RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
خیلی ممنونم از همه دوستان و هم مدیر محترم سایت
راستش من تو این چند روز به جز یکبار دیگه حرفی نزدم و کارهای معمولی خودم را انجام دادم درواقع طوری وانمود کردم که اصلا اتفاق مهمی نیفتاده ( چون واقعا هم نیفتاده ولی فکرهایی می کنه که منو اذیت میکنه )،
اما من واقعا یک چیزی را متوجه نمیشم الان فهمیدم که مادرم شدیدا مخالف اینه که کسی از اعضای خانواده این موضوع را بفهمه اخه من قصد داشتم این موضوع را با برادرم درمیون بزارم چون میدونستم خیلی سخت نمیگیره اما مادرم شدیدا با من برخورد کرد یعنی قبل اینکه من چیزی بگم خودش گفت اگر اینکارو انجام بدی .............الان این سوال در ذهنم ایجاد شده که یعنی خودش فهمیده خیلی سخت گرفته و می خواهد این موضوع همین جا تموم بشه ؟ یا نه فکر میکنه با این کار من کلا آبرو ریزی شده ؟؟؟!!!
و اما مشکل دوم تا قبل این موضوع من خانواده ام را راضی کرده بودم تا برای نامزدم مهریه کمی تعیین کنند در حد 14 سکه اما حق طلاق و......داشته باشم و اینکار ماه ها زمان برد و بیشتر روی ذهنیت مادرم کار کردم اما امروز مادرم گفت تمام شرایط عوض میشه و ممکنه بگیم 1000 سکه !!! به علاوه اون 5 حق ...........حالا شما بگید به نظرتون خانواده نامزدم چی میگن ؟ نمیگن این درخواست آخر بی منطق حداقل یکیش یا مهریه یا حق ها
بعدم ما اگر الان این حرف را بزنیم یعنی روی حرف قبلیمون پا گذاشتیم و نظرمون را عوض کردیم اینطوری ذهنیت خانواده نامزدم نسبت به خانواده من خوب نمیشه .
و من کاملا سربسته این موضوع را به نامزدم گفتم که آمادگی داشته باشه بهش گفتم اگر خانواده من این درخواست را هم به درخواست هاشون اضافه کنند تو چیکار میکنی ؟
بعد از اینکه کلی جا خورد گفت قبول میکنم به خاطر تو ، اما تا آخر عمرم هیچ ارتباطی با خانواده ات برقرار نمیکنم
حالا بگید من چیکار کنم به خدا گیج شدم باید هر دو طرف را مدیریت کنم و طوری رفتار کنم که هیچ کدام نرنجند؟؟؟از طرفی نامزدم و از اون طرف خانواده ام ؟؟
نمیدونم من تا حالا هیچ وقت رو به روی خانواده ام ایستادگی نکردم همیشه گفتم چشم احساس میکنم اگر در مقابل این موضوع کوتاه بیام نامزدم را از دست میدم یا اگر ندم ارتباط گرم خانوادگی را از دست میدم ؟؟
نمیدونم چیکار کنم تا راه بیان ؟؟؟
یک موضوع دیگه هم هست مادرم شدیدا به من ابسته است در حدی که حتی پدرم این را به زبون به من گفت احساس میکنم این موضوع روی مادرم تاثیر گذاشته و اصلا دلش نمی خواهد من ازدواج کنم ؟
و نکته آخر نامزد من نسبت به مادرم احساس خوبی نداره میگه چرا مادرت به جای همکاری با ما مانع سر راه ما ایجاد میکنه اون خیلی سعی کرد خودش را به ماردم نزدیک کنه اما مادرم خیلی سرسختی میکنه و برعکس شروع میکنه به ایراد گرفتن های خیلی ریز به نامزدم مثلا: چرا برات دیر کادو تولد خرید؟ اصلا چرا الان این حرف را زد ؟
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
چرا تصمیم داشتید این موضوع را برای برادرتان تعریف کنید؟ دلیل خاصی داشت؟ برادرتان چند سال دارند؟ متاهلند؟
شاید تا زمان عقد نظر مادرتان عوض شد. منظورم این است که از شدت عصبانیتشان کم شود و انشالله سر قولشان بمانند. فعلا زود است که عقب بکشند.
شیرین جان، از نوشته هایت مشخص است که دختر عاقلی هستید و الحمدلله خانواده خوبی هم دارید. ولی یک کم در تالار بگردید مواردی که خانمها به علت مهریه کم به مشکل برخورده اند را می بینید. راجع به مهریه ات بیشتر فکر و مشورت کن.
نگذارید دید نامزدتان نسبت به خانواده تان بد شود. مادرتان هم مانع ایجاد نمیکنند. بلکه دارند نهایت دقت و هوشیاری را در ازدواج شما به کار می برند تا انشالله در آینده زندگی خوبی داشته باشید.
RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )
امیدوارم مشکلتون حل بشه ، چون آش نخورده و دهان سوخته شده این مسالتون! مشخص هست که شما دختر پاکی هستین و از روی پاکی خودتون به دوستتون اعتماد کردین. اما شما در جواب فرهنگ که گفته بود اگه شهوتش گل میکرد چی، فرمودین با پشت کوهی که قرار نذاشتین و تحصیل کرده هستن ، باید بگم فقط افرادی که پشت کوه هستن و یا سواد آنچنانی ندارن شهوتی نمیشن و کسانی هم که شهوتی میشن قیافشون طور خاصی نیست و خیلی هاشون هم با شخصیت جلوه میکنن. شاید بیشتر از نصف دانشجو های کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه ما با دختر هم خواب شدن. این معنیش این نیست که دوست شما همچین آدمیه ، نه اصلا قصد جسارت ندارم ، اما واژه "تحصیل کرده" رو مساوی لغت " فرشته " ندونیم.