RE: مشکل با آدمهای عوضی و پست در محیط کاری
سلام بر همدردیون
شب زمستانی شما به خیر و خوشی باشد
من آمده ام . اونم بعد از بیست ماه . یادش بخیر چه دوران سختی بود . بعد از اون قضایا فشار همکارام بر من زیاد شد . هرگز به فکرم هم نمیرسید که یک روز توی همچین جهنمی گیر بیوفتم . اما کم کم اتفاقات جالبی افتاد ...
اول فکر میکردم که توی این اداره که من هستم چند نفر یه باند راه انداختند و فشار ها هم به من از طرف همین باند بوده . بعدا متوجه شده خود اعضای این مثلا باند هم شدیدا با هم دشمنی دارند و دائما منتظرند تا یه جوری به هم ضربه بزنند ولی ظاهرا باهم دوستند و هوای همو دارند و حتی توی این دو سال اخیر چند باری هم دیدم که سردسته های اصلی باند هم به منافع همدیگه ضربه زدند و طرف اصلا نفهمیده از کجا خورده . جالبه ولی گاهی حتی اگر پای منفعتی هم در میون نباشه اینا به هم میپرن . انگار به اینکار عادت کردند .
اتفاق جالب دیگه در مورد خودم هست . بعد از چند وقت کم کم در مقابل طعنه ها و توطئه های همکارام کمتر احساس ناراحتی میکردم و همین باعث میشد اونها فشار را بیشتر کنند و دوباره منم طاقتم بیشتر میشد . حالا هم کار به جائی رسیده که از هیچ طعنه و آزار و اذیتی ناراحت نمیشم . واقعا نمیدونم سر شدم یا ظرفیتم رفته بالا و یا چی شده ؟ مثلا یه مدت گیر داده بودند به ظاهر من و یکی رو تحریک کرده بودند که به ظاهر من متلک بگه . و اون طرف هم جلوی یکی دیگه برگشت گفت که اقای ... خیلی داری چاق میشیا . منم با یه خنده و دست کشیدن روی شکمم ! جواب دادم که بله خیلی چاق شدم !
مسائل جالب دیگه هم هست که کم کم مینویسم .
اما الان دوست دارم کارشناسان بگن که این همه رشد ظرفیتی در من یک نکته مثبت هست یا اینکه مشکلی دارم که نسبت به اینگونه مسائل که یه زمانی آزرده ام می کرد اینهمه بیتفاوت شده ام !!!