آدم باید تو همه شرایط قوی باشه و امیدوار همیشه لخند رو لباش باشه تو زندگی ، شغل ، جنگ واسه عشق، و... وچون کل زندگی همینه یه وقتا سر پایینیه یه وقتا سر بالایی بعد از یه غم همیشه یه خوشی هست اینوآدمایه عاشق بهتر از همه می دونن
نمایش نسخه قابل چاپ
آدم باید تو همه شرایط قوی باشه و امیدوار همیشه لخند رو لباش باشه تو زندگی ، شغل ، جنگ واسه عشق، و... وچون کل زندگی همینه یه وقتا سر پایینیه یه وقتا سر بالایی بعد از یه غم همیشه یه خوشی هست اینوآدمایه عاشق بهتر از همه می دونن
سلام:72:
روزگار عجیبیه ...
گاهی به صدای تیك تیك ساعت حساس میشی...از صبح دنبال یه بهونه میگردی... اصلا یادت میره كه تازه نیشت از خنده بسته شده! مثل همیشه 1 قاشق كافی میت ریختی توی قهوه ت اما با طعمش حال نمیكنی...
یه وقتهایی تمام قوانین ضد و نقیض عالم با هم یه معجون عجیب می سازن به اسم "شوكران زندگی" و تو میدونی كه نوبتش رسیده تا واسه خودت تابلوی "ایست" بالا ببری!
به سلامتی می ایستی و ناسلامتی می افتی توی حفره عمیق درونت...آه از نهادت در میاد!
ولی خب هنوز معلوم نیست واقعا چته! بعد از كلی كلنجار رفتن یه جا كز میكنی و دلخوشیهای اخیرت رو به یاد میاری ....
1. شنیدن کلمه ی "عمممه" از زبون نادیای شیرین زبون..
2. پیدا کردن ناگهانی یه کتاب نایاب که مدتها دنبالش بودی ..
3. احوالپرسی غیر منتظره یه دوست قدیمی ..
4. دیدن جماعت فامیل در یک مهمانی شلوغ بعد از سالها ..
5. گذروندن یه ساعت پر از بحث و جدل مهیج با چندتا دانشجوی ذبل ...
6. برخورد با یه مقاله ناب بعد از ساعتها جستجوی مایوسانه در نت ..
7. آب دادن به گلدونا و نوازش کردن برگهای سبز و لطیفشون ..
8. بستن چشمات و سپردن صورتت به خنکی زلال آب ..
9. به دست آوردن نسخه ی اصلی یه فیلم قدیمی بعد از کلی وقت گشتن ..
10. قدم زدن مکرر دور ایوان بزرگ حافظیه وقتی خیلی غمگینی ..
.
.
.
در اوج ناباوری میبینی كه دلخوشیهات چقدر ساده و كوچیكن!!! تازه می فهمی همین كوچكهای خواستنی كه هیچ هم به نظر نمیان, واست چقدر مهمن !
باورت میشه؟ باور میكنی كه وقتی خط خطی و داغونی در واقع از خواستنیهای كوچیكت دور شدی و خبری ازشون نیست؟؟؟
طاهره عزیز ممنون . جالب بود. همین الان یه دلخوشی پیدا کردم.
طاهره خیلی زیبا بود.اگه میشه یه تاپیک در این رابطه (یافتن معنا در زندگی)درست کن.
خوشبختی هر روز یکبار در منزل را میزند ولی بد بختانه صاحب خانه در ان موقع در منزل همسایه است و صدای در را نمیشنود.(برناردشاو)
انسان در آغوش خوشبختی، خوشبختی را جستجو می کند.
:72:
تاجري پسرش را براي آموختن «راز خوشبختي» نزد خردمندي فرستاد. پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه رفت تا اينكه سرانجام به قصري زيبا بر فراز قله كوهي رسيد. مرد خردمندي كه او در جستجويش بود آنجا زندگي ميكرد.
به جاي اينكه با يك مرد مقدس روبه رو شود وارد تالاري شد كه جنب و جوش بسياري در آن به چشم ميخورد، فروشندگان وارد و خارج ميشدند، مردم در گوشهاي گفتگو ميكردند، اركستر كوچكي موسيقي لطيفي مينواخت و روي يك ميز انواع و اقسام خوراكيها لذيذ چيده شده بود. خردمند با اين و آن در گفتگو بود و جوان ناچار شد دو ساعت صبر كند تا نوبتش فرا رسد.
خردمند با دقت به سخنان مرد جوان كه دليل ملاقاتش را توضيح ميداد گوش كرد اما به او گفت كه فعلأ وقت ندارد كه «راز خوشبختي» را برايش فاش كند. پس به او پيشنهاد كرد كه گردشي در قصر بكند و حدود دو ساعت ديگر به نزد او بازگردد.
مرد خردمند اضافه كرد: اما از شما خواهشي دارم. آنگاه يك قاشق كوچك به دست پسر جوان داد و دو قطره روغن در آن ريخت و گفت: در تمام مدت گردش اين قاشق را در دست داشته باشيد و كاري كنيد كه روغن آن نريزد.
مرد جوان شروع كرد به بالا و پايين كردن پلهها، در حاليكه چشم از قاشق بر نميداشت. دو ساعت بعد نزد خردمند بازگشت.
مرد خردمند از او پرسيد:«آيا فرشهاي ايراني اتاق نهارخوري را ديديد؟ آيا باغي كه استاد باغبان ده سال صرف آراستن آن كرده است ديديد؟ آيا اسناد و مدارك ارزشمند مرا كه روي پوست آهو نگاشته شده ديديد؟»
جوان با شرمساري اعتراف كرد كه هيچ چيز نديده، تنها فكر او اين بوده كه قطرات روغني را كه خردمند به او سپرده بود حفظ كند.
خردمند گفت: «خب، پس برگرد و شگفتيهاي دنياي من را بشناس. آدم نميتواند به كسي اعتماد كند، مگر اينكه خانهاي را كه در آن سكونت دارد بشناسد.»
مرد جوان اينبار به گردش در كاخ پرداخت، در حاليكه همچنان قاشق را به دست داشت، با دقت و توجه كامل آثار هنري را كه زينت بخش ديوارها و سقفها بود مينگريست. او باغها را ديد و كوهستانهاي اطراف را، ظرافت گلها و دقتي را كه در نصب آثار هنري در جاي مطلوب به كار رفته بود تحسين كرد. وقتي به نزد خردمند بازگشت همه چيز را با جزئيات براي او توصيف كرد.
خردمند پرسيد: «پس آن دو قطره روغني را كه به تو سپردم كجاست؟»
مرد جوان قاشق را نگاه كرد و متوجه شد كه آنها را ريخته است.
آن وقت مرد خردمند به او گفت:
«راز خوشبختي اين است كه همه شگفتيهاي جهان را بنگري بدون اينكه دو قطره روغن داخل قاشق را فراموش كني»
بر گرفته از كتاب كيمياگر، نوشته پائولو كوئيلو
خوشبختي يعني بهشت
بهشت نه به معناي مقصدي كه بعد از مرگ به آن برسيم بلكه همان جايي كه الان هستيم!
بهشت زمان و مكان ندارد.
واگر آنرا نمي بينيم ازبي كفايتي ماست.
ما همين الان در هر جايي كه باشيم بسته به اعمالمان دربهشت يا جهنم قرار داريم ولي به خاطر دلبستگي هايمان نمي توانيم ببينيم.
خوشبختي وقتي ست كه از همه ي دلبستگي ها خالي شويم تاهيچ كدامشان نتوانند ماراغمگين كنند.
:72:کم هزینه ترین لذت های زندگی:72:
1. گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.
2. سعی کنیم بیشتر بخندیم.
3. تلاش کنیم کمتر گله کنیم.
4. با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم.
5. گاهی هدیه هایی که گرفته ایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.
6. بیشتر دعا کنیم.
7. در داخل آسانسور و راه پله و... با آدمها صحبت کنیم.
8. هر از گاهی نفس عمیق بکشیم.
9. لذت عطسه کردن را حس کنیم.
10. قدر این که پایمان نشکسته است را بدانیم.
11. زیر دوش آواز بخوانیم.
12. سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم.
13. گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.
14. با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.
15. برای انجام کارهایی که ماه ها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامه*ریزی کنیم!
16. از تفکر درباره تناقضات لذت ببریم.
17. برای کارهایمان برنامه ریزی کنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته شاید کار مشکلی باشد!
18. مجموعه ای از یک چیز (تمبر، برگ، سنگ، کتاب و... )برای خودمان جمع آوری کنیم.
:72::72:
:72:
19. در یک روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.
20. گاهی در حوض یا استخر شنا کنیم.
21. گاهی از درخت بالا برویم.
22. احساس خود را در باره زیبایی ها به دیگران بگوئیم.
23. گاهی کمی پابرهنه راه برویم!
24. بدون آنکه مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی کنیم.
25. وقتی کارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یک بستنی بخریم و با لذت بخوریم.
26. در جلوی آینه بایستیم و خودمان را تماشا کنیم.
27. سعی کنیم فقط نشنویم، بلکه به طور دقیق گوش فرا دهیم.
28. رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم.
29. وقتی از خواب بیدار می شویم، زنده بودن را حس کنیم.
30. زیر باران راه برویم.
31. کمتر حرف بزنیم و بیشتر گوش کنیم.
32. قبل از آن که مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش کنیم و مراقب تغذیه خود باشیم.
33. چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و... را یاد بگیریم.
34. اگر توانستیم گاهی کنار رودخانه بنشینیم و در سکوت به صدای آب گوش کنیم.
35. هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم.
36. احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نکنیم.
37. به دنیای شعر و ادبیات نزدیک تر شویم.
38. گاهی از دیدن یک فیلم در کنار همه اعضای خانواده لذت ببریم.
39. تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه کنیم.
40. از دانسته های خود، دیگران را نیز در استفاده از آنها شریک بدانیم. ممکن است فردا دیر باشد.
:72::72:
ممکنه بعضی قسمتاش تکراری باشه ، اما ارزش دوباره خوندن رو داره !
همه ما خودمان را چنين متقاعد مي كنيم كه زندگي بهتري خواهيم داشت اگر:
شغلمان را تغيير دهيم
مهاجرت كنيم
با افراد تازه اي آشنا شويم
ازدواج كنيم
فكر ميكنيم، زندگي بهتر خواهد شد اگر:
ترفيع بگيريم
اقامت بگيريم
با افراد بيشتري آشنا شويم
بچه دار شويم
و خسته مي شويم وقتي:
مي بينيم رييسمان نمي فهمد
زبان مشترك نداريم
همديگر را نمي فهميم
ميبينيم كودكانمان به توجه مداوم نيازمندند
بهتر است صبر كنيم ...
با خود مي گوييم زندگي وقتي بهتر خواهد شد كه :
رييسمان تغيير كند، شغلمان را تغيير دهيم
به جاي ديگري سفر كنيم
به دنبال دوستان تازه اي بگرديم
همسرمان رفتارش را عوض كند
يك ماشين شيك تر داشته باشيم
بچه هايمان ازدواج كنند
به مرخصي برويم
و در نهايت بازنشسته شويم....
حقيقت اين است كه براي خوشبختي، هيچ زماني بهتر از همين الآن وجود ندارد.
اگر الآن نه، پس كي؟
زندگي همواره پر از چالش است.
بهتر اين است كه اين واقعيت را بپذيريم و تصميم بگيريم كه با وجود همه اين مسائل، شاد و خوشبخت زندگي كنيم.
به خيالمان مي رسد كه زندگي، همان زندگي دلخواه، موقعي شروع مي شود كه موانعي كه سر راهمان هستند، كنار بروند:
مشكلي كه هم اكنون با آن دست و پنجه نرم مي كنيم
كاري كه بايد تمام كنيم
زماني كه بايد براي كاري صرف كنيم
بدهيهايي كه بايد پرداخت كنيم
و ...
بعد از آن زندگي ما، زيبا و لذت بخش خواهد بود!
بعد از آن كه همه ی اين ها را تجربه كرديم، تازه مي فهميم كه زندگي، همين چيزهايي است كه ما آن ها را موانع ميشناسيم
اين بصيرت به ما ياري ميدهد تا دريابيم كه جادهاي بسوي خوشبختي وجود ندارد. خوشبختي، خود همين جاده است..
بياييد از هر لحظه لذت ببريم.
براي آغاز يك زندگي شاد و سعادتمند لازم نيست كه در انتظار بنشينيم:
در انتظار فارغ التحصيلي
بازگشت به دانشگاه
كاهش وزن
افزايش وزن
شروع به كار
مهاجرت
دوستان تازه
ازدواج
شروع تعطيلات
صبح جمعه
در انتظار دريافت وام جديد
خريد يك ماشين نو
باز پرداخت قسط ها
بهار و تابستان و پاييز و زمستان
اول برج
پخش فيلم مورد نظرمان از تلويزيون
مردن
تولد مجدد
و...
خوشبختي يك سفر است، نه يك مقصد.
http://thumb1.shutterstock.com/photo...09635384,2.jpg
خوشبختی یعنی زنــدگی در زمان حال..
گذشته را رها كنید...
به آینده توجه داشته باشید، ولی نگراننباشید...
زمان حال همچون هدیهای است كه میتوانید آن را باز كنید، از آن لذت ببرید و حس کنید که چقدر خوشبختید...