RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
درود
نظر مردم داخل که مشخصه.اما مردمی که خارج از ایران زندگی میکنند با بیماری افسردگی و وسواس آشنایی بیشتری دارند و زیاد براشون قابل قبول نیست که بخاطر این مشکل همسرتون ازشون جدا شدید و به خارج رفتید.وجهه خوبی نداره.
اما تو ایران اگر بگی شوهرم افسردگی شدید داشت و وسواس داشت و بی مسئولیتم بود ممکنه بهت بگن آفرین خودتو راحت کردی.ولی چون در اروپا و آمریکا تعداد زیادی بیمار افسرده هست و همه این واقعیتو قبول دارن ممکنه دیدشون بد باشه.
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط footer2
ولی چون در اروپا و آمریکا تعداد زیادی بیمار افسرده هست و همه این واقعیتو قبول دارن ممکنه دیدشون بد باشه.
سابینا خانم بعد از مهاجرت اولاً چی کار دارید به مردم بگویید که یک بار ازدواج ناموفق داشتید؟
این رو فقط به دوستان نزدیکتون (اگر خواستید) و بعد هم وقتی خواستید ازدواج مجدد کنید به شوهرتون می گویید.
در غرب طلاق رو چیز بدی نمی دونند. البته خوب هم نمی دونند. یعنی در این حد که شاید کسی بفهمه کمی با شما همدردی کنه و بگه متاسفم که این اتفاق برایتان افتاده و تمام.
کلاً فرهنگ غربیها با ما فرق می کنه.
اگر در ایران طلاق رو زشت می دونستند به خاطر شرایط جامعه ما بوده و هست. این شرایط خارج از کشور نیست.
شما زیاد نگران طلاق و اینکه بعدش مردم چه می گویند نباش. این مشکل اصلی شما نیست.
شما باید با خودت در این رابطه به نتیجه برسی که می توانی با محمد زندگی کنی یا نه. و اینطور هم نباشه که شما الآن جدا شی، بعداً چندین سال در فکر او باشی یا عذاب وجدان داشته باشی. باید با خودت کاملاً کنار بیای تا بتوانی بعد از جدایی به زندگی عادی برگردی.
اگر به این نتیجه رسیدی که صحیحترین راه جداییه و توانستی با دلایل قانع کننده این رو به خودت ثابت کنی، اگر هم یک روزی کسی سوالی پرسید همین دلایل رو برایش می آوری. تازه اون هم اگر خواستی! وگرنه به طرف یک کلام می گویی این مسئله خصوصیه منه و دوست ندارم راجع بهش صحبت کنم.
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط footer2
درود
نظر مردم داخل که مشخصه.اما مردمی که خارج از ایران زندگی میکنند با بیماری افسردگی و وسواس آشنایی بیشتری دارند و زیاد براشون قابل قبول نیست که بخاطر این مشکل همسرتون ازشون جدا شدید و به خارج رفتید.وجهه خوبی نداره.
اما تو ایران اگر بگی شوهرم افسردگی شدید داشت و وسواس داشت و بی مسئولیتم بود ممکنه بهت بگن آفرین خودتو راحت کردی.ولی چون در اروپا و آمریکا تعداد زیادی بیمار افسرده هست و همه این واقعیتو قبول دارن ممکنه دیدشون بد باشه.
به هیچ وجهی اینطور نیست. اینجا مردم به توانایی های یک فرد احترام می ذارن و همین طور به ناتوانایی هاش. وقتی یک فردی دیگه " نمی تونه" راهی رو ادامه بده که شاید در انتهاش نابودی انتظار خودش رو هم می کشه، حالا تکیه گاه فرد دیگری بودن بماند، کات کردن اون رابطه به " هیچ وجهی" وجهه بدی نداره. این که در خارج افسردگی بیشتره یا در ایران، بحثی است که از عهده اینجا خارجه. مردم ایران هوز با رفتن نزد یک مشاور خانواده مشکل دارن و می گن من مشکلی ندارم، چه برسه که برن پیش یک روانپزشک تا بیماری افسردگی اشون رو تشخیص بده!
پس آماری که در ایران در مورد افسردگی هست، به نظر شخص من، با واقعیتی که در جامعه هست نمی خونه.
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
دوست صمیمی من یه مدت آلمان بوده و الان فرانسه
باهاش که حرف زدم گفت که اینجا به جز شهرهای خیلی کوچیک مردم به این چیزها اهمیتی نمیدن
یعنی اصلا براشون مهم نیست ؟ در دیدگاهشون تاثیر نمی ذاره؟
اگر بخوان ازدواج کنن مثل مردهای اینجا تا اسم مطلقه میشنون هزار تا فکر ناجور میادسراغشون؟
درمورد خانواده هاشون چی؟
البته سوتفاهم نشه که من از الان این تموم نشده به فکر ازدواج و این چیزا افتادم
فقط یه اخلاقی دارم و اونم اینه قبل از انجام کاری جزئیاتشو خیلی میسنجم
البته به جز اشتباهی که در ازدواج کردم
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
حالا سوال این جاست که شما می خواهید به چه دلیل از ایران برید و خارج زندگی کنید.:303: واقعا از قبلا دلتون می خواست و خارج را به ایران ترجیح می دادین یا نه، حالا دارین از حرف مردم فرار می کنین و میرین غربت تا کسی چیزی نگه.
نکنه خانواده و مملکتت رو به خاطر به خاطر مردم بخوای ول کنی.
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
سلام تسوکه
خیلی وقته نیستی؟!
بنده اصلا بخاطر همین موضوع با محمد آشنا شدم...
یعنی 4 ساله که به طور جدی به رفتن فکر می کنم، تنها یکی از دلایل من مسئله طلاق هست، وگرنه همیشه از بچگی به رفتن فکر می کردم ...
حرف مردم رو هم دست کم نگیر به هر حال انسان موجودی است جامعه زاد و جامعه زی...
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
البته این رو باید به شما بگویم که اگر می خواهید با یک ایرانی ازدواج کنید، بعد از مهاجرت به خارج از کشور، موقعیتهای خیلی کمی برای ازدواج خواهید داشت.
همه اینها بستگی به روحیات خود شما و اینکه چه شخصی را می پسندید داره.
حتی اگر در شهر و کشوری زندگی کنید که نسبت به جاهای دیگر ایرانی های زیادی داشته باشه، شما فوقش بتوانید بعد از 1 سال با 100 نفر ایرانی آشنا شوید.
حالا باید ببینید توی اینها چندتا مرد مجرد که سنش به شما بخوره پیدا می شه! بعد از بین اونها باید ببینید چندتا از اینها اصلاً قصد ازدواج دارند (در خارج از کشور زیاد نیستند!). بعد تازه می رسید به این مرحله که ببینید کدوم به درد شما می خورند.
در خارج از کشور برای ازدواج 3 راه وجود دارد.
- ازدواج با غیر ایرانی: برای اینکار باید شما هم فرهنگ و طرز تفکر و مذهب خودتون رو تا حدود زیادی تطبیق بدهید به اینها.
- ازدواج با یک نفر در ایران و آوردن او به خارج از کشور: خودتون باید ویزا درست حسابی داشته باشید. دوندگی هم داره. بعد هم چطور می خواهید چشم بسته از خارج از کشور و یا طی یک مسافرت چند هفته ای کسی را برای ازدواج انتخاب کنید؟ تازه شما خانم هستید، نمی شود که بروید ایران خواستگاری!! وقتی هم که ایران نباشید، کسی در ایران شما را نمی بیند که بیاید خواستگاری!
- یا اینکه از بین همون تعداد کمی پسرهای ایرانی که در اون کشور می شناسید ببینید کدومشون قابل تحمل تره و با او ازدواج کنید. اینجا خیلی شاهد ازدواجهایی هستیم که اصلاً دو طرف به هم نمیان. ولی چون چاره ای نیست، با هم ازدواج کردند.
چون نمی خواستم یک وقت در کار شما دخالت کنم نپرسیدم.
ولی حقیقتش من مطمئن نیستم که مهاجرات اصلاً برای شما تصمیمی درست باشد... آقای تسوکه هم یک اشاره ای به این موضوع داشتند.
البته من چیز زیادی از شرایط شما نمی دونم.
یک پسر تنها در اینجا بعد از مهاجرت با مشکلات بزرگی رو به روست، چه برسه به یک خانم تنها.
1 نفر رو می شناسم که شریف درس خونده، بعدش هم استخدام ایران خودرو بوده. به سرش زده بیاد اینجا برای فوق و دکتری. با تمام هوشش الآن 35 سالشه و به علت فشارهای زندگی هنوز درسش تموم نشده. خیلی پشیمونه. در صورتی که ایران برای خودش در سنین جوانی حقوق خوبی داشته.
یکی دیگه هم از امیر کبیر اومده و اون هم خیلی کارش درسته، ولی وقتی باهاش به صحبت می نشینم اینقدر از بدبختی و سختی های اینجا صحبت می کنه که آدم از همصحبتیش خسته می شه. اون هم حدوداً 35 سالشه.
جفتشون هم مجرد هستند. می خواهند ازدواج کنند، ولی کسی نیست!
واقعاً خیلی سختی می کشند.
اگر 17 سالتون بود، اینجا یک فامیل داشتید، مشکل مالی نداشتید، شرایط برای مهاجرت خیلی بهتر بود...
یکی از آشنایان ما که یک دختر 28 ساله است چندین سال که عاشق مهاجرته. بالاخره تونست یک ویزا 3 ماهه بگیره بیاد. وقتی اومد، خودش زندگی در اینجا رو دید، متوجه شد که توی ایران تو خونه پدری زندگی کردن کجا، توی غریبی و بی کسی توی رستوران کار کردن و نصف شب درس خوندن کجا. خدا رو شکر پشیمون شد برگشت.
می دونید چندتا ایرانی در همین دانشگاه ما هست که 30 سالشونه، هنوز نتونستند یک لیسانس بگیرند؟
البته آدمهای موفق هم داریم. ولی خب، برای این موفقیت در خارج از کشور آدم باید سختی های زیادی بکشه. واقعاً نمی دونم می ارزه یا نه...
سرتون رو خوردم، چشم، دیگه نمی نویسم :)
در ضمن اگر حرف مردم برایتان مهم هست پس به این مسئله هم دقت کنید:
خودتون رو برای این قضیه آماده کنید که در جامعه همه به شما به چشم یک خارجی و مهمان نگاه کنند. شما با همه فرق دارید و باید با این قضیه کنار بیایید.
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
حامد عزیز
ممنون از راهماییتون، شما همیشه بیا و بنویس، من کلی هم ممنون می شم
دوست خوب در هر دو حالت چه در ایران و چه در ایرانیان خارج از وطن بنده شانس ازدواج بسیار ضعیفی دارم
از لحاظ اعتقادی و فرهنگی زیاد با خارجی ها ممکنه مشکل نداشته باشم
حالا حتما میگید این تموم نشده به فکر ازدواج افتاده ولی اینطور نیست، من دوست دارم موقعیت خودم رو بسنجم
من ایران بمونم هم ازدواج نمی کنم و کلی هم هر جا میرم همه مواظب شوهرش هست که مبادا بخام از راه بدرش کنم
در خارج هم ازدواج نمی کنم و امتیازی که دارم این هست که لااقل اونجا همچین حالتی وجود نخواهد داشت
میدونم خارج مشکلات خاص خودشو داره
ولی لطفا بفرمایید در صورت موندن در ایران وضعیتم چگونه خواهد بود؟
در خارج لااقل شهروند رده دوم محسوب میشم
ولی در ایران دختری که دوبار شکست خورده اصولا شهروند محسوب نمیشه و همه ازش گریزونند، نگید نه که من به چشم خودم خیلی جاها دیدم
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
تا حدودی شما رو درک می کنم.
من به عنوان یک کسی که در خارج از ایران بزرگ شده و شاهد مهاجرت خیلی از ایرانی ها بوده به شما می گم اگر می خواهی مهاجرت کنی، باید یک هدف بزرگ داشته باشی. و اون هدفت باید برایت خیلی خیلی مهم باشه و راضی باشی به خاطرش از خیلی چیزها بگذری. از جمله خانواده و فامیل. و همینطور خودت را برای چندین سال زندگی سخت آماده کنی.
اونهایی که توی ایران نتونستند موفق بشوند و می گویند ایران به درد نمی خوره، ما باید بریم خارج، در خارج هم موفق نمی شوند.
اونهایی که به امید یک سری آزادی ها به خارج از کشور میان، بعد از 2-3 سال خوش گذرونی می فهمند که به خاطر یک روسری برداشتن و چهاربار تو دیسکو رقصیدن باید چه سختی هایی رو تحمل کنند و چه چیزهایی رو از دست دادند.
مگر اینکه یک هدف بزرگ داشته باشی و حاضر باشی برای این هدفت سختیهای زیادی رو تحمل کنی. کسی را می شناسم که قبل از دانشگاه آمده اینور، بسیار باهوش بوده، 10-15 سال صبح تا شب درس خوانده و کار کرده، در سن 35-40 سالگی به یک جایگاه بالا رسیده. الآن هم برگشته ایران و یک پست خیلی خوب داره.
هدفش این بوده که یک تخصصی بگیره که نمونه اش در ایران نباشه تا بتونه وقتی برمیگرده حرفی برای گفتن داشته باشه.
البته من مطمئنم این شخص اگر در ایران بود هم موفق می شد، ولی شاید نه در این حد.
یا مثلاً کس دیگری رو می شناسم که اومده، واقعاً 15-20 سال تمام فقط و فقط توی یک پیتزا فروشی جون کنده. هیچ خرجی هم نکرده و همه پولها رو جمع کرده، حالا هم در سن 45 سالگی برگشته ایران. تازه می گه مامان چطوری؟ چقدر پیر شدی! :)
یک دختر دیگه هم می شناسم که واقعاً نخبه هست. در یک خانواده فقیر در یکی از دهاتهای ایران به دنیا آمده. در شهرستان لیسانس گرفته. در یکی از بهترین دانشگاههای تهران فوق لیسانس گرفته. اومده اینجا دکتری گرفته. حالا هم داره برای فوق دکتری می خونه. ولی او کسی هست که وابستگی به ایران نداره. به اون شکل هم دنبال شوهر نیست و دوست پسر داره. البته باز هم اینجا تنهاست. ولی چون هدفش درسه، برایش مشکلی نیست.
ولی من به هدف شما برای مهاجرت شک دارم.
من احساس می کنم شما چون نمی خوای با مشکلات طلاق در ایران مقابله کنی و راه حلش رو یاد بگیری، می خواهی صورت مسئله رو پاک کنی و از ایران خارج شی. غافل از اینکه مشکلات مهاجرت خیلی بزرگتر از مشکلات بعد از طلاق در ایران هستند.
در ضمن من فکر می کنم شما اگر در ایران باشی، در کنار خانواده ات زندگی کنی، کم کم دوستانی پیدا می کنی که شما رو همینطور که هستی می پذیرند. چهارتا آدم عاقل هم پیدا می شوند که بگویند این دختر نجیبی است و خانواده داره. نگران نباش. تعداد مردانی که ازدواج ناموفق داشته اند با زنانی که ازدواج ناموفق داشته اند برابره!
شما سعی کن رو پای خودت بایستی و محتاج کسی نباشی.
خدا بزرگه.
بعد هم ان شا الله این دوران تنهایی شما زود می گذرد و شخصی بهتر برای ازدواج پیدا می کنید.
باز هم می گم، همه اینها مربوط می شه به وقتی که شما جدا بشی. شاید به لطف خدا مجبور نشدید جدا بشید... نمی دونم.
RE: زندگی من بعد طلاق چطوری خواهد بود؟!
آقا حامد عزیز، خیلی ممنون از وقت ارزشمندتون و راهنمایی هاتون
اگه بخوام صریح بگم از همون اول هدف من از رفتن به خارج تحصیل در یک دانشگاه خوب بوده ، در واقع میخوام برای ادامه تحصیل برم
باور کنید من توی شهر خودمون موقعیت پذیرفته شدن از دکتری رو داشتم ولی نرفتم چون آینده رشته خودمو در اینجا خوب نمی بینم
اساتیدم همیشه منو تشویق به رفتن کردن چون فکر می کردن اونجا بهتر میتونم به خودشکوفایی برسم
میدونم اگر اینجا هم بمونم میتونم از لحاظ کاری موفق باشم ولی اعتراف می کنم که از بچگی زندگی در خارج از کشور را به اینجا ترجیح میدادم
شما در خارج زندگی می کنید و مشکلات اونجا رو میبینید منم بهتون بگم که زندگی در ایران روز به روز داره سخت تر میشه ...مسائل زیادی هست که از حوصله این پست خارجه
من فقط می خوام نظر مردم خارج از کشور رو در این زمینه بدونم که دقیقا روی این مسئله چقدر حساس هستند و تا چه حد بد نگاه می کنن