RE: ترس از دست دادن کار یا زندگی!
برام جالبه یه خانوم متاهل در سن وسال یثنای عزیز از مسائل ابتدایی بارداری و بچه داری دارن سوال میکنن.
این مساله خیلی جای تامل داره و فضای فکری ایشون رو به خوبی تجسم میکنه...
چون اکثرا خانوما بالای 20سال و مخصوصا متاهل این مسائل رو فول هستند.
یا ایشون در یک فضای کاملا پسرانه رشد کرده اند و یا فضایی پدرسالانه محض و یا خشکه مذهبی داشته اند.
RE: ترس از دست دادن کار یا زندگی!
من دوتا برادر دارم که هنوز هیچ کدوم بچه دار نشدن و فعلا تصمیم هم ندارن. خواهر هم ندارم.
اتفاقا پدرم خیلی با من مهربون و خوش رفتار بودن.
ما سه تا بچه هم خیلی سر به راهو درسخون بودیم.
من تا حالا حاملگی یه خانوم از نزدیکامو ندیدم.
بودن اما من که تو خونه اونا نبودم که بدونم.
هیچ کدوم کارشون هم مثله من نبوده.
دوتا از دوستای صمیمی من هم هردو استراحت مطلق شده بودن تا چهار ماه و الان هم که بچه هاشون دنیا اومدن خیلی شاکی هستن از زحمتای زیادی که داره و بیدار خوابی هاشون.هیچ کدوم هم شاغل نبودند.
RE: ترس از دست دادن کار یا زندگی!
خانومهای تالار نمیخواین راهنمایی کنین؟
اگه میشه اگه تجربه دارین واسم بگین
آخه این چیزا بیشتر تجربه ای هست.
خانومblue sky تبریک میگم بهتون میشه دونسته هاتونو به منم بگید.
RE: ترس از دست دادن کار یا زندگی!
سلام
دوست خوبم
منم شاغلم و موقعيت شغلي خوبي دارم و ساعت كاريم هم مثل شماست .
ازدواج كردم ، ولي هنوز خونه خودم نرفتم . دوران عقد رو سپري ميكنم
من فكر ميكنم اگه بخوام مادر بشم ارزششو داره كه كارمو رها كنم آخه ميدوني كاري كه ساعت كاريش زياد باشه نميتونه به عنوان شغل دائمي در نظر گرفته بشه من با اين ديد اين شغل رو انتخاب كردم چون واقعاً سخته كه يه زن تا 5 عصر خونه نباشه و بعد از اون به كاراي خونه و بچه داريو شوهر داري برسه .
در ضمن اين خوبه كه خانم خونه شاغل باشه و درآمد داشته باشه ولي وظيفه اصليش به حساب نمياد .
نميدونم تا حالا به اين فكر كردي كه تو هم ميتوني مثل بقيه خانم هاي خونه دار صبح بيدارشي خونتو مرتب كني بعد باشگاه بري به بچه برسي به خودت برسي همه چيزو مرتب و آماده كني تا شوهرت بياد . تازه پول جيبي هم ميگيري .:311:
(البته فك نميكنم غرور يه زن شاغل بهش اجازه بده تا در مورد پول جيبي گرفتن از شوهرش فكر بكنه :163:)
عزيزم زندگي و مادر شدن از كار كردن واجب تره
1-
خودتو در نظر بگير بازنشسته شدي . پير و چروكيده :46:
خودتو شوهرت تنها نشستيد توي خونه . هيچ جايي رو نداريد بريد . هيچ كسي رو نداريد كه بهش فكر كنيد .
فقط از نظر مالي در رفاه هستيد و حقوق بازنشستگي ميگيري
2-
خودتو در نظر بگير وقتي كارتو رها كردي و بارداري بايد بري دكتر ، خريد واسه اتاق بچه ، ني ني به دنيا مياد .
حالا بايد ازش مراقبت كني مدرسه ثبت نامش كني ، تو درساش كمك كني ، براي موفقيت هاي تحصيليش شادي كني ، حالا بايد براش عروشي بگيري ، ذوق همسرشو ميكني ، حالا همون ني ني داره ني ني دار ميشه و .......
خودت قضاوت كن . كدومو بيشتر دوست داري :303:
موفق و پروز باشي
RE: ترس از دست دادن کار یا زندگی!
یعنی هیچکی تجربه نداره؟
نمیخواین کمکم کنین؟
:302::302::302:
RE: ترس از دست دادن کار یا زندگی!
من یه همکاری داشتم زمان مرخصیش از طریق اینترانت کاراشاو تو شرکت انجام میداد،شما این امکانو ندارین؟
RE: ترس از دست دادن کار یا زندگی!
سلام
همونطور كه فرهنگ هم گفتن براي به دست آوردن هر چيزي بايد يه چيزايي روهم از دست داد! ولي با اين شدت علاقه اي كه شما به كارتون دارين به نظرم حالا حالا ها قيد بچه دار شدن رو بزنين!ميدونين چرا!؟ چون بعد از به دنيا اومدن بچه اگه كارتون رو از دست بدين يا خللي توي كارتون به وجود بياد ، ناخواسته به اون طفل بيگناه به چشم يك رقيب واسه كارتون نگاه خواهيد كرد،به چشم كسي كه كارتون رو ازتون گرفته!!اين خودش باعث ميشه وظايف مادريتون روهم نتونين درست به جا بيارين! باعث ميشه فردا مدام به شوهر و اطرافيان معترض باشين و مدعي باشين كه اونها باعث همه چيز شدن!!
به نظرم تا وقتي نتونين شكوه و عظمت و قداست مادر شدن رو درك كنين،بهتره اصلا بهش فكر هم نكنين!!
شمايي كه از همين الان به فكر اين هستي كه طفل معصومي كه به آغوش و گرما و نفس مادرش محتاج هست رو،روزي 10 ساعت به دست پرستار بسپاري....متاسفم...
RE: ترس از دست دادن کار یا زندگی!
سلام
منم مشکل شما رو داشتم. اما الان باردارم. ده سال از زندگی من گذشته. من 30 سال دارم. مزایای شغلی من بیشتر از همسرمه و من بیمه خودمم. برای منم اوضاع شرکت دقیقا شبیه شماست. من استراحت مطلق نشدم اما مثل سابق نمی تونم کار کنم و احتمال زیادی داره که کارمو از دست بدم. منم نگهداری کودکم با خودم خواهد بود.
حالا خواستم بگم واسه منم گرفتن این تصمیم سخت بود اما من نمی تونستم از مادر شدنم صرف نظر کنم تازه همسر من کلا خیلی موافق بچه نبود.
حقوق همسرم خیلی بالا نیست اما ما با کمک هم خونه و ماشین خریدیم و به نظر من با همون حقوق میشه زندگیمونو اداره کرد چون مهمترین دغدغه واسه من خونه بود که حل شده.
هنوزم هر روز که میام سرکارم فکر میکنم که دلم واسه اینجا تنگ میشه اما مادر شدن فکرهای جدید و قشنگتری برام آورده که باعث شده از ناراحتی هام کاسته بشه.
باید ببینی خودت تا کی نمیخوای مادر بشی. اما از یه چیز مطمئن هستم: همین که باردار میشی همه دنیات و فکرهات تغییر میکنن..یه تغییر شیرین!:72:
RE: ترس از دست دادن کار یا زندگی!
آقای مهردادمن که تا حالا این حسو نداشتم که!!!!! به منم حق بدین. چند سال درس خوندم چقدر شبا بیدار موندم و چقدر بدبختی کشیدم که به اینجا رسیدم فقط نمیخواستم بیگدار به آب بزنم. کاش میشد هم کارم حفظ کنم و هم بقیه وظایفم.خیلی از مشکلاتش میترسم و اینم میشه یه دلیل دیگه واسه فرار کردن از این حقیقت زندگی. همیشه با خودم میگم شاید یکی دو سال دیگه این ترسم کمتر بشه شاید شرایط کارم فرق کنه که بتونم هردو داشته باشم و شایدم دیر بشه نمیدونم :162: فقط میخواستم ازتون سوال کنم و راهنمایی بگیرم.مشکلاتمو گفتم که ده ساعت خونه نیستم چی کار کنم؟
مرسی خانوم آفتابگردون.چقدر شرایطمون شبیه به همه.
چرا انقده ناامیدی؟ چرا مطمئنی کارتو از دست میدی؟خدا خودش انشاء الله همه شرایطو برات درست کنه. از الان موج منفی نفرست.:46:
منم سه ساله خونه خودم هستم.27 سالمم هست.
خجالت میکشی از همکارات؟محیط کارتون مردونه نیست؟دنیا و فکری که گفتی اینا رو هم شامل میشه؟
چند ماهتونه؟تو ماهای اول ویار و حالت تهوت زیاد نبود؟میتونستی بری سر کار؟نمیتونی شش ماهه اول مرخصی بگیری و بعد یه پرستار بچه خوب پیدا کنی؟
RE: ترس از دست دادن کار یا زندگی!
خانم يثنا عزيز،آخه شما يه جوري دارين با اين قضيه برخورد ميكنين انگار كه حاملگي،وضع حمل و كلا بچه دار شدن يك پروسه كاملا تحميلي به شماست،و انگار فقط دنبال اين هستين كه يه بچه به دنيا بيارين و هر چه سريعتر به شغل دلبندتون(!) برگردين!
مثل يه جور رفع تكليف!! خداييش غير از اينه!؟ غير از اينه كه به بچه فقط به چشم يه مزاحم نگاه ميكنين؟!
منظورم اينه كه دنبال راه حل هستين ولي با يك تبصره و پيش شرط خيلي مهم از طرف شما:هر چي ميخواد بشه،بشه.فقط من زودتر بتونم به كار عزيزم برگردم!:)
البته ريشه هاي بي ميلي و كلا نگرانياتون از بابت بچه شايد به طور كامل مربوط به شرايط شغلي نباشه،مطمئنا اختلاف ها و مشاجراتي كه در سالهاي قبل با همسرتون داشتين بي تاثير نبوده...شايد توي اين شرايط يكي از بهترين كارها نزديك شدن بيشتر به همسرتون باشه،بيشتر با هم همفكري كنين،در مورد اين مسئله،خواسته ها و نگراني هاتون با هم صحبت كنين.اگه صميميت شما با هم بيشتر بشه خيلي راحتتر ميتونين به يك تصميم خوب برسين..
در ضمن در مورد سن حاملگي و شرايط و خطرات حتما مطلب زير رو بخونين.البته حدس ميزنم كه خونده باشين:
http://forum.iransalamat.com/showthread.php?t=12713