RE: شباهت فرهنگی یا اختلاف فرهنگی شامل چه مواردی میشه؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط blue sky
یه مثال خیلی پیش پا افتاده می زنم، فرض کنید که خانواده یکی از ما بعد از ازدواج یه مهمنونی داد. حالا یک خانواده رسم دارن که فردای مهمونی حتما زنگ بزنن و تلفنی تشکر کنن و این رو نشونه تشکر و احترام به طرف مقابل می دونن و یکی از خانواده ها اصلا چنین رسمی ندارن و تشکر تو همون شب مهمونی رو کافی می دونن. همین یه مساله ساده بعلاوه عدم توانایی من و همسرم تو عنوان کردن مساله برای طرف مقابل منجر به کلی ناراحتی شد. حالا این موضوع بنظرتون جایی تو دین و اعتقاد و مساله اختلاف طبقاتی و مالی و امثالهم داره؟
دوست عزیز اگه پستای من رو کامل خونده باشین حتما دیدین
قسمت اخر حرفام تاکید بر کافی نبودن اشتراک در عقاید دینیه
من هم کاملا با شما هم عقیده ام
اما شاید واقعا نشه از بروز اختلافاتی از قبیل اونچه که مثال زدین خیلی حساب شده جلوگیری کرد
بنظرم اگه دوطرف منطقی باشن انصاف و گذشت داشته باشن میشه تا حدودی این مشکلاتو مرتفع کرد
در کل توصیه من به جوونها اینه که قبل از ازدواج ترتیبی بدهند که چندین مرتبه رفت و آمد خانوادگی داشته باشند و طرف مقابل و خانواده اش را در قالب این رفت و آمدها و انتظارات و توقعاتی که متعاقب اون پیش میاد بسنجند.
:104::104:
کاملا موافقم
در این موردچند تاسوالم دارم
به نظر شما این رفت و امد ها در چه زمانی باید صورت بگیره ؟
بعد از خواستگاری و بدون هیچ نوع محرمیتی ؟
مثلا زمانی که تا حدود زیادی مطمئنیم که انتخابمون قطعی شده ؟
در چه محدوده زمانی ؟ یا حتی هر چند وقت یه بار ؟
بستگان درجه یک یا بیشتر از اون ؟
متشکرم
RE: شباهت فرهنگی یا اختلاف فرهنگی شامل چه مواردی میشه؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
در این موردچند تاسوالم دارم
به نظر شما این رفت و امد ها در چه زمانی باید صورت بگیره ؟
بعد از خواستگاری و بدون هیچ نوع محرمیتی ؟
مثلا زمانی که تا حدود زیادی مطمئنیم که انتخابمون قطعی شده ؟
در چه محدوده زمانی ؟ یا حتی هر چند وقت یه بار ؟
بستگان درجه یک یا بیشتر از اون ؟
متشکرم
در کل بنظر من وقتی دختر و پسر به توافق اولیه رسیدند و از حیث خصوصیات فردی و شخصی یکدیگر را مناسب هم دیدند، زمان مناسبی است که خصوصیات اخلاقی و رفتاری همدیگر رو در قالب خانواده هم بررسی کنند.
اما اینکه بدون محرمیت باشه یا نه، خوب برمی گرده به معیارهای دو نفر. همین الان هم بعضی پدرها اجازه نمی دهند که دخترشان با نامحرم معاشرت داشته باشد و بعضی برعکس محرمیت رو باعث بروز معضلاتی می دونند.
اینکه چه مقدار رفت و آمد داشته باشند هم باز برمی گرده به آمادگی و تمایل دو خانواده و هم تا زمانی که شناخت نسبی حاصل بشه.
در مورد درجه بستگان هم من به شخصه دوست نداشتم تا قبل از قطعی شدن موضوع اقوام درجه دومم بدانند. چون فکر می کردم تحت تاثیر حرف مردم باید تصمیم بگیرم و اینرا نمی خواستم. ولی بازهم این موضوع برمی گرده به درجه صمیمیت و تاثیر اقوام در زندگی آینده زوج.
امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم.
RE: شباهت فرهنگی یا اختلاف فرهنگی شامل چه مواردی میشه؟
سلام
به نظر من كفويت فرهنگي يا همون شباهت فرهنگي يعني شباهت در سيره رفتاري
حالا اين شباهت سيره رفتاري نه تنها در طرفين كه بايد در خانواده هاي طرفين هم باشه
و اگه در محيط كوچكتري زندگي مي كنيد مثل روستا يا شهر هاي كوچك اين رو بايد در اقوام و بستگان درجه2 و 3 هم بررسي كنيد
سيره رفتاري هم يعني اينكه علايق و سلايق و كنش ها و واكنش هاي رفتاري و عملي شما در موقعيت هاي مختلف چيه
به نظر بنده همون طور كه در معيارها و ملاك هاي انتخاب درجه بندي و اولويت بندي داريد، در اين مورد كه چه علايق و سلايقي براي شما مهمتره و اينكه چه رفتار هايي داريد كه اون رو به صورت كلي نوعي هنجار مي دونيد
نمونه هاي مصداقي رو دوستان عزيز سبكتكين و blue sky اشاره كردن
همين كه خانواده اي تشكر كردن بعد از مهماني رو "بايد" و هنجار ميدونه و خانواده ديگري نه، اين خودش نوعي تفاوت رفتاري هست كه بسته به اينكه طرفين چقدر به اين موضوع آشنايي دارن يا ندارن، مي پذيرن يا نمي پذيرن، مهم هست يا نيست ميتونه باعث اختلاف بشه يا نشه
RE: شباهت فرهنگی یا اختلاف فرهنگی شامل چه مواردی میشه؟
سلام
دوستان عزیز ممنون از پاسخهاتون:72:
بلو اسکای عزیزم متشکرم از مثالی که زدید و خیلی هم به جا و درست بود:72: دقیقا این تفاوتها را قبول دارم و خودم هم نمونه هاش رو دیدم و میدونم در صورتی که لج و لجبازی راه بیوفته زندگی به چه میدان جنگی تبدیل میشه و ممکنن کار به جدایی زن و شوهر بکشه(خدای نکرده:316:)
آقای احمد علی از شما هم ممنونم و با صحبتتون موافقم.چیزی که شما فرمودید همون مثالهای سبکتکین هست که قبولشون دارم.:72:
آقای خارپشت از جمعبندی شما هم ممنون کار منو راحت کردید:72:
دوستان عزیز!
لازمه میدونم توضیح بدم که منظور من از اینکه میگم دینداری زن و مرد خیلی مهمه و حرف اول رو میزنه (به نظر من) و میتونه خلی از مشکلات ریز و درست دیگه رو حل کنه و حتی از بروزشون جلوگیری کنه و ... اصلا و ابدا این نیست که تنها ملاک و تنهاترین شرط من یا امثال من هست و باید باشه چون لازم هست اما کافی نیست و باز هم تاکید کردم که 100 درصد نه و همیشه استثناء وجود داره.
من ایمان و دینداری دو طرف رو مهمترین و اصلی ترین شرط میدونم اما کافی نمیدونم.منظورم اینه که اگر خواستگار یداشته باشم که از لحاظ ایمانی قبولش داشته باشم ، معیارهای دیگه ام رو نادیده نمیگیرم و به بقیه هم به ترتیب اولویتشون دقت میکنم اما این " تدین" خیلی راه رو برام " روشن و باز " کرده طوری که میتونم بهش فکر کنم نه اینکه فورا جواب رد بدم.ایمان طرف بهم میگه نباید فورا بگم " نه" بلکه باید به تبعیت از دینم و فرمایشات ائمه (ع) در موردش فکر کنم.
چون از امام رضا(ع) برای نمونه روایت داریم که فرمودند : اگر برای دخترتان خواستگاری آمد که دین و اخلاقش را پسندیدید به او دختر بدهید وگرنه در زمین باعث فساد شده اید.
مثلا خودم یه خواستگار داشتک که از لحاظ ایمانی شاید از من هم بهتر بود اما از جهات دیگه ای که یکیش برام خیلی خیلی مهم بود مناسب نبودیم برای همین جواب رد دادم.
اما در کل بازهم تاکید میکنم که دینداری تا حد بسیار زیادی میتونه زندگی رو شیرین کنه و از بروز مشکلات جلوگیری کنه و در صورت بروز مشکلات به شکل بهتر و در زمان کمتر مشکل رو حل کنه چون مرجع برای حل مشکل بدون شک بهترین هست.
وقتی من اصرار دارم عقل من درست میگه و طرف مقابلم اصرار داشته باشه که عقل من درست میگه، یه مرجع هست که به ما میگه عقل کی درسته و کار کی درست تره و اون عقل معصومین(ع) هست که امکان خطا و اشتباه در اون نیست.
ای کاش میشد منم تو تاپیک " پرسش و پاسخهای ازدواج" پست بذارم:302:
RE: شباهت فرهنگی یا اختلاف فرهنگی شامل چه مواردی میشه؟
فرانک عزیز سلام
من میگم تفاوت فرهنگ یعنی ارزش هاتون با هم فرق کنه یا خیلی فراتر برای طرف مقابل ارزش شما ضد ارزش باشه
مثلا" همسر من میگه یعنی چی تعارف بازی حالا وقتی فکر کن از صبح تا شب جلو خانوادش دولاراست شدی اخر شبم پشتشون واسه احترام تا دم در میری اخرش میشنوی اصلا" ازین کارای مسخرت خوشم نمیاد یکم مدرن باش
یا مثلا" وقتی خانوادم چندنوع غدا واسه همسرم میذارن هی میوه پوست میکنن بهش تعارف میکنن بعدا" میاد جای تشکر به من میگه خانوادت با من راحت نیستن
یا وقتی من که تو یه خانواده تعارفی بزرگ شدم میرم طرف همسرم میبینم سرغذا هیچکی هوام نداره و اگه همسرم حواسش نباشه من بشقابم خالیه چون تو این فرهنگ بزرگ شدم حالا غلط یا درست
یا همسرم اهل مهمونی رفتن نیستن و خانواده من برعکس مرتب دعوت میکنن حالا من باید دق کنم از تنهایی و جایی نرم
فرهنگ یعنی مذهب مثلا" من با یه ذوقی میخوام شب احیا کنار همسرم برم دعا ولی همسرم یا نمیاد یا اگه بیاد کتابش میاره غر میزنه و درس میخونه
یا من در حد تعادل با پسرهای فامیل حرف میزنم ولی اون میگه یعنی چی با اینا راحت حرف میزنی باید بگی اقا...
میبینی اینا خیلی کوچیکن ولی مارو تا پای طلاق برده پس تورو به خدا حواساتون جمع باشه