RE: فوری فوری :در مونده تو برخورد با پسرم!
سلام و احترام و وقت بخیر به دوستان بزرگواری که برای من وقت گذاشتین و بهم راهنمایی کردین
در پاسخ باید عرض کنم پسرم با دختر عمه هاش خیلی صمیمی هست تنها دختران بزرگ فامیل کسانی که مد نظر دوستان عزیز برای برقراری رابطه ی صحیح بین دو نفر (پسر و دختر )هست،ولی متاسفانه هیچ کدوم بهش نزدیک نیستن همه یه ایران نیستن و یا شهرستان هستند ...
این مشکل من هم دقیقا از وقتی شروع شد که دختر عمه هاش برگشتن به کشورهای محل اقامت شون و اون دوباره احساس تنهایی کرده....پارسال بعد از اون اتفاق پیشم گریه کرد گفت مامان من خیلی تنهام....مامان من حس کردم نیاز دارم یکی مثل خواهر کنارم باشه....با دختر عمه ای که ایران داره هم خیلی صمیمی بودن چون از نظر سنی به هم نزدیکن اما اون ازدواج کرده و یه بچه داره گاهی بهم پیام میدن اما من به پسرم گفتم قبلا روابط تون سالم بود اما صمیمی الان اون یه زن شوهر داره و تو هم بزرگی هزاری هم شوهرش ادم فهمیده و باشعور باشه اما زندگی حریم داره هم تو ارتباط هم ادبیات مراقب ارتباط باهاش باش....چیزی از روابط شون تغییر نکرد خیلی....فقط پسرم مودب تر و متفاوت تر رفتار کرد....کلا هم اهل درد دل کردن با هر کسی نیست
در کل تو این زمینه دستم بسته س ....
فقط یکبار که شب خونه خاله ش بود در مورد برخی مسائل با خاله ش صحبت کرده بود که توضیحش اگر لازم شد میگم ....از مضمون گفتارش این رو فهمیدم که دوست داره زود مستقل بشه و زود ازدواج کنه.....
بعد از اینکه فهمیدم چند شب بعد باهاش بطور برنامه ریزی شده صحبت کردم و نظراتم رو بهش گفتم و گفتم در صورت تلاش و کوشش و انتخاب راه درست از طرف خودش من و پدرش نهایت تلاشمون و کمکمون رو بهش میکنیم تا موفق بشه و به خواسته هاش برسه....
حالا نگرانی من اینه این ارتباط باعث وابستگی اون بشه و ختم به خیر نباشه و نشه (دارم موج منفی میدم میدونم اما خیلی ترس دارم برای همین اومدم کمکم کنید)براش خیلی گرون تموم میشه چون میشناسمش....
تو اتفاقات پارسال برای اولین بار تو 6 تا از درسهاش نمره نیاورد و کارش به شهریور کشید و ضربه های خیلی بدی خورد
من دوباره نگرانشم:302:
دوست خوب من lifeisbeautiful فرموردن از فرد ایده الش ازش سوال کنید چیزی که بیشتر نگرانم میکنه متوجه شدم و یا احساس کردم درک زیادی از همدم و هم راه زندگی و یا معیار خاصی برای ازدواج نداره حس کردم پبیشتر دنبال یه همدم و همزبون میگرده اونم از جنس مخالف(اگر اشتباه متوجه شدم راهنماییم بفرمایید)
تا اینجا هم خیلی به من کمک کردین از همه تون سپاس گزارم
هم چنان منتظر لطف دوستان برای کمک هستم
دوست عزیز خاپشت گرامی پارسال ازش خواستم من و دوستش رو به هم معرفی کنه و بزاره با هم صحبت کنیم اما اون حاضر نشد این کار رو کنه و قول داد و قسم خورد رابطه رو قطع میکنه
مطمئن بودم قطع کرده بخصوص وقتی کارنامه اش رو گرفته بود و نمراتش رو دید
اما یه چیز رو خوب فهمیدم ازش و اون اینکه با تمام تلخی هایی که براش داشت رابطه احساس خوبی ازش داشت و گاهی برخی چیز ها که اون رو به اون زمان ها میبرد میگفت منو یاد حس های خوب و خاطرات شیرین میندازه(بطور مثال اون تمام مدت رابطه ی پارسالش با اون دختر کتاب خونه میرفت و برای استراحتش کافی میخورده الان اون مارک کافی رو خیلی دوست داره و میگه منو یاد خاطرات خوب میندازه)
یه چیزی رو هم بگم من پارسال هم پیامهای رد و بدل شده بین پسرم و اون دختر رو دیدم بسیار ماخوذ به حیا و با حفظ حرمت حرف زده بودن (تا جایی که من دیدم)تنها عبارتی که بکار رفته بود بین شون همون عزیزم بود.....که این عبارت رو در مورد دختر عمه هاش هم بکار میبره البته با فقط مجرد ها
خلاصه فکر من مشغوله و خواب و ارامشم با فکر از بین رفته
دعا کنید:323:
از حضورتون سپاسگزارم
RE: فوری فوری :در مونده تو برخورد با پسرم!
سلام
نمیدونم چرا اروم نیستم.....
همش نگرانم:302: