RE: یه سوال از بالهای صداقت
وای که این تجربه های شخصی با مصداق چقدر به درد من و امثال من میخوره مرسی بالهای صداقت عزیزم:72:
فعلا که دور از همسرم هستم اما وقتی برگشتم همین روش رو در پیش میگیرم و نتیجه رو بهتون میگم البته شاید شرایط مناسب بود و از همین جا با تلفن و میل تونستم روی اعتماد به نفسش و تقویت اون با حرفای عشقولی کارکنم ( چون الان که دور از هم هستیم وقتی دلتنگی میکنم خیلی نازمو میخره و هرچی میگم نه نمیگه :311:)و بگم که دوست دارم یه حساب جداواسه خودم داشته باشم چون برام قوت قلبه نتیجه رو واستون میگم بازم ممنونم:46:
RE: یه سوال از بالهای صداقت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
یه اشتباه بزرگ کردم و به شوهرم گفتم یه پس انداز دارم و ازش سود می گیرم
و شوهرم می گفت پولت رو بده من ، من بهت سود می دهم
من این راه رو در پیش گرفتم
یه مدت بهش قدرت و اعتماد به نفس دادم
بعد یه موقع که توی لحظه های عاطفی بودیم
بهش گفتم
عزیزم یه نکته ای هست که مدتی هست ذهنم رو مشول کرده نمی دونم چی کار کنم
دیدم خیلی مهربون داره گوش میده و جو برای سخن گفتن مناسبه
بهش گفتم
من نمی خوام توی کارهای تو دخالت کنم خودت می دونی که کار آزاد بالا پایین زیاد داره البته کاملا ایمان دارم که تو روزی حلال میاری خونه
من خودم رو می شناسم که روحیه ام خیلی قوی نیست و نیاز به داشتن یه پس انداز بهم قوت قلب میده
البته با وجود تو و داشتن همسری مثل تو اصلا جای نگرانی نیست چون تو از پس همه مشکلات برمیایی ولی چی کار کنم که توی این زمینه من ضعیفم ولی دارم روی خودم کار می کنم
و دیگه ادامه ندادم
این قضیه گذشت
هر از گاهی شوهرم می گفت اون بیست میلیونت چی شد
و من می خندیدم و با شوخی می گفتم هست چه طور مگه؟
یه روز هم بهم زنگ زد و گفت چک دارم و داره برگشت می خوره یه خرده پول کم دارم
بهش گفتم الان سرم شلوغه 10 دقیقه دیگه بهت زنگ میزنم ( یه جوری می خواستم فکر کنم)
دیدم نمیشه کاری نکنم
به خاطر حفظ زندگی ام قید سپرده ام رو زدم و بهش زنگ زدم گفتم هر موقع تونستی بیا بریم که سپرده ام رو بردام و بریزیم توی حسابت تا چکت پاس بشه ولی حیف شد آخه
5/19 درصد سود می داد که من قسط ها رو باهاش م دادم ولی خوب چاره ای دیگه نیست
و واقعا با تمام وجودم قید اون پول رو زدم
ساعت 9 صبح بود که این گفتگو بین من و شوهرم رد و بدل شد
تا ظهر شوهرم زنگ نزد
من هم زنگ نزدم
تا ظهر که اومدم خونه
بعد از ناهار ( یه خرده صبر کردم اوضاع مساعد بشه ) بهش گفتم راستی چرا نیومدی؟ من منتظرت بودم
به من گفت هیچی از جای دیگه جورش کردم
من هم خندیدم و بغلش کردم و هیچی نگفتم
الان دیگه اصلا یادی از اون پول هم نمی کنه :72:
در کنار مسئولیت تامین اقتصادی خانواده و غرور مرد در این مورد و ... آیا این رفتار خانم بالهای صداقت در زمان نیاز همسرشون و در یک زندگی مشترک درست است؟
آیا این رفتار غرور مرد را جریحه دار نمی کند؟
آیا فاصله ی بین همسران ایجاد نمی کند؟
همین که هیچوقت در مورد اون پول و اون موضوع صحبت نکردند به معنی دور شدن و فاصله گرفتن از همسرشون نیست؟
آیا برداشت معمول یک مرد از این رفتار خانم، عدم اعتماد نیست؟
کاش یکی دو تا از آقایون در این تاپیک نظر بدهند تا برداشت آقایون در این گونه موارد و اون چیزی که مایلند اتفاق بیفته را بدونیم.
****************************
قصد جسارت به خانم بالهای صداقت را ندارم. فقط خواستم راه درست را بشناسم.
RE: یه سوال از بالهای صداقت
خانم ارام با سلام و حسن توجهتون
همون طور که در پست دومم عرض کردم من تجربیاتم را عنوان می کنم و نظر کارشناسی ارائه نمی دهم چرا که تخصصی در زمینه مشاوره ندارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
خواهش می کنم
سبزه عزیز همون طوری که خودتون هم اشاره کردید من تجربیاتم رو در اختیارت می گذارم
(در زمینه روانشناسی و مشاوره تخصصی ندارم)
=====
من 10 سال به طور نادرست همسرم رو از نظر مالی ساپورت کردم
....
امیدوارم درک کرده باشی که منظورم چی بوده و بتونی درست تصمیم بگیری :72:
ببخش اگه دیر پاسخ دادم :46:
نسخه هر زندگی مخصوص به اون زندگی هست
عنوان تاپیک خطاب به من بود و من از نظر شخص خودم با توجه و مشکلاتی که در زندگی داشته ام نظرم رو گفتم
راهم رو نه برای دیگری تایید می کنم نه تکذیب
دوستان گرامی توجه کنید که من از سال 88 علاوه بر این تالار به طور مستمر از مشاوره خصوصی جناب اقای سنگتراشان و خانم فرشته مهربان بهره می برم و گام هایی که بر داشته و بر می دارم با توجه به نظرات این دو بزرگوار بوده هست
همچنین از صحبت ها و نکات ارزنده ای که شاد عزیزم و سارابانو خوب ارائه داده و می دهند نیز استفاده می کنم
یه نکته ای رو هم از همین جا به تمام دوستان مهربانی که لطف می کنند و نظراتشون رو عنوان می کنند اعلام می کنم
" من قصد ندارم با عنوان کردن تجربیات و راهکارهایم ، اونها رو نقد کنم "
بلکه با توجه به مسائل اخیر صرفا چنانچه اگر مراجعه ای درخواست کرد برای اون مراجع بیان می کنم تا هرجور خودش مناسب دید ازشون استفاده کنه
دقت کنید
من زندگی مامفرد عزیز و دوست داشتنی رو 88/11/8 خوندم و اون زمان مشکل من هنوز حل نشده بود
ولی از این قسمت صحبتهای مامفرد نکات لازمی رو که به دردم می خورد را یاد گرفتم و بعدها در زندگی ام مد نظر قرار دارم چیزی که انتظار دارم دوستان پس از خوندن تجربیاتم بدست بیاوردند
یعنی مشکل مرا درک کنند
تجربه را بخونند
در زندگی خودشون بسنجند
و در نهایت اون چیزی رو که به نفع زندگیشون هست رو استفاده کنند
ممنون می شوم این بحث همین جا تمام بشه
( سبزه عزیزم ، خانم گل:72:
من اون دو پست رو صادقانه برایت نوشتم امیدوارم که تونسته باشی اون چه که به درد زندگی ات می خورد را بدست آورده باشی لذا بنابر دلایل شخصی ممکن است از مدیران تقاضا کنم پست هایم رو حذف کنند )
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سلام دوستان عزیز
من نظر بالهای صداقت رو قبول دارم
چون اون اشتباه رو من هم داشتم و همون نتیجه بد عایدم شد
من حقوقم رو میاوردم به همسرم میدادم و فکر میکردم با این کارم دارم نقش مثبتی در پیشرفت زندگیمون بازی می کنم و این امر همسرم رو متوقع کرده بود طوری که حتی اگر هزار تومان ازش میخواستم می گفت باید زودتر می گفتی تا من الان داشته باشم و بهت بدم ( باوجودی که این مبلغ فوق العاده ناچیزه)
فهمیدم همسرم من رو فقط و فقط بخاطر اینکه حقوقم رو بهش میدم و سرکار میرم دوست داره نتیجتا تصمیم گرفتم حقوقم رو بهش ندم و بعد از دوماه این کار من باعث شد ایشون بگن که نمیخوان با من زندگی کنن و ما از هم جدا شدیم ( و تمام ذهنیات من به واقعیت تبدیل شد ) و وقتی هم از ایشون جدا شدم هیچ حق و حقوقی به من نداد چون حضانت دخترم رو من گرفتم و همه حقوقم رو در قبالش بخشیدم
از انجائیکه من هم هیچ پس اندازی نداشتم و همیشه همه حقوقم رو به ایشون داده بودم و حتی همون دوماه که بهشون ندادم خرج مایحتاج خونه کرده بودم موقع جدائی هیچ پولی نداشتم به همین دلیل خیلی خیلی سختی کشیدم
به نظر من زن حتما حتما باید برای خودش پس اندازی داشته باشه
شاید دلش بخواد برای خواهرش یا دوستش و ... کادو بخره شاید دلش بخواد برای خودش اون چیزی رو که دوست داره بخره و ...
شما اگر الان همه پس اندازتون رو به همسرتون بگید و یا بهش بدین اون رو متوقع بار میارین و از این به بعد باید منتظر باشید هر وقت به بن بست رسید اول روی شما حساب کنه
اینها همه تجربیات من بوده نمیدونم اما من که واقعا ازشون درس گرفتم
امیدوارم به درد شما هم بخوره:72:
RE: یه سوال از بالهای صداقت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آراام
در کنار مسئولیت تامین اقتصادی خانواده و غرور مرد در این مورد و ... آیا این رفتار خانم بالهای صداقت در زمان نیاز همسرشون و در یک زندگی مشترک درست است؟
برای صرف زندگی من بله
آیا این رفتار غرور مرد را جریحه دار نمی کند؟
خیر ،نه تنها غرور شوهرم حفظ شد بلکه شوهرم جایگاه اصلی اش رو در زندگی پیدا کرد ، و وظایف مربوط به خودش رو بر عهده گرفت ( حمایت افراطی درماندگی میاموزد... مگر من درآمد رو چی کار می کنم؟ توی همون زندگی خرج می کنم ولی در جایی که صلاح می بینم ... و زمانی که همسرم از من درخواست پول کرد برای پاس شدن چکش من قبول کردم و پذیرفتم یعنی قلبا هم راضی بودم )
آیا فاصله ی بین همسران ایجاد نمی کند؟
نه برای من اینگونه نبود ... اوایل که با هم آشتی کردیم من کاملا با دیدی مثبت و انعطاف بالا وارد زندگی شدم ، شوهرم همون ابتدا تمام مسائل مالی و مدارکش رو از من پنهان می کرد
هرچند برای من سخت بود اما چیزی عنوان نکردم ( تاپیک خستگی شوهر از مسئولیت زندگی رو بخونید )
همین که هیچوقت در مورد اون پول و اون موضوع صحبت نکردند به معنی دور شدن و فاصله گرفتن از همسرشون نیست؟
من آپارتمانی داشتم که از طریق وام و پس اندازهایم در طول مدتی که کار مکیردم خریدداری کرده بودم و در رهن مستاجر بوده و اجاره اش و پول رهنش رو شوهرم دریافت می کنه و بالطبع اقساطش رو هم شوهرم پرداخت می کنه
اخیرا همسرم نیاز به 60 میلیون پول برای خرید ماشین آلات راه سازی داشت
و من آپارتمانم رو فروختم و بدون هیچ چشم داشتی ( بدون کوچکترین منت)
چند روز بعد از فروش خونه
یه روز که شوهرم خیلی خسته اومده بود خونه بهش گفتم : عزیزم ممنون که برای من و دخترمون داری تلاش می کنی ، کاش من هم می تونستم توی پیشرفت زندگیمون نقش داشته باشم (کاملا بدون غرض)
شوهرم بغلم کرد و بهم گفت : عزیز فروش آپارتمانت کمک تو بود دیگه ،من بهت قول می دهم در اولین فرصت یه آپارتمان اون جوری که دلت می خواد برات بخرم
خیلی از کارم و رفتار شوهرم خوشحال شدم
چون هم کمک مرا درک کرد و هم غرورش حفظ شد و هم من را در کنار خودش دید
آیا برداشت معمول یک مرد از این رفتار خانم، عدم اعتماد نیست؟
برای زندگی من اعتماد دوجانبه ای ایجاد کرد
گفتم در ابتدای آشنایی همسرم تمام مدارک و مسائل مالی اش رو از من پنهان می کرد و من واکنش و حساسیتی از خودم نشون ندادم
الان نصف پول فروش آپارتمانرا شوهرم به حساب بانکی من واریز کرد
علاوه بر اون شوهرم درآمدهای متفرقه اش رو هم به من میده و می گه اینها رو خودت یه جا سرمایه گذاری کن هر موقع خواستم ازت می گیرم
کاش یکی دو تا از آقایون در این تاپیک نظر بدهند تا برداشت آقایون در این گونه موارد و اون چیزی که مایلند اتفاق بیفته را بدونیم.
****************************
قصد جسارت به خانم بالهای صداقت را ندارم. فقط خواستم راه درست را بشناسم.
عزیزم
من هم قصدم همین بود
اینکه من اختیار درآمدم رو داشته باشم و هزینه کردن در زندگی وظیفه من نشه ، هرچند که در همه زندگی ها زن و شوهر پا به پای هم مشکلات رو حل می کنند
و این اتفاق در زندگی من هم میفته
ولی از راه درستش بدون اینکه جایگاه زن و شوهر با هم عوض بشه
من جوری برخورد کرده ام که اگر روزی بنابه دلیلی نخواستم برم سرکار ، شوهرم مجبورم نمی کنه که نه حتما باید بری و درآمد داشته باشی
چیزی که در اطرافیانم می بینم
به عینه دیدم اینکه یک زن تمام درآمدش در دست شوهرش هست و حتی اختیار نداره برای بچه خواهرش از حقوق خودش هدیه ای بخره و یا احیانا به پدر و مادرش از نظر مالی وقتی نیاز دارند حتی به عنوان قرض پولی بده
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سلام
ممنون از سبزه عزیز که لطف کردند و این بحث رو باز کردن.:72:
و همینطور بالهای صداقت عزیزم که با بزرگواری و آغوش باز، تجربیاتشون رو در اختیار بقیه می ذارن.:72:
به نظرم روند صحبت ها خیلی خوبه و ای کاش بالهای صداقت عزیز، پست هاشون رو حذف نکنن...
من هم در این مورد خیلی خیلی بی تجربه ام و این تاپیک رو با اشتیاق دنبال خواهم کرد.
جمع بندی من از صحبت هایی که تا الان شده اینه که :
1) آقایون لذت می برن که تامین کننده اقتصادی کامل یک زندگی باشن.
حتی اگه در برابر چیز هایی که نمی تونن فراهم کنن احساس شرمندگی کنن ( واقعا اینجوریه؟؟؟؟؟!!!! )
2) همیاری اقتصادی و استفاده از پس انداز یه خانوم می بایست بر حسب شرایط و منوط به مسئولیت پذیری یا ناپذیری آقای خونه باشه.
3) یک خانم، در صورت داشتن درآمد شخصی هم، می بایست حتی در مسائل کوچکی مثل هزینه فلان کلاس، به همسرش تکیه کنه.
اما اینجا یه مشکلی هست ...
من نمی تونم به همسرم بگم " پول می خوام" !!!!
چون عادت نکردم از کسی همچین تقاضایی بکنم و احساس می کنم عزت نفس و استقلالم زیر سوال می ره! :54:
زمان دانشجویی و سالهای دور از خانه هم هر وقت جیب بابا، ما رو شارژ می کرد خرج می کردم و هر وقت کم می اومد، درخواست نمی کردم ( به جز موارد معدود اورژانسی!)
حالا هم نمی تونم به همسرم بگم بهم پول بده! ( هر چند به گفته شما انگار خیلی هم خوشش میاد :162: )اصلا احساس عذاب وجدان می کنم!
حتی گاهی وقتا (آخریش، دیروز بود واسه هدیه تولد داداشم) اون بهم اصرار می کنه که بهم پول بده و من نمی تونم قبول کنم. هی میگم باشه بعدن! ...
الانم از اینکه بیکارم و هیچ دست آویز درآمد زایی ندارم خیلی تحت فشارم و اذیت می شم...
این چه طور قابل حله؟
من سعی کنم عادت هامو عوض کنم یا یه حساب مشترک بذاریم که من آزاد باشم توی برداشت؟ (این کار باعث رنج همسرم از این بابت که دیگه هیچ وقت از خودش مستقیم تقاضایی نمی کنم، نمی شه؟ )
RE: یه سوال از بالهای صداقت
آویژه جونم جمع بندی خوب و جامعی آوردی:104:
قسمت پایین پستت " من نمی تونم از شوهرم پول بخواهم"
رو اگه صلاح می دونی توی یک تاپیک جداگانه باز کن که
با بقیه دوستان بشینیم فکر کنیم راه پبدا کنیم تا واسه همه مفید بشه :46: و با موضوع سبزه قاطی نشه :72:
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سلام دوستان عزیزم
از همه ی شما خصوصا خانم بالهای صداقت عزیز بی نهایت سپاسگزارم که راهکارهای خوبی ارائه ميدن:72:
قصد من از طرح این سوال این بود که :
1)بفهمم کمک مالی به مرد چه نتیجه ای رو در دراز مدت خواهد داشت؟ایا یک مرد از کمک مالی همسرش همون برداشتو میکنه که زن در نیت داره؟!
تصور من این بود عدم کمک به مرد در شرایطی که نیاز داره یعنی خودخواهی زن !!!اما نتیجه ای که اینجا از صحبت دوستان و شخص بالهای صداقت گرفتم این بود که این کار به ضرر خود مرد نیز تمام میشود چرا؟چون عزت نفس و اقتدارش خدشه دار میشود
2)نکته بعدی که واسم مهم بود این بود که اگه نخواهیم این پول رو در اختیار همسر قرار بدیم چه جوری باید رفتار کنیم که در عین اینکه ناراحت نشه متوجه بشه که نباید اینو وظیفه ی زن بدونه ، که با مثالی که خانوم بالهای صداقت از زندگیشون زدن فهمیدم این کار به تقویت مهارت کلامی نیاز داره.
3) نکته مهم بعدی این بود که خانوم های شاغل پولشونو کجا خرج میکنن که به این جواب هم رسیدم:
اختیار پولم رو داشته باشم طوری که هرکجا صلاح ببینم خرج کنم و حتی ممکنه جایی صلاح باشه به همسرم بدم که این کار رو هم با کمال میل و بدون منت انجام میدم
[color=#FFA500]بالهای صداقت عزیز به نظرم این مساله ای هست که خیلی از خانوم های امروزی که اکثرا هم شاغل هستن باهاش مواجه و درگیرن و اگه اجازه بدید پست های شما باقی بمونه تا دیگران هم استفاده ای رو که میخوان ببرن:72:
RE: یه سوال از بالهای صداقت
با سلام مجدد
من به یه مشکل برخوردم
گفته بودم قراره برای عروسی بریم مکه که پول اونم با قرض بود ولی نصفشو تا الان صاف کرده و چون پول پیشمونم واسه خونه کامل نیست میگه نریم مکه پولشو بگیریم بزاریم رو پول خونه بعدا هم میشه رفت مکه فعلا تشکیل زندگیمون واجب تره به نظر شما چکارکنم بهتره؟
از طرفی دلم نمیاد بگم مکه نریم و کنسل کنیم از طرف دیگه احساس میکنم تحت فشاره .
البته منم اگه پولمو بدم بازم کم داریم واسه پیش خونه، ممنون میشم راهنماییم کنید:72:
RE: یه سوال از بالهای صداقت
سلام
نظر شخصیم رو میگم
سبزه جان به نظر من اگر بتونی در این شرایط از این سفر صرف نظر کنی خیلی خوب هست چون در حالی که همسرت تحت فشار مالی هست این درخواستو ازت کرده و اگر نپذیری یک خاطره ناخوشایند خواهد داشت و اینکه شما در این شرایط سخت حاضر نشدی از خواسته ات بگذری در ذهنش خواهد ماند .
اما بیانت مهمه . نشون بده که چقدر دوست داشتی به مکه بری و فقط به خاطر اون گذشتی . اینجوری همسرت متوجه این از خود گذشتگی تو خواهد شد و در ذهنش میمونه .
بگو حیف شد خیلی دوست داشتم این سفر رو اول زندگی مشترکمون بریم اما نمیتونم درخواست تو رو هم رد کنم چون دارم میبینم که چطور برای شروع زندگی مشترکمون تلاش میکنی و من ازت ممنون هستم . مطمئنم که در موقعیتی بهتر تو منو مکه خواهی برد و هردو از این سفر معنوی لذت خواهیم برد .