RE: دعوا بر سر استاد معنوي شوهرم
با سلام
مشکل شما دو بعد دارد.
1 - یک بعد آن همین استاد و تاثیرش بر زندگی شماست. که مسلما همانطور که دوستان گفته اند اگر بتوانید خوب گزارش بدهید و اگر بتوانید مکتوب با مشخصات ارسال کنید نتیجه بخش خواهد بود.(البته بهتر است در یک زمان دیگر و بعد از اینکه رابطه شما تا حدی ترمیم شد انجام دهید تا از نظر شوهرتان شما مظنون نباشید.)
2 - اما بعد مهمتری هم هست و آن هم کشش های خاص همسرتان هست. در واقع که این آقا توانسته با آسمان و ریسمان بعضی ها را جلب کند نه همه را!
همسر شما تشنه محبت، رمانتیک، تائید، احترام و عشق هست . او می خواهد که نظرات و ذهنیات و اعتقاداتش محترم شمرده شود. و این همان جایی هست که استادش دریافته و از همین طریق چنان او را جذب کرده است که حتی با ضربات مادی و ضرر و ورشکستگی از او جدا نمی شود و حتی تا شهر دیگر می رود.
شما نیاز دارید برای جذب او از همین منفذ ها وارد شوید امر و نهی، تهدید، انتقاد، راهنمایی و نصیحت و ... را از ادبیات خود حذف کنید.
حساس شوید روی نقاط قوتش و آنها را برجسته کنید و بابت آنها به او افتخار کنید. از همه جاذبه های فکری و جسمی خود برای تحت تاثیر قرار دادن او بهره بگیرید.. به استادش شبیه هوو نگاه نکنید. او صرفا یک سایه هست. و وقتی شما پررنگ شوید او خود به خود از بین می رود.
RE: دعوا بر سر استاد معنوي شوهرم
با تشكر خيلي خيلي زياد از مدير همدردي واقعا ممنون و متعجبم كه چطور اينقدر سريع از پس واژههاي من شوهرمو شناختيد. كاملا درسته. شوهر من شيفته تاييد محبت رمانتيك و احترامه.
من ميدونستم ولي با خودخواهيم و اينكه ميديدم اشتباهات زيادي مي كنه برام تاييد كردنش سخت بود ولي محبت ميكنم من هم رمانتيك بودن را دوست دارم ولي مدتيه ديگه من براش خيلي مهم نيستم ولي سعي ميكنم طبق گفتههاي شما عمل كنم تا ببينم مي تونم اوضاع رو دست بگيرم يا نه.
RE: دعوا بر سر استاد معنوي شوهرم
سلام دوست خوبم. واقعيت اينه كه مسائل عرفاني بر همسرتون مشتبه شده. فرضا حافظ ميگه:
ساقيا برخيز و در ده جام را
خاك بر سر كن غم ايام را
يكي اين برداشت رو ميكنه كه بايد شراب بخوري و خوش بگذروني تا مشكلات فراموشت بشه. يكي ميگه نه، منظورش اينه كه براي درك خدا ديوانه ي الكي خوش باش، اما يكي ديگه مياد ميگه: حافظ اينجا طلب شراب روحاني و جام عشق و عرفان ميكنه كه تسلي بخش قلب مضطرب و رهاننده ي روح از قيد و بنده.
خب عارفان بزرگ همه، عادت داشتند با رمز و معني حرف بزنند و هركسي رو محرم اسرار خود ندونند. اما يه افرادي مثل حافظ و مولانا سبكي رو اختراع كردند كه حرف بزنند، اون كه لايقه بفهمه و اون كه نالايقه، از دركش عاجز باشه. چرا كه:
گوش نا محرم نباشد جاي پيغام سروش.
جالبه كه اين سبك، همون سبكيه كه قرآن استفاده ميكنه.
" قرآن داراي آيات محكمات و متشابهات است كه محكمات صحيح و روشن است و متشابهات مبهم است. اما افرادي كه در قلبشان انحراف است از متشابهات پيروي ميكنند تا نادرست تفسير كنند و فتنه انگيزي كنند و مردم را گمراه سازند." ( خلاصه و برداشت از آيه ي 5 تا 7 آل عمران)
اينه كه حقيقت بر افرادي مثل استاد، همسر شما و ديگر شاگردان مشتبه ميشه. و بدتر از اون اينكه افرادي گرفتار اين شبهات ميشن كه گمان ميكنند خيلي بيشتر از هر كس ديگه اي ميدونند و بر همين اساس، هيچ تلاش نميكنند در خود تغيير يا شكي راه بدن . متاسفانه اساتيدشونم كه خوش سخن اند. يه ارزش رو آنقدر بي معني و ساده لوحانه جلوه ميدن، كه هر كسي باشه، زود خام ميشه.
دوست خوبم همسرتون با صحبت كردن درست نميشن، چون كسي رو در حد خودشون نميبينند و تازه آه ميكشند كه جامعه دچار چه خرافات هايي شده! شما فقط بايد ايشون رو به حال خودشون بذاريد و از طرفي سعي كنيد بر دانش خودتون بيفزاييد و به موفقيت نائل بشين و به شوهرتون نشون بدين كه چقدر احساس آرامش و خوشبختي ميكنيد، اونوقت كه كنجكاو شدن اين سعادت و آرامش از كجاست، و آرزوي داشتن آرامش شما رو ميكنند، آروم آروم رو همسرتون كار كنيد. هيچوقت نميتونيد مستقيما جواب بگيريد. پس غير مستقيم بهش بفهمونيد كه راهشون اشتباه است.
RE: دعوا بر سر استاد معنوي شوهرم
با سلام
چرا هيچكي به من نميگه در حال حاضر چيكار كنم؟
الان با من قهره و انگار بزرگترين گناه عمرمو مرتكب شدم. ديروز ناهار آماده كردم و صداش زدم گفت گرسنم نيست ولي رفت نيمرو درست كردو خورد. جواب سلام و خداحافظي منو نمي ده. بهم نگاه هم نمي كنه. اصلا انگار از من متنفره. جاي خوابش رو جدا كرده. البته اين اواخر هر وقت قهر ميكنيم اينكارو ميكنه. ديشب ديدم روي مبل خوابيده رفتم پتو انداختم روش و گونشو بوسيدم ولي متوجه شد و با تنفر گفت به من دست نزن!
توي اوج دعوا هم كه بوديم بهم گفته بود با پدرت تماس ميگيرم بياد تكليفتو معلوم كنم. پدر مادرم مسافرت هستند ولي ديروز با پدرم تماس گرفته كه بابام اصلا متوجه تماس نشده و جواب نداده. فردا مامان بابام ميان. موندم چيكار كنم. توي همه دعواها من پيش قدم مي شم و آشتي مي كنم ولي اين ديگه براش رويه شده. با توجه به اينكه گردنم توي دعوا كمي خون مردگي شده و بازوم هم سياه شده، نمي دونم پدر مادرم بيان و ببينن اينجوري شدم چه موضعي پيش بگيرن. پدر و مادرم توي دعواهاي ما يا اصلا دخالت نميكنن يا كلا بابام يه جوري مسئله رو فيصلهخ مي ده و همه مسائلو كم اهميت جلوه مي ده . تو رو خدا بگيد چه موضعي بايد پيش بگيرم؟؟؟:316:
RE: دعوا بر سر استاد معنوي شوهرم
عزیزم یه مقدار صبر کن و خوشرفتاری کن
البته لی لی به لالاش نذار و زیادم منت کشی نکن
فقط صبر کن تا عصبانیتش فروکش کنه و بعد آروم آروم رابطه تو درست کن
کاش پدر و مادرت الان نیان
چون ممکنه دو تا حرف بزنن اوضاع رو بدتر کنن نتونی جمعش کنی
الان فقط باید صبور باشی و آروم آروم بهش محبت کنی و نه التماس !
نترس رابطه تون درست میشه و دوره قهر تموم میشه
RE: دعوا بر سر استاد معنوي شوهرم
کارهایی که این آقای مثلا استاد داره انجام میده کاملا غیر قانونی است ...چرا ازش شکایت نمیکنی؟ خیلی راحت بساطش رو میان جمع میکنن و تو شوهرت هم راحت میشین...
RE: دعوا بر سر استاد معنوي شوهرم
مشابه اين اتفاق براي يكي از دوستان من هم افتاده بود. او هم به شدت مجذوب فردي شده بود كه تعدادي شاگرد و مريد دور خودش جمع كرده بود. يك مرد جا افتاده بازاري كه ظاهرساده اي داشت و خودش را خيلي آگاه نشان مي داد. من هم يكبار به توصيه دوستم به ديدن اين آقا رفتم. اما نماز خواندنش را كه ديدم كاملا سلب اعتماد كردم. متوجه شدم كه همچين كسي نمي تواند آدم درستي باشد. به هر حال دوستم اما آنقدر در اين اعتماد و شيفتگي به آن مرد افراط كرده بود كه همه ي زندگيش شده بود همون آقا. تا اينكه نمي دانم چه مساله اي پيش آمد كه ناگهان قطع رابطه كرد. و خيلي از كارهايي را كه به توصيه همان مرد انجام مي داد را هم ترك كرد. واقعا نمي دانم چي شد، خودش هم نگفت. قصدم از نوشتن اين مطلب فقط اين بود كه بگويم من هم با اين موضوع غريبه نيستم و مي دانم چه تاثير مخربي در زندگي مي گذارد.
به نظر من براي آگاه كردن شوهرتان بايد از آموزشهاي خودش بر عليه خودش استفاده كنيد. از صحبتهاي استادش بر عليه خود استاد استفاده كنيد. به راحتي مي توان از همچين آدمهايي مچ گيري كرد. كساني كه با تحريك احساسات قصد سوءاستفاده از زندگي معنوي انسانها رو دارن واقعا خطرناك هستند.
RE: دعوا بر سر استاد معنوي شوهرم
آقاي مصطفون محترم مرسي از نظرتون
من بارها از اين آقا مچگيري كردم و به همسرم گفتم ولي اصلا اين حرفها تو گوشش نمي ره... اونقدر مريد اين آقا شده كه اين مواردو نميبينه.
به هر حال من هم اميدوارم شوهرم بالاخره متوجه بشه و به زندگيش بپردازه.
RE: دعوا بر سر استاد معنوي شوهرم
دوست عزيز كار اين استاد جرم هست و اثباتش هم كار سختي نيست همين شما رو يا همسرتون رو به همبستري با غير تشويق كرده جرم بزرگي هست!!
ماده 138 قانون مجازات اسلامي : حد قوادي(قوادي عبارت است از جمع و مرتبط كردن دو نفر يا بيشتر براي زنا يا لواط)براي مرد 75 ضربه تازيانه و تبعيد از محل به مدت 3 ماه تا يكسال و براي زن 75 ضربه تازيانه است!!!
تعجب ميكنم كه چه طور تا به حال به مراجع قضايي معرفيش نكردين!!!
هر چه سريع تر با 113 تماس بگيريد و اعلام جرم كنيد!
ماده 1 قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشا اختلاس و كلاهبرداري:
هر كس از راه حيله و تقلب مردم را به وجود شركت ها يا تجارتخانه ها يا كارخانه ها و موسسات موهوم يا به داشتن اموال و اختيارات واهي فريب دهد يا به امور غير واقع اميدوار نمايد يا از حوادث و پيشامد هاي غير واقع بترساند و يا اسم و عنوان مجعول اختيار كند و به يكي از وسايل مذكور يا وسايل تقلبي ديگر وجوه يا اموال يا اسناد يا حوالجات و....تحصيل كرده و از اين راه مال ديگري را ببرد كلاهبردار محسوب و علاوه بر رد مال به حبس از يك تا هفت سال و پرداخت جزاي نقدي معادل مالي كه اخذ كرده محكوم ميشود.
كارهاي ايشون از مصاديق كلاهبرداري هم هست....
ايشون عنوان جعلي استاد معنوي يا استاد اخلاق رو انتخاب كردن
ايشون خودشون رو اگاه از غيب ميدونن كه در واقع چنين نيست(اميدوار كردن فرد به امور غير واقع)
هر چه زود تر مراجع قضايي ذيصلاح رو(كه در اين مورد سازمان اطلاعات هست)در جريان بذاريد و اجازه سو استفاده بيشتر رو به اين فرد نديد.[b]
RE: دعوا بر سر استاد معنوي شوهرم
gh.sana ممنونم از اطلاعات كاملت.