RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
شما دنبال نمونه برای چی می گردید؟
خوابگاهها، پادگانها و ... از این نمونه ها دارند.
توی خوابگاه دختران من موردی را یادم هست که بود. یادم نیست آخرش چی شد؟ یعنی باید چی می شد؟ خب حتما از نظر روحی روانی خیلی ضربه خوردند دیگه.
می دونم که اکثر بچه ها فهمیدند و بعد هم به اداره سرپرستی خوابگاهها کشیده شد موضوع و بعد هم از خوابگاه مذکور هر دو را اخراج کردند و ... بعد از اون نفهمیدم چی شد.
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
yanar محترم
مسئله ي شما مسئله ي امروز نيست . يك جاي كار در درون شما دچار مشكل دارد . اگر تصميم داريد كه به خود كمك كنيد بايد با ريشه يابي آن نقطه و آن منطقه مسئله دار را پيدا كنيد و روي آن بخش كار كنيد تا انشالله به نتيجه برسيد .
در اينكه آنچه شما تجربه كرده و مي كنيد يك مسئله اسيب زا ست شكي نيست . در اينكه شما اذيت مي شويد و رنج مي كشيد شكي نيست . در اينكه آينده ي تحصيلي و اجتماعي و خانوادگي و...تحت تاثير اين مسئله مي تواند دچار مشكلات بزرگتر بشود شكي نيست . اينها دانسته هاي ما و شماست .
اما براي چه بايد كرد آن ؟!
بهتر است حتما جلسات مشاوره حضوري را ادامه بدهيد و به دكتر خود اعتماد كنيد . اينگونه مسائل مسائل زمان بري هستند و يك شبه نمي توان به نتيجه رسيد . پس صبوري و پشتكار لازمه ي آن است .
در اينجا هم اگر تمايل به كمك گرفتن داريد قدري به عقب برگرديد و ما را در دانستن اين گذشته شريك كنيد . محيط خانواده . افراد خانواده . محبتي كه بين اعضاي خانواده جريان داشته و دارد و ..........
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
پاسخ به ani
از بذل توجه شما متشکرم.از گذشته خود چه چیزی را اشاره کنم؟محیط خانواده 4نفره و در یک شهر کوچک ولی دارای روابط بسیار زیاد با سایر خانواده های فامیل مثل عمو و عمه و...تقریبا صمیمی
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
در اين فضاي 4 نفره چه احساسي داشتي . به تو توجه مي شد ؟ در چه مواردي توجه مثبت دريافت مي كردي و در چه مواردي توجه منفي دريافت مي كردي ؟
نسبت به خواهر و يا برادرت چه احساسي داشتي ؟( تعيين كن خواهر داري يا برادر )
رابطه ي پدر و مادرت را چگونه مي ديدي و چه احساسي نسبت به انها داشتي ؟
دوران بلوغت چگونه گذشت ؟
آيا رابطه ي احساسي را تجربه كرده بودي ؟
دامنه ي ارتباطات با پسر عموها و ....چگونه بود ؟
آن صميميتي كه ازش حرف زدي را با ذكر چند خاطره برايمان عنوان كن .
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
yanar عزيز. من يك تجربه واقعي رو در مورد دوستم ديدم.
آخرهاي ليسانس بوديم كه يكي از دوستام از حس هاي عجيبي بهم گفت. يك دفتر درست كرده بود و از احساساتش نسبت به دختر كه در اتاق بغلي مون بود مي گفت. به دختره داد كه بخونه. اونم مثل طرف مقابل شما زياد جدي نمي گرفت. خب تا وقتي كه خوابگاه بوديم طوري نبود. اينا رفتن با يكي دو تا ديگه از دوستان هم خونه اي شدن. دوستم روز به روز وابسته تر مي شد. حتي يادمه كه بهم ميگفت تمايل جنسي بهش داره. اينكه مثلا بغلش كنه و ... . من درجريان كاراشون بودم. يه روز همين دوستم بهم زنگ زد و كلي گريه و گريه كه فلاني رفته شهرشون چند روزه بهم زنگ نزده و محل سگ بهم نداده. حالا من حيرون و ويلون كه چي بهش بگم ؟!
يادمه كه باهاش توي مترو قرار مي ذاشت كه فقط يك لحظه ببينتش.
نكته ماجرا اين بود كه اين دوست ما از لحاظ ج ن س ي به طرز فجيعي گرم بود.
نكته دوم اون دختر مقابل هم از لحاظ اعتماد بنفس و مقبوليت پايين بود. ازم مي پرسيد حالا فلاني انقدر منو دست داره چرا يه پسر پيدا نمي شه انقدر منو دوست داشته باشه؟ يعني من خيلي پسرونه ام؟
ماجرا چي شد؟
از هم جدا شدند. هر كدوم پي زندگيشون رفتن و با آمدن افراد جديد به زندگيشون قضيه رو فراموش كردن. هنوزم نفهميدن چرا ولي خاطراتش آزرده كننده است. اون دختر كه مثلا معشوق بود جديدا با اين دوست من تماس گرفته و با هم رفت و آمد دارن اما همه اون حس هاي شيطاني ديگه از بين رفته. معشوق هم به تازگي ازدواج كرده.
نتيجه گيري؟ جدايي چاره درد شماست.
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
جناب یانار اون شخصی که من می شناختم مذهبی بود و با گرایش های مذهبی که داشت و با قوی کردن ارتباط خودش با خدا و قرائت قرآن مشکل خودش را حل کرد! و البته هم اکنون با دوستش رابطه ی صمیمی ای داره (بدون آسیب های مذکور)
حاج آقا محسن عباسی ولدی از مشاوران مذهبی ای است که گاهی اوقات در رادیو معارف هم سخنرانی هایی دارد ایشان در دوره ای با ما دوست بودند و مشکل این آقا هم به کمک ایشان حل شد. چند سخنرانی ایشان در همین رابطه را براتون می گذارم که اگر مایل بودید این راه را امتحان کنید اون ها را گوش کنید:
بحث علمي عشق؛ آثار عشق
رسانا بودن عشق مجازي به حقيقي
راه هاي محب يا محبوب خدا شدن 1
راه هاي محب يا محبوب خدا شدن 2
راه هاي محب يا محبوب خدا شدن3
راه هاي محب يا محبوب خدا شدن 4
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
به نظر من درمان مذهبی این قضیه درسته ممکنه راهگشا باشه ولی بهتره به درمان تخصصی اقدام بشه تا این مشکل ریشه یابی و برای همیشه حل بشه
درمان های موقت زمینه فراهم می کنن که این مسئله در آینده عود کنه
شما بهتره شهری که در اون سکونت دارید رو بفرمایید که دوستان اگر مشاور و روانشناس خوبی سراغ دارند بگن بهتون
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
سلام
من هم با چنین مشکلی از نزدیک مواجه بودم. دو تا از بهترین دوستان من توی خوابگاه بشدت بهم علاقه مند بودن.طوریکه یکی از اونا که خوشگلتر بود و تمام حالتهای یه دختر و داشت دقیقا خودشو معشوقه اون یکی میدونست و متاسفانه اون یکی که تماما حالتهای پسرانه داشت شدیدا مراقب دوستش بود و مثل یه دوست پسر یا نامزد ساپورتش میکرد و حتی تمام خانواده دو طرف اطلاع داشتن.بطوریکه میرفت ترمینال دنبالش .براش از نظر مالی تا جایی که میتونست ساپورت میکرد.البته دختر (معشوقه) دختر فوق العاده خوبی بود و سواستفاده نمیکرد. همه چی خوب بود تا اینکه مثلا اون کسی که نقش معشوق داشت طی یکی از دعواهایی که داشتن با یه دختر دیگه ارتباط برقرار کرد. و عمق فاجعه اونجا نمود پیدا کرد.خانوم خیلی عصبی شده بود و مثل دخترهایی که مثلا بهشون خیانت شده برخورد میکرد...گریه و زاری و شیون شده بود کارش.بی اشتهاشده بود و توی درسش افت شدید کرده بود...
من بعد از اتمام دانشگاه فهمیدم هرکدوم رفتن سراغ زندگی خودشون و معشوقه ازدواج کرده..
اما تبعاتش واقعا بد بود فکر کنید ما همه بعنوان دختر بودیم اما بشدت احساس میکردیم یه پسر بینمون هست..
متاسفانه برای اینکه ثابت کنه پسره..سیگار هم میکشید اونم از نوع برگ..و بقیه مواردی که متاسفانه انجام میداد. لباسهای پسرونه. تیپهای پسرونه..جالبه که براش بشدت غیرتی میشد .و حتی یه بار توی دانشگاه با یه پسر سر این خانوم درگیر شد(دقیقا مثل پسرا دعوا میکرد!)
اما هر دو ضربه خوردن..حداقل دوران دانشجویی اذیت شدن:46:
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
سلام دوست عزیز با راهنمایی هایی که سایر دوستان داشتند متوجه شدید که این موضوع تنها مشکل شما نیست این دوستی های افراطی با همجنسان در سنین دبیرستان و اوائل دانشگاه دیده میشه
مخصوصا اگر فرد جدا از خانواده زندگی کند یا کمبودی از نظر عاطفی داشته باشد
این شرایط جز از بین بردن آرامش نتیجه دیگری ندارد مخصوصا در مورد شما که میتواند بر عملکرد درسی و تحصیای شما تاثیر بگذارد
مثل هر وابستگی دیگه مقابله با آن زمانبر و سخت است
اما اگر اراده کنید شما هم میتوانید .تا آنجا که ممکن است رابطه خود را با ایشان کم و حتی قطع کنید
سرگرمی های جدید پیدا کنید و رابطه خود را با سایر دوستان بیشتر کنید حتی دوستان جدید پیدا کنید
موفق باشید
RE: من به دوستم وابسته ام کمکم کنید
با سلام وتشکر از همه دوستان
پاسخ به جناب" انی":
1-در این فضای 4نفره شدیدا به من توجه میشد و به علت اوضاع درسی ممتاز وسایر کارهایم محبوب خانواده وسایر اعضای فامیل بودم(الان هم وقتی به شهرستان میروم این برخوردها ادامه دارد)اکثر توجهات را هنگام توفیقات درسی وکسب مقام در حیطه های مختلف مثل مسابقات قرانی و المپیاد و..کسب میکردم.برخوردهای منفی خاصی صورت نمیگرفت
2-یک خواهر کوچکتر از خود دارم که رابطه انچنانی با وی ندارم
3-پدر مادرم رابطه شان بسیار خوب است به طوری که خاطرات بسیار معدودی از اختالافاتشان بیاد دارم هر دوی انها را بسیار دوست دارم البته رابطه ام با مادرم بیشتر است
4-دوران بلوغم یکی از نقاط تلخ زندگی ام بوده به طوری که بدون هیچ پیش اگاهی و امادگی به این دوران وارد شدم
5-رابطه احساسی به این شدت تجربه نکرده بودم فقط دوسال پیش با یکی از دوستان دیگر کمی احساس وابستگی داشتم که درحد غیر مضر بود والان هم رابطه ام با او خوب منطقی وتعالی بخش است
6-رابطه ام با پسر عمو هایم بسیار زیاد است چه موقع سکونتم در شهرمان وچه الان که در تهرانم با پسرعموهای ساکن تهرانم صمیمی ام وانها سنگ صبور من در برابر این مشکل و سایر مسائلم هستند .
7-رابطه صمیمی ام منظورم راحت بودن وبیان مسائل مختلف است وحتی این موضوع را خواستم با ایشان مطرح کنم ولی چون برایشان قابل درک نبود دیگر پیگیری نکردند