با به پدر گفتن مخالفم.نهایتش می گه این کار زشته بده که اینا رو خود پسره می دونه یا دعواش می کنه در اینصورت
تلافیشو سر سارا در میاره.خود زندانی کردنم کوتاه مدت جواب می ده بلخره مجبور می شه که از اتاق بیاد بیرون.باید
رابطه های ذهنیشو عوض کنه.
نمایش نسخه قابل چاپ
با به پدر گفتن مخالفم.نهایتش می گه این کار زشته بده که اینا رو خود پسره می دونه یا دعواش می کنه در اینصورت
تلافیشو سر سارا در میاره.خود زندانی کردنم کوتاه مدت جواب می ده بلخره مجبور می شه که از اتاق بیاد بیرون.باید
رابطه های ذهنیشو عوض کنه.
با تشکر از فرهنگ عزیز به نظر من هم راه اصولی و درست همین است.نقل قول:
باید
رابطه های ذهنیشو عوض کنه
ولی دقت فرمایید که ایشان وقت کافی برای انجام این کار را ندارند.اگر همین فردا دوباره با بردارشان تنها شدند و ... چه؟
به هر طریق به دلیل حساسیت این امر حل این مشکل خیلی مهم تر از یک دعوای ساده بین والدین و یا حرف مردم و کمی ناراحتی است
ایشان باید یک شوک عمیق وارد کنند تا برادرشان کاملا برای مدتی واپس زده شوند.سپس سعی بر از بین بردن این رابطه ی ذهنی نمایند
البته این نظر من بود و ممکنه اشتباه باشد.ولی به نظرم ضریب اطمینان این راه بالاتر باشد
:72:
چرا انقدر لفظ قلم حرف می زنی؟مجلس بی ریاست خودمونی باش.
این شوک نه یه بار چندبار باید داده بشه تا اون رابطه ذهنی درست بشه.توسط سارا لحظه ایی که برادرش می خواد
نزدیک بشه.ساراجان باید ضدحال بزنی.ببین نقطه ضعفش چیه.تکرار می کنم،باید اعصابش خورد بشه تا شهوتشم
فرو بشینه و باید هر بار تکرار بشه.
به نظر من حتی اگر هم برادر سارا را بیمار بدانیم، لازمه به پدرشون گفته بشه و اصلا به هیچ وجه صلاح نیست که این قضیه از پدر ایشان مخفی بشه. قبح عمل برادر ایشان اون قدر آشکاره که یک بچه یا یک دیوانه هم توی دیوونه بازیهاش زشتی این عمل رو میدونه!
کوتاه آمدنها و مخفی کاریهای سارا برادر ایشان را گستاخ تر میکند. سارا جان! هیچگاه با برادرت تنها نشو. و اگر هم میتوانی از همین الان در اولین فرصت با پدرت در میون بذار. منتها طوری که ایشان متوجه بشوند که شما تا به این لحظه کاری نکردی. و ...
حتی اگر پدرتون برادرتون رو نیمه بیهوش بندازه گوشه خونه، اینکار رو مخفی نکن. لازمه یک بزرگتر برای برادر شما کاری انجام بده. به هر حال همه ماها بلوغ داشتیم و خیلی هم مسائل خانوادگی و غیره. این که دلیل به تجاوز به محارم نمیشه. چرا همون زمانها که فیلم پورنو میاورد به پدرت نگفتی؟
سارا جان! فکر میکنی اگر ترس از خدا نیود، ترس از جامعه، ترس از قانون، ترس از آبرو و هزاران ترس دیگه نبود، آیا همه مردم همینقدر غرایزشون رو کنترل میکردند؟ بالاخره برادر شما هم باید تنبیه و توبیخ لازم در قبال عمل زشتش رو ببینه تا بعد حالا به مشاور و اینها برسه.
اما بنده بیشتر از حتی برادرتون، شما را مقصر میدانم! شما زمینه را اونقدر فراهم کردی که ایشون به راحتی در مقابل شما...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بعد تازه میگی چیکار کنم؟ یعنی هنوز میخوای سرپوش بذاری روی کارهاش؟!!!
فوقش بابات چهار تا فحش به شما هم بده یا دو تا کتک هم ازش بخوری که کاملا هم حق داره! اما بهتر نیست که پسرش رو تا دیر نشده جمع و جور کنه؟!!!
به پدر و مادر دومت حق بده که هر عکس العملی نشون بدن، اما نترس، بخدا توکل کن و بدون اینکه برادرت رو بیش از این تهدید کنی یا آماده واکنشش کنی، حتما حتما حتما به بابات بگو، خیلی هم لفت و لعابش نده، در همین حد که بفهمه که برادرت فیلم های بد میاره و در مقابل شما لخت میشه، بابات بقیه رو خودش میفهمه.
سیزده بدر بابات خونه است، فرصت داره راجع به این قضیه تصمیم بگیره و شما هم باهاش وقت داری که صحبت کنی. فکر نکن تفریحمون خراب میشه و اینا! حتما در اولین فرصت با بابات خلوت کن و بهش بگو. میتونی اینطوری شروع کنی: بابا من دیگه صلاح نمیدونم با برادرم توی یک خونه باشم. لابد ایشون هم میپرسه چرا؟ بعد شروع میکنی بقیه ماجرا رو میگی. این خودش یعنی اینکه شما نمیخوای شریک کارهای برادرت باشی.
پدر شما بالاخره پدره و دشمن بچه هاش که نیست. مطمئن باش هیچکومتون رو نمیشکه! اما برای شروع متوقف کردن برادرتون برخورد پدر لازمه.
دوستان! سارا از پس این برادر نمیتنه بر بیاد. گذشته از جنبه های بسیار بد روانی، و از بین رفتن پرده های حجب و حیا در یک خانواده، و گناه و معصیتش، به هر حال یک پسر هفده ساله اونقدر قوای جسمانی اش قوی هست که بتونه به یک دختر 21 ساله زور بگه!
متوقف کردن این برادر کار سارا نیست. و پدر یا برادر بزرگتر را میطلبه.
فرهنگ عزیز، من فکر می کنم اگر سارا خانم حداقل سربسته به پدر بگوید که پسرش تا کجاها پیش رفته و چقدر خواهرش رو اذیت کرده، پدر فقط به یک تذکر اکتفا نمی کند.نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
سارا خانم باید از پدرش بخواهد که کاری کند که این شرایط عوض شود.
او خودش همه کار رو امتحان کرده. حتی گریه و زاری و کتک کاری و خود زنی! دیگه از دست یک دختر چه کاری بر می آید. بابا برادرش هم 17 سالشه. اگر پسره یک وقت کنترلش از دستش در برود و بلایی سر خواهرش بیاورد، اون وقت چی؟ تا حالا هم خدا رحم کرده.
البته سارا خانم، من نمی خواهم شما رو از برادرت بترسونم. ولی می خواهم متوجه شوی که خیلی زودتر از اینها باید قضیه رو به پدرت می گفتی! چرا به او اجازه دادی؟ چرا کوتاه آمدی؟
قصد من این نیست که شما رو سرزنش کنم. ولی می خواهم به خودت بیای. دیگه هیچ دلیلی نداره که از برادرت بخواهی دفاع کنی. سکوت تو از این به بعد یعنی رضایت تو! خیلی حواست رو جمع کن.
نگران هم نباش، قرار نیست که برادرت رو دست دشمن بسپاری! داری اون رو واگذار می کنی به پدرت. پدر هم حقش هست و هم وظیفه اش که بچه اش رو تربیت کنه.
فقط درست پدرت رو متوجه کن که تو هیچ کاره بودی و او تو رو در این شرایط قرار می داده.
حتماً ما رو از حال خودت با خبر کن.
سلام:72:
سارا جان گفتنیها رو دوستان گفتن. فقط خواستم تاکید کنم حتما پدر و در جریان بگذارید. لزومی نداره که خیلی قضیه رو باز کنید همین که پدر بفهمه برادرت چه فکری و در ذهنش می پرورونه کافیه.
حتی می تونی رو در رو نگی. مثلا وقتی خونس بهش تلفن بزنی و با شرم و حیای دخترانت بهش بگی.
در ضمن اینم بگم خود شما هم مقصر هستید خودت و شریک جرم نکن.
یعنی چی که میاد از روی لباس و .... شما اصلا نباید به او اجازه نزدیک شدن بدی. با داد و بیداد و ... حتی باید جلوی همین حد و هم بگیری.
اصلا همین که با او تنها شدی در اتاق و قفل کن. هر چقدرم صدا زد و به در کوبید باز نکن.
بازم تاکید می کنم پدر و در جریان بذار.
شهوت ادما حد و مرز نداره و اگه جلوش و همین جا نگیری کار به جاهای باریک می رسه و روزی حصرت این روزا رو می خوری که ای کاش عکس العمل پدر و تحمل می کردم اما او را در جریان می گذاشتم.
عجله کن تا دیر نشده.
موفق باشی:323:
سلام دوست عزيز. عزيزم درك ميكنم كه گفتن به پدر برتون سخت باشه، اما گمان ميكنم اگر به نامادريتون بگين بهتر باشه. به هر حال مردم وجدان دارند. اگر قسمشون بدين كه به كسي چيزي نگه، حتما قبول ميكنند. نيازي هم نيست كامل توضيح بدين. همين كه بگين بهتون چندين بار چنين پيشنهادي داده و هنگام دفاع شما رو كتك زده كافيه. پس از ايشون بخواين شما رو با برادرتون تنها نذارند و اينكه مسئله رو با پدرتون مطرح كنند. خانوما بهتر ميتونند همسرشون رو كنترل كنند و تو اين موارد باهاشون راحت ترند. پس ميتونند طوري كه پدرتون عصباني نشه با ايشون مطرح كنند و ازشون بخوان پسرشون رو مجبور كنند به روانشناس مراجعه كنند.
سارا مي فهمم كه در چه شرايط سختي هستي . مي تونم بفهمم و درك كنم كه جايگاه ترس ها و كمبودهاي تو و برادرت تا كجاها پيش رفته .
به نظر من براي بابا نامه بنويس و يك جوري به او ياد آوري كن كه بايد بيشتر حواسش به شما باشه و مواظب برادرت باشه و در مورد بلوغ يه پسر باهاش صحبت بشه و از ديدن فيلم ها براي بابا بنويس و.....
من هم با نظر دوستان کاملا" موافقم ! دخالت والدین در این موضوع تنها راه چاره است.
به نظر من سارا در مقابل برادرش در موضع ضعف قرار داره و موضوع با فحش دادن و قفل کردن درب اتاق حل نمیشه، چه بسا این مقاومت بدون پشتوانهء سارا باعث بشه حرص برادر نسبت به پیشروی، بیشتر بشه...
سارا خانوم اگر فکر میکنید موضوعی وجود داره که به اون اشاره نکردین حتما" مطرح کنید، در غیر این صورت:
در اولین فرصت موضوع را با پدر مطرح نمایید.
سلام
علاوه بر راهنمايي هاي دوستان و به عنوان راه حل سريع
اولا پناه ببريد به خدا و معصومين
هر وقت تنها شديد، اصلا در خانه نمايند كه كار بخواد به كتك كاري و جر و بحث و كوتاه اومدن شما بكشه
ابن سيرين كار جالبي كرد كه اون رو بالا برد، خودش رو با منجلاب كثيف كرد
شما هم سعي كنيد از زيباييتون به عنوان راه حل كوتاه مدت بگذريد و يه مدت هم زشت باشيد
اگر دوستان صميمي داريد كه مي توانيد با اونها درد دل كنيد بهشون بگيد
ازشون بخوايد كه در مواقع تنهايي به بهانه اي بيان پيش شما يا با هم برين بيرون
حتي اگه مسئله رو بهشون نگفتيد، يه جورايي ازشون بخوايد كه بيشتر با هم باشيد
بگيد مشكلي حادي دارم كه نمي تونم بهتون بگم
هر مقدار حجابي كه داريد، چه در بيرون و چه در داخل سعي كنيد، سعي كنيد چند درجه سخت گيرانه تر حجاب داشته باشيد
به عنوان تهديد جدي: بگيد اگه دست روم بلند كردي عقيمت مي كنم
راهش رو بايد بلد باشيد، به نقطه حساس ايشون ضربه بزنيد، از درد هيچ كاري نمي تونه بكنه و شما مي تونيد فرار كنيد
يا حق