RE: دیگه نمیتونم خسته شدم
خب دوستان پستهای شما را خوندم. تقریبا همه خواستید به من نگاه مثبت بدید و گاهی سوال کردید که چرا این نگاه منفی را دارم و اینا. و البته تشکر میکنم از همه.
من فکر میکنم اگر بخوام مشکلاتم رو توضیح بدم و ذکر مصیبت کنم کار بیهوره ایست و تازه تمومی هم نداره این قدر زیاده و کلی وقت و انرژی میخواد. در واقع کاریست که کم و بیش همیشه در گفتگو در تخیلاتم کردم. و چه نتیجه ای گرفتم ، هیچی. حالا کاش همین هیچی بود. چون بر اساس قانون جذب که میدونم دیگه همه بلدن... هرچی بهش فکر کنید سرتون میاد. یعنی اگه به مشکلات فکر کنید از اونها بیشتر عایدتون میشه. ظاهرا همین بر سر من هم اومده. باید با قاطعیت بگم طی چند سال گذشته زندگی من به طور میانگین بخواید حساب کنید همش روند نزولی داشته. هر روز بدتر از دیروز... اینا رو نوشتم که بگم نوشتن در باره مشکلهام، فکر نمیکنم راه درستی باشه. وگرنه میتونستم به تمام اون تلاشهای شما برای ایجاد نگاه مثبت جواب بدم! به تمام حرفاتون جواب بدم. اما این کار بی فایده ایست. باید به جای مشکلات، راه حلها رو ببینم. (البته همونطور که قبلا هم گفتم این تاپیک را در یکی از مواقعی زدم و اون مطالب را نوشتم که افسردگیم اود کرد. زمانی که دیگه دنیا سیاه میشه... اما الان که سیاه نیست باید به فکر راه حل بود...)
بعد از این مقدمه میخوام بگم...
نقل قول:
یک سری اهداف تعیین کن که دست یافتنی باشند.
میخوام بگم احتمالا از یه جایی شروع میکنم و هدفی را تعیین میکنم. تا ببینم چی میشه. هدفی که بزرگ و بلند و اینا نیست. هر وقت تصمیم گرفتم میام اینجا میگم.
:72:
---------
نقل قول:
راستی شما کتابای نویسنده خاصی میخونید؟
شما خیلی کمال طلبین؟
-نه
-تا جایی که خودمو میشناسم، یکی از خصوصیاتم کمالگرایی هست.
RE: دیگه نمیتونم خسته شدم
salam doste aziz
man 21 salame va hodode do mast ke ezdevaj kardam bva koly moshkel daram
man khily asaby va zodranjam va ba kochiktarin shokhi narahat misham vata zahramo narizam aroom nemisham dosndaram ke intory basham valy daste khodam nist ta eye mogheyat pish miad man zakhme zabon o matalak mizanam va baeese narahaty shoharam misham va bad taze mifahmam ke chikar kardam vakoly narahat nmisham va mishinam gerye mikonam.
lotfan komakam konid be komaketon ehtiaj daram?[/quote][/size]
RE: دیگه نمیتونم خسته شدم
سلام دوست عزیز به تالارهمدردی خوش آمدی
اگه مشکلی داریدومی خوایدمطرح کنیدیه تایپک واسه خودتون ایجادکنیدکه دوستان بتونن کمکتون کنن
RE: دیگه نمیتونم خسته شدم
3-4 ماه پیش آخرین پستم رو اینجا دادم.
الان فهمیدم که اصلا تاپیک رو اشتباه مطرح کردم.
مشکلات من طوری نیست که در اینجا قابل حل باشه.
نیاز به مشاوره روانشناسی داره که اونم والدینم مخالفن.
در واقع تاپیک رو باید اینطوری مطرح میکردم:
وقتی افسردگیمون حاد میشه چه کار کنیم؟
یا وقتی در بدترین شرایط روانی هستیم چی کار کنیم؟
RE: دیگه نمیتونم خسته شدم
جوابی نیست؟؟
من الان در همون حالتم
RE: دیگه نمیتونم خسته شدم
آقاي محمد به روانپزشك مراجعه كنيد. لازم نيست والدينتون بدونند. خودتون تنهايي مراجعه كنيد.:305:
RE: دیگه نمیتونم خسته شدم
چرا افسردگي ؟
كسي كه براي خودش هدفي رو تعيين كنه و باانگيزه دنبالش بره كه ديگه افسرده نميشه ؟
تو آخرين پستتون نوشته بودين كه :
میخوام بگم احتمالا از یه جایی شروع میکنم و هدفی را تعیین میکنم. تا ببینم چی میشه. هدفی که بزرگ و بلند و اینا نیست. هر وقت تصمیم گرفتم میام اینجا میگم.
چي شد ؟
هدفتون اين بود كه بي خيال همين جوري افسرده و كسل بمونم بهتره ؟
گفته بودين هنر رو دوست دارين . چرا نمي رين دنبال هنر ؟
من هم رشتم هنره و خيلي هم دوستش دارم . خانواده من هم اوائل مخالف هنر بودن ولي الان انقدر كيف مي كنن كاراي هنري منو مي بينن كه خدا مي دونه . اونايي كه بزور گذاشتن من برم دنبال هنر حالا به همه فاميل پيشنهاد مي كنن بچه هاشونو بفرستن دنبال هنر ...:311:
از يه جايي شروع كن . يه كاري بكن . خدا رو شكر درستم كه داري مي خوني و چند سال ديگه نتيجشو مي بيني .