RE: با این تنهایی چطور باید کنار بیام؟
چقدر خوشحال می شم وقتی می بنیم ادمایی هستن که برای زندگی دیگران واقعا دل می سوزونن و سعی می کنن امیدواری و حس خوبی و بهش تزریق کنن.
خدا رو شکر که هنوزم چنین ادمایی هستن.
ازتون ممنونم برای راهنمایی های خوبتون. خب قطعا می دونم 2 سال اول خیلی سخته و تقریبا هیچ وقت ازادی نخواهم نداشت. اما تصمیم گرفتم که یک کودک دیگه داشته باشم. از تصمیمم هم خوشحالم و هم نگران.
از همتون بی نهایت ممنونم که چنین حسی و بهم دادید:43:
دوستتون دارم:46::72:
RE: با این تنهایی چطور باید کنار بیام؟
بچه ها سلام :72::72:
دلم برای اینجا یه ذره شده بود. اخه مشغول اسباب کشی بودم و اینترنتم نداشتم . امروز که اینترنتمون وصل شد پریدم تو همدردی. دلم یه ذره شده بود واسه محیط اینجا. روزه داری هاتون مقبول انشاءا.. . برام جالب بود که تو شبای قدر اکثر بچه های همدردی به اسم میومدن تو ذهنم و براشون دعا می کردم. انشاءا.. اسم منم تو ذهن شما رفته باشه و دعام کرده باشین.
دو تا خبر دارم براتون. اول اینکه ما روزای اول ماه مبارک بالاخره اسباب ها رو اوردیم و تنهایی کلی طول کشید که جمع کنم و اینجا دوباره بچینمشون. هیچ کس کمکم نیومد.:302: احساس غریبگی دارم با این خونه. با وجودی که اینجا مال خودمونه و دیگه مستاجر نیستیم اما نمیدونم چرادوسش ندارم. شایدم هنوز جا نیفتادم و زمان می خواد. برام دعا کنید.
خبر دوم اینکه من دوباره دارم مامان می شم. و همون طور که اول این تایپیک گفته بودم از تنهاییم می ترسم. البته خیلی خوشحال هستم که شوهرم به ارزوش رسید بر عکس بچه اولمون سر این یکی وقتی جواب ازمایش و گرفتم نمی دونید چقدر ذوق کرد. اما خودم خیلی زیاد دلهره دارم. همش تو این فکرم که یعنی من دست تنها یه نفری می تونم از پس مشکلات ریز و درشت دو تا بچه کوچولو بر بیام. نمی دونم.
خدا به هممون کمک کنه انشاءا.. . دوستتون دارم. بای.
RE: با این تنهایی چطور باید کنار بیام؟
sisili عزیز؛ سلام
باور میکنی خانومی؛ همین چند روز پیش به یادت افتاده بودم و اینکه چرا اصلا دیگه خبری ازت نیست؟
خوشحالم حالا که برگشتی با خبرهای خوشی برگشتی!
تبریک میگم بخاطر خونه ی جدید و البته مهم تر از اون تجربه ی دوباره ی مادرشدنت؛ احساسات عجیب و غریبی که هیچ وقت تجربه شون نکردم؛ اما این رو خوب درک می کنم که هر کاری؛ اول اون پر از ترسه! ترس از آینده ی نامشخص! از احساساتی که قراره بهت دست بده و تو به اونها فکر می کنی!
از اتفاقاتی که با یه بار تجربه کردنشون؛ اما باز برات جدیدن و تو احساس می کنی که آیا من توانایی به دوش کشیدن و کنار زدن این احساسات و ترس های عجیب رو خواهم داشت؟
من فکر می کنم شما باید به خودت زمان بدی! باور کنی که میتونی و هیچ وقته هیچ وقت نباید به خودت تلقین بکنی که من تنهام!
چرا احساس میکنی که تنهایی؟ چرا دائم داری به خودت تلقین میکنی که تنهایی و از پسش برنمی یایی!
حتی اگه عملا کسی رو نداشته باشی که از نظر جسمی کمکت باشه؛ اما من میخوام بگم که اولا خودت یه شیرزن هستی که میتونی و از پسش برمیآی! ثانیا! همسرت هم هست و مطمئن باش که خداوند هم همیشه هوات رو داره!:46:
RE: با این تنهایی چطور باید کنار بیام؟
با سلام
تبریک می گویم هم به خاطر خریدن خانه و هم به خاطر نی نی دارشدنتون .:72::72: وایییییی خیلی خوبه یاد یه کوچولوی نمکی که بیفتین اصلا دلشوره نداره:43::46::46:
عزیزم نهایتش اگه دیدید که خیلی سختتون هست یه پرستار می گیرید که روزی چند ساعت بیاد و یا اینکه اگر هزینه اش زیاد شد در هفته چند ساعت بیاد و شما بتونید انرژی خودتون رو بدست بیارید به هرحال حالا که دیگه مامان شدی دلشوره ممنــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــوع:160 :
آرامش الان براتون بهترین چیزه خودتون که تجربه یکیشو دارید....:227:
به هرحال امیدوارم که همیشه موفق باشید .:72::72:
RE: با این تنهایی چطور باید کنار بیام؟
sisiliسلام :
من تایپیکتوخوندم.خیلی خوشحالم که داری دوباره مامان میشی .هروقت فکرمیکنی که نمی تونی ازپس بچه داری بربیایی .یادکسانی باش که چندین ساله دلشون بچه می خوادولی خذاهنوزبنابه حکمتی که خودش میدونه ازاین نعمت محرومشون کرده.امیدوارم که زایمان موفقی داشته باشی وتوونی نی کوچولوت درپناه حق باشید.
:72: