RE: عدم تفاهم در بحث و گفتگو
صبر کن ببینم تو دختری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اخخخخخخخخخ خدایا
من نمیدونم چرا در مورد شما همش اشتباه میکنم
همش میگفتم این پسر چه اسم لوس دخترونه ای واسه خودش گذاشته ! چه روح لطیفی داره !!!!!!
خب خواهر من سن وجنسیتت رو بنویس !!
ای بابا
خب پس معلوم شد لجبازی شما علتش چیه ؟
اما این که گفتم اول برادریتو ثابت کن این فقط یه ضرب المثله !
RE: عدم تفاهم در بحث و گفتگو
اسم به این زیبایی!!!!
در عوض شما اسمت خیلی پسرونه است. مثل هم جنسات خیلی خار داری :311: (شوخی می کنم)
ببینم نسخه هایی که میپیچید که دخترونه پسرونه نداره؟ هنوز همونارو اجرا کنم دیگه. :311:
چه ذوقی کردم گفتید روح لطیف دارم
RE: عدم تفاهم در بحث و گفتگو
اریکس تو اشتباه نکردی ؟
ولی برام خیلی جالبه که چرا متوجه نشدم
شاید چون توی نوشته هاتون جبهه گیری در مقابل خواهرتون بیداد میکنه من ناخوداگاه احساس کردم شما از یه جنس نیستین !
شایدم وقتی که گفتین اینده فکری شما رو شبیه به برادرتون میدونن
شایدم اونجا که نوشتین بعضی وقتا اونقدر عصبی میشین که دوست دارین یه چیزی رو بشکونید !
نمیدونم
اها اونجا که گفتین تو خوابگاه بهتون میگفتن شیخ !
حالا هرچی ! مهم نیست
نه خانوم چه فرقی میکنه دختر پسر نداره
موفق باشید
RE: عدم تفاهم در بحث و گفتگو
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
اریکس تو اشتباه نکردی ؟
ولی برام خیلی جالبه که چرا متوجه نشدم
شاید چون توی نوشته هاتون جبهه گیری در مقابل خواهرتون بیداد میکنه من ناخوداگاه احساس کردم شما از یه جنس نیستین !
شایدم وقتی که گفتین اینده فکری شما رو شبیه به برادرتون میدونن
شایدم اونجا که نوشتین بعضی وقتا اونقدر عصبی میشین که دوست دارین یه چیزی رو بشکونید !
نمیدونم
اها اونجا که گفتین تو خوابگاه بهتون میگفتن شیخ !
حالا هرچی ! مهم نیست
نه خانوم چه فرقی میکنه دختر پسر نداره
موفق باشید
توجیه نکن دیگه.سوتیه رو دادی:311:
نه اسم به این لطیفی برای چی فکر کنم پسره:311::P
RE: عدم تفاهم در بحث و گفتگو
فک کن :311:
اخه یه جا بهش گفتم "خواهر شما به حمایت برادرانتون نیاز داره "هیچی نگفت !!!!!!!!!
ببین چه جوری ملتو سر کار میذارن
اگه میدونستم اولین توصیه ام این بود که
دختر خوب فکر نان کن که خربزه اب است !!
تو این هیری ویری تو رو چه به سیاست برو به فکر تشکیل خانه و کاشانه باش(مثل خودم :72:)
مایی که پسر بودیم از همه طرف داریم میخوریم شما که ضعیفه ای همشیره !!
RE: عدم تفاهم در بحث و گفتگو
arix نوشته است:
توجیه نکن دیگه.سوتیه رو دادی311
---------
راست می گن جناب اریکس توجیه نکنید.
حالا مهم نیست دختر پسر نداره خدا سالمو صالحشو قسمت همه بکنه
منم باید یه اعترافی بکنم. وقتی دوباره حرفاتونو تو تاپیک قبلیه (تاپیک مرحوم) مرور کردم دیدم انگار یه دوباری از لفظ برادر استفاده کرده بودید که من دقت نکرده بودم.
راستی شیخ هم مثل همون ضرب المثله.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
فک کن :311:
اخه یه جا بهش گفتم "خواهر شما به حمایت برادرانتون نیاز داره "هیچی نگفت !!!!!!!!!
ببین چه جوری ملتو سر کار میذارن
اگه میدونستم اولین توصیه ام این بود که
دختر خوب فکر نان کن که خربزه اب است !!
تو این هیری ویری تو رو چه به سیاست برو به فکر تشکیل خانه و کاشانه باش(مثل خودم :72:)
مایی که پسر بودیم از همه طرف داریم میخوریم شما که ضعیفه ای همشیره !!
آره خداییش نمی دونم چرا اونا رو دقت نکردم. شاید واقعا نسبت به خواهرم حس برادرانه پیدا کرده بودم
ای بابا شما هم که تا کم میارید از این لفظ ضعیفه استفاده می کنید. یه مشت الکترونیکی بهت بزنم ببینی ضعیفه کیه :311:
من بعد از خانم های محترم سایت فرشته مهربون، دختر مهربون، و بقیه مهربانان درخواست راهنمایی می طلبیم.
ببخشید اصلاح می کنم:
یه مشت الکترونیکی بهتون بزنم ببینید ضعیفه کیه.
RE: عدم تفاهم در بحث و گفتگو
مگه اینکه مشتتون الکترونیکی باشه !!
خب چه خبرا کار خاصی انجام دادین ؟
یعنی اینقدر مشاوره من و اریکس کامل بود !!
RE: عدم تفاهم در بحث و گفتگو
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
خب چه خبرا کار خاصی انجام دادین ؟
یعنی اینقدر مشاوره من و اریکس کامل بود !!
انتظار داشتم تا نظرات بیشتری رو بدونم مخصوصا مدیر همدردی. ولی خب علاوه بر کمک های شما سراغ کتاب های روانشناسی هم رفتم مثلا آیین سخنوری دیل کارنگی و کتاب های مهارت های ارتباطی. کلا پروسه زمان بریه. فعلا بیشتر دارم روی کنترل خودم کار می کنم(تکنیک توقف فکر). و البته بیشتر کردن اعتماد خونواده نسبت به خودم.
البته الان خونه نیستم. یه چندروزی نزد خانواده برادرم هستم ولی گفتم از همینجا شروع کنم. تو این چند روزه سعی کردم یه کم ریاکار بشم. یه چندتا نماز جلوی چشم زن برادر خوندم تا تواناییم برای خونه بیشتر بشه (خیلییییییییییییییییییییی ی سخته :302:)
تو این دو سه روزی که پیش برادرم بودم واقعا عزمم بیشتر شد تا روی خودم کار کنم. چون می بینم که شیوه ای که برادرم پیش گرفته جز بدبینی و ناامیدی نتیجه ای نداره. طرف مقابل باید خیلی بلندنظر باشه تابتونه مقصود صحبت هاشو درک کنه حتی منی که عقاید مشابه به اون رو دارم با شنیدن حرفاش حس بدی بهم دست می ده.
دلم می خواد بهش کمک کنم اما اول باید به خودم کمک کنم تا براش به صورت غیر مستقیم الگو بشم.
تو این مدتی که به فکر بهبود هستم به آدما بیشتر دقت می کنم و می بینم این مشکل توی هممون و تو همه مسائل هست. فقط بعضی مسائل خاص بیشتر به چشم میارتش.
در نظر دارم در آینده نزدیک حتما به یه مشاور خوب مراجعه کنم شاید حضوری رفتم خدمت مدیر همدردی :82: