حس مي كنم سرافراز عزيز مثل يك گله!نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرافراز
بدون انكه منو مخاطب بگيره و سرزنشم كنه داره هدايتم ميكنه!البته از همه اساتيد(آني عزيز و ....)كمال تشكر را در راهنمايي را دارم!
ارادتمند
نمایش نسخه قابل چاپ
حس مي كنم سرافراز عزيز مثل يك گله!نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرافراز
بدون انكه منو مخاطب بگيره و سرزنشم كنه داره هدايتم ميكنه!البته از همه اساتيد(آني عزيز و ....)كمال تشكر را در راهنمايي را دارم!
ارادتمند
زندگي من محترم
در اينكه سرافراز گل و نازنين است شك نكنيد ما هم شك نداريم و چه خوب تشخيص داديد نازنين بودن وي را
اما يك نكته دوست نازنين
در اين محل كسي شما را نمي شناسد . در اين محل كسي شما را قضاوت نميكند . در اين محل همه قصد كمك به همديگر را داريم . در اين محل همديگر را سرزنش نمي كنيم و در اين محل .........
هر چه هست و گفته مي شود شايد چراغي باشد هر چند كم سو براي رد يابي مسير درست زندگي و آرامش و كمال انسان و...
پس لطفا ذهن خود را از سرزنش و قضاوت و مقايسه و .....دور نگاه دار نازنين
دوست عزیز،
فکر می کنم برای ازدواج مجدد زود است.
بیشتر به خودتون زمان بدید. یک مدت فقط به تقویت روحی و جسمی خودتون بپردازید.
جدا شدن معمولا جسم و روح را تحت تاثیر شدید قرار می دهد. برای برگشتن به آرامش قبلی، لازمه مدتی صبر کنید و به خودتون بپردازید.
کار، ورزش، سفر، ارتباط با دوستان و خانواده.
آني عزيز سرافراز گل
در اين مدت نتوانستم كاملا" نامزد قبليم را از ذهنم بيرون كنم!
مرتبا"(هفته اي يكبار)پيش يك روانشناس مي رفتم
حتي براي كنترل خشمم پيش روانپزشك رفته و الان دارم از طريق دارو درمان ميشم!كه جديدا" به آن شك كردم!!
يه كاري داره برام جور ميشه نمي دونم اصلا" احساس خوبي از شغل جديد و آينده ام ندارم
اينقدر اين دكتر اون دكتر كردم كه الان دقيقا" نميب دانم مشكلم چيست؟
در كودكي وقتي كه دچار تشنج شدم چندين سال تحت مداواي يك متخصص اعصاب و روان بودم
يكي دو سال اخير هم بخاطر اينكه هنوز مشكل تشنجم كامل حل نشده و دچارخشم و ....ميشم پيش چند روانپزشك رفتم
الان هم دارم دارو مي خورم
نمي دانم كي مشكلم حل ميشه؟پيش كي بايد برم تا مشكلاتم حل بشه
دکترتان را مرتب عوض نکنید. تا دکتر با شما و روحیات و بیماری و مشکل شما آشنا می شود شما درمان را رها می کنید و سراغ نفر بعدی می روید. این اشتباه است.
شغلی که پیشنهاد شده را شروع کنید و سعی کنید نکات مثبتش را ببینید. داشتن شغل هم به درمان شما کمک می کند و هم برای ازدواج شما از موارد مهم و لازم است.
سعی کنید اول شرایط زندگی آرام را برای خودتون فراهم کنید بعد به ازدواج فکر کنید.
فراموش نکردن نامزدی قبلی هم اصلا غیرطبیعی نیست. اکثر کسانی که جدا می شوند این مشکل را دارند. شاید یکسال طول بکشد یا حتی بیشتر. نگران نباشید.
بله دوست محترم با نظر آرام كاملا موافق هستم . قدري صبوري و پشتكار و ثابت قدم بودن و ....لازمه ي به نتيجه رسيدن و طي كردن مراحل بيماري است و صبور باش دوست محترم و از اينكه زمان طولاني شده نااميد نشو . انشالله با پيگيري و پشتكار و بهره گيري از راهنمايي ها ي يك پزشك حاذق در طي زمان لازم به جوا ب خواهي رسيد .
در مورد جدايي هم بايد صبوري پيشه كني تا آلام حاصل از جدايي ترميم شود و التيام يابد .
"زندگي من" عزيز. خيلي ممنون كه به من لطف داشتيد و منو با اين لفظ زيبا خطاب كرديد. اينو بدونيد اونچه كه من در شما ديدم وجودي پر از شايستگي هست كه فقط نياز داره تا دمي آسايش داشته باشه. حال شما قابل درك هست. رابطه عاطفي شكست خورده و فشار و حرفهاي اطرافيان شرايطي رو بوجود مياره كه تحملش براي همه ما سخته.نقل قول:
نوشته اصلی توسط زندگي من
شايد بهتر باشه كمي از دوران كودكي تون بگيد و اينكه ريشه اين مسائل رو در كجا مي بينيد.
اينو هم بدونيد بهتره روي رفتارهاي خودتون برچسب نزنيد. چونكه شما هم يك آدم عادي هستيد مثل آدمهاي ديگه كه فقط بايد بيشتر مراقب خودتون باشيد.
دوستي داشتم كه دچار بيماري افسردگي شده بود. يكروز باهاش به مطب دكتري رفتم كه اونجا نوبت داشت. شما خودتون هم مي دونيد كه انتظار كشيدن در مطب دكتر براي اينكه نوبت برسه امري كاملا طبيعي هست. اما ديدم كه ايشون با حالت هيستريك مانندي داره دسته كليدشو مي چرخونه و زير لب مي گه ديگه دارم قاتي مي كنما! الان يه چيزي بهشون مي گم ها! مي دونيد؟ چون كه به خودش برچسب افسرده زده بود انتظار داشت همه رعايتشو بكنن. جالبه وقتي رفتيم توي اتاق دكتر و موضوع دعواشو با شوهرش به دكتر گفت(چون شب قبلش تلفني با شوهرش دعواش شده بود و از ناراحتي به حالت مرگ افتاده بود.همه ما خيلي ترسيديم) دكتر بدون اينكه دارويي براش تجويز كنه گفت كه نبايد بار و مسئوليت زندگي رو همش روي شوهرت بذاري. شوهرت الان ازت دوره و اونم تحت فشاره خودت هم بايد صبر كني و كمي خوددار باشي.
منظور از تعريف قضيه بالا، خداي نكرده مقايسه شما با ايشون نبود. منظور اين بود كه شما هم يك انسان عادي هستيد مثل همه ما كه شكست عاطفي براش سخته، ممكنه از دست كسي عصباني بشه يا دلخور. همه ما هر روز نياز داريم روي خودمون كار كنيم و حال بد رو تجربه مي كنيم. مهم اينه كه مهارت كنترل خودمون رو در موقعيت هاي خاص زندگيمون بالا ببريم.
همينكه داريد در جهت كنترل خشمتون قدم برمي داريد خيلي عاليه و حتما هم سر اين كار جديد بريد چون ريشه بسياري از دردها در بيكار بودن و فكر و خيال كردنه. پس حتما خودتونو با كار مشغول كنيد.
درضمن حتما يادتون باشه توصيه هاي آني عزيز رو بكار ببندين چون ايشون در شناخت و حلاجي روحيات مراجعين بسيار ماهر هستند.
موفق باشيد.:72:
سرافراز گل مي خواهم وارد كار بيمه بشوم(دفتر بزنم براي بيمه ماشين و ....)
لازمه اينكار اعتماد به نفس بالا و نداشتن استرس مي باشد!
به نظر شما مي تونم توي اينكار موفق شوم يا نه؟
نقشه راه براي موفقيت در اين كار چيست
ارادتمند
برادر گرامی. خیلی خوشحالم که دارید قدمی برمی دارید. آفرین به شما! در مورد اعتماد بنفس و رفع استرس باید بگم که امری کاملا اکتسابی هست. یعنی آدم هرچی بیشتر توی جمع باشه و بیشتر فعالیت کته اعتماد بنفسش بالاتر می ره و استرسش کمتر می شه. مثلا درمورد خودم اگر یک مدت طولانی جلوی جمع صحبت نکنم موقع کنفرانس دادن یا گزارش دادن جلوی مدیرعامل تپش قلب میگیرم و آب دهان توی گلوم خشک میشه اما اگر این قضیه زود به زود برام اتفاق بیفته کاملا ریلکس برخورد می کنم. در مورد شما هم همینجوره. هرچی بیشتر از جمع فاصله بگیرید این حالت تشدید می شه و چه خوبه که این موقعیت کاری براتون پیش اومده تا شروع کنید. مطمئن باشید اگر استرستون مثلا روز اول 80 باشه روز دوم 65 روز سوم 50 و همینطور کم و کمتر میشه. حتی اگر جلوی چند تا مشتری هم خرابکاری شد اصلا اشکال نداره کاملا طبیعیه و برای همه پیش میاد. حتی برای خود من که چند ساله دارم کار می کنم هم پیش اومده.
از طرف دیگه کارکردن به مرد روحیه مردانگی و احساس ارزش میده که خیلی مهمه. پس حالا که شرایط مهیاست بدون معطلی شروع کنید و اگرم مشکلی پیش اومد بیایید اینجا مطرح کنید. ما همه هستیم و به شما کمک می کنیم.
موفق و پیروز باشید!
:104:
سرفراز گل
آواتار شما غمگين كننده است!
انشا الله كه مشكلي نباشه!!