدم .
در ضمن پشتکار خوبی دارید .
سلام
جناب گردآفرید عزیز ؛؛؛؛ من درحیطه ی کاری خود چه کاری می توانم انجام دهم ما فقط یک جور آدم آهنی هستیم ،،،،که هر بخشنامه یا دستوری از حضرات بالا می آید اطاعت کنیم و اگر غیر از این باشد خودتان می دانید که چه اتفاقی می افتد . نه من تمام همکاران ، معمولا در قسمتی که من کار می کنم هیچ کس راضی به نظر نمی آید و همیشه شکایت می کنند ؛؛؛ ولی این شکایات فقط برای اشخاصی مثل من که <<<< فقط نام خودم را یک انسان که حق تصمیم گیری دارد گذاشته ام وارد می شود >> . هیچ وقت این شکایات به مقام بالاتری ارجاع داده نمی شود تا حداقل رسیدگی که اصلا حرفش را نزن حتی بدانند که با مردم دارند چه کار می کنند . نمی دانم چرا همه حرفهایشان در گلویشان حبس شده است . حتی خیلی ها از حق شخصی خود از پولی که به آنها تعلق می گیرد نمی توانند دفاع کنند . ما شا الله مقامات بالا نیز هر روز یک بخشنامه ؛؛ یک قانون ؛؛ یک تبصره ؛؛ یک ماده ؛؛ یک بند را صادر می کنند شب می خوابند به نظرم خواب می بینند و صبح یک تبصره یا یک ماده جدید به این قانون ... اضافه می کنند .به نظر شما من یا شما با این وضع جالب چه کاری می توانیم انجام دهیم .
سلام به معشوقه همین جاست محترم
می دونی دلیل این کار من چی ؟ به خاطر اینکه من با بزرگتر از خودم همیشه وارد بحث می شم . و اصلا هم از این کارم ناراحت نمی شم می خوام یاد بگیرم نشستن ، و تکیه بر جای بزرگان زدن رو . از این که در خیلی از پستها تسلیم شدم ناراحت نیستم حداقل شجاعت و جسارت این کار رو داشتم . که در برابر کارم کوتاه بیام یا به اشتباهی که انجام دادم پی ببرم . و همه اینها برای من یک ارزش هست و اصلا خودم رو سرزنش نمی کنم از اینکه شما به بنده تذکر دادید ممنون خوشحال می شم . باز هم از بنده انتقاد کنید . معشوقه همین جاست گرامی تا زمانی که بنشینم و فقط به نوشته ها و بحث های شما نگاه کنم به جایی نخواهم رسید باید خودم را وارد بحث کنم تا شاید سخن گفتن را از شما بزرگان یاد بگیرم . <<<<اگر منظور شما با جناب گردافرید ارجمند است ماجرای بنده با ایشان فرق می کند که من پیروز شدن او را اعلام کردم گردافرید عزیز خودش می داند و همین کافی است . >>>> در غیر اینصورت بنده در پستهای دیگر تسلیم شخص دیگری نشده ام . بازهم از راهنمایی شما متشکرم .**
با درود؛به به،به به: حضرت آقای اکبر آقا،چی شده که:توبه کردی که دگر می نخوری،البته بجز امشب و فردا شب و شبهای دگر . . . . . خوبم خوردی،خوب . . . . . بگذریم . . . . .
معشوق همین جاست،با عرض تبریک بخاطر ورود دوباره شما به تالار،یک چیزی می خواهم از تو بپرسم:من احساس کردم بر طبق رویه سیئه سابق،می خواهی عمل کنی،چرا؟زیرا،می گویی:
** شيطان: ايجاد «شك و ترديد» در اصل يك درس معنوي است، اما اگر آن را درك نكنند ميتواند تجربه قدرت منفي وكامل باشد و بعد از آن «ترس» يكي ديگر از مواردي است كه شماها را از ورود به راه حق و تجربه نور و صوت خداوند حق دور ميكند. فكر ميكنم همين دو مورد كافي باشد.**
اکنون من با تأکید بر همان احساسی که برشمردم،از شما پرسشی دارم:آیا این نوشتار و این فراز از آن،در مورد سخنان بنده درباره خودکشی است؟؟؟امیدوارم نباشد،اگر نه باز مجبورم،واکنش مناسب نشان داده و از نظر *انسانی و طبیعی* مطلب را شرح و نیز از نظر *وجدانی* بی پایگی و جهل افشانی حرف شما را که معلوم نیست از کدام منبع دینی آورده اید،روشن سازم؛؛؛
بدانیم که:
**انسان خرد دارد و خردورز است،و این همان چیزی است که برخی،آن را بر نمی تابند،برای زر و زور و زن و مقام و با لباس تزویر،در هیأت عقیده و دین سرسختانه سعی در استحمار آدمی دارند و اینها خود تجسم واقعی ابلیس هستند.**بدرود.
یه خبر خوب !!!!!!!یه خبر بد!!!!!!!!
*
*
یه نفر بگه اول خبر خوب رو بگم ؟یا خبر بدرو؟
*
*
ممنون!!!
خبر خوب اینه که :سلام . من اومدم!!!! حالتون چه طوره؟؟؟؟؟ گل خنده همیشه روی لبها تون. *
*
واما خبر بد!!!
الهی شکر خبر بدی در کار نیست همه جا امن و امان .
یه روزی دانشمندی که در حال نوشتن کتابی بود کنار ساحل رفت از همان دور مردی را دید که حرکاتی مانند رقص انجام می دهد . کم کم که نزدیک شد دید مرد جوانی ست که چند قدمی میرود و خم می شود و چیزی را برمی دارد ودوباره چند قدم می رود و ان را به طرف دریا پرت می کند نزد جوان رفت و گفت :جوان چه می کنی ؟تو این ستاره های دریای را به دریا پرت می کنی برای چه ؟گفت بعد از جزومد اب دریا پایین رفته و اینها جا مانده اند من به این ستاره های دریایی کمک می کنم تا به دریا برگردند .دانشمندگفت چرا؟ توی این ساحل به این پهناوری و این همه ستاره دریایی فکر می کنی کار تو موثر است ؟جوان خم شد و یک ستاره برداشت و رفت به سمت دریا پرتاب کرد و برگشت و گفت : برای این ستاره که موثر بود!!! او رفت که به حیاتش ادامه دهد.این حرکت مرد جوان دانشمند را به فکر فرو برد . گفت من در پی دانشم و او در پی عمل . رفت و مطلبش را دوباره از سر نوشت . و تمام روز بعد را به کمک کردن به ستار ه دریایی گذراند.
بیایم به جای شکوه ، حرف و عمل را یکی کنیم . عامل و فاعل باشیم .ما همگی توانایی اثر گذاری را داریم .هر کداممان باید ستاره دریایی مان را بیابیم و اگر ستاره هایمان را خردمندانه بیابیم .بینش به همراه عمل می تواند دنیا را دگر گون کند.
بیاییم ایران را با امید وبه همت هم تبدیل به بهشت کنیم.
گام نخست یافتن مشکلات و آسب شناسی آنهاست و جستن علل و دلایل بوجود آمدنشان،این به زعم من 90% راه است.
سلام ؛
^^^^^^^^^^
از او درخواست کردم فرزند معلولم را شفا دهد.
فرمود: لازم نیست، روحش سالم است؛ جسم هم که موقت است.
I asked god to make my handicapped child whole
God said, no body is only temporary
از او خواستم لااقل به من صبر عطا کند.
فرمود: صبر، حاصل سختی و رنج است. عطاکردنی نیست، آموختنی است.
I asked god to grant me patience
God said, no Patience is a byproduct of tribulation
It isn't granted, it is learned
گفتم: مرا خوشبخت کن.
فرمود: نعمت از من خوشبخت شدن از تو.
I asked god to give me happiness
God said, no I give you blessings happiness is up to you
از او خواستم مرا گرفتار درد و عذاب نکند.
فرمود: رنج از دلبستگیهای دنیایی جدا و به من نزدیکترت میکند.
I asked god to spare me pain
God said, no
Suffering draws you apart from worldly cares and brings you closer to me
از او خواستم روحم را رشد دهد.
فرمود: نه تو خودت باید رشد کنی. من فقط شاخ و برگ اضافیات را هرس میکنم تا بارور شوی
I asked god to make my spirit grow
God said, no You must grow on your own
But I will prune you to make you fruitful
از خدا خواستم کاری کند که از زندگی لذت کامل ببرم.
فرمود: برای این کار من به تو زندگی دادهام.
I asked god for all things that I might enjoy life
God said, no I will give you life, so that you may enjoy all things
از خدا خواستم کمکم کند همانقدر که او مرا دوست دارد، من هم دیگران را دوست بدارم.
خدا فرمود: آها، بالاخره اصل مطلب دستگیرت شد.
I asked god to help me love others, as much as He loves me
God said: Ahah, finally you have the idea
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
از وصاياى امام كاظم «عليه السلام» به هشام:
بنده شايسته خدا، بندهاى است كه با برادران ايمانى خود، يك رنگ و با صفا بوده و در سختىها و مشكلات به او كمك نمايد و نسبت به نعمتهائى كه خدا به او داده حسد نورزد.
لذا مىفرمايد: بد بندهاى است، آن كس كه در حضور افراد از آنان تعريف و تمجيد نموده، امّا پشت سر از ايشان عيب جوئى مىنمايد. در سختىها به يارى آنان نمىشتابد و در مورد نعمتهائى كه آنان بهرهمند هستند رشك و حسد مىورزد.
^^^^^^^^^^
عاشق خدا باش تا معشوق خلق شوی .
^^^^^^^^^^
سلام در جواب پست 19 گرد آفرید
گرچه به ظاهر مطلبت منطقی به نظر می رسد ولی باید بگویم آدمی تا ابد از این گام 90 درصدی بیرون نخواهد آمد که نوبت به آن گام عملی 10 در صدی برسد.
توصیه می کنم، به صورت تعاملی البته با اولویت به شناختها پیش برویم.
شناخت نسبت توام با عمل-------- درس از نتیجه عملی آنچه که در ذهن فکر می کردیم درسته هست ، اما بعضی اشکالتش در عمل روشن شد------------دوباره برنامه ریزی و شناخت نسبی جدید توام با عمل و .....
همین طور
خلاصه: در هر دوحیطه شناخت و عمل توام باشیم. همین
آره . . . . درسته،اما باید حواسمان باشد که در حوزه عمل برخی اشکالات نتیجه بدی به همراه دارند و باید بسیار وراقب باشیم.