نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهشت
خانواده ی همسر شما مختار هستند که با هر کس دوست دارند و مایل هستند رفت و آمد داشته باشند. به هر دلیلی ممکن است با خانواده ی شما راحت نباشند و مایل نباشند که رفت و آمد داشته باشند.
سلام بهشت جون.سال نوت مبارک باشه.
آخه آخرین باری که با هم روبروشدن تو همون مهمونی بود که خودشونم تعجب کرده بودن بابام انقد بهشون لطف کرده،اونا هم با چندتا دسته گل و پرچم و سکه و اینا اومده بودن،این بین هم چندین بار دعوت شدن که خودشونو به نفهمیدن زدن. شما باشی از این کارها ناراحت نمیشی؟
این وظیفه اوناست چون کوچیکترن برن خونه ما مگه نه؟
چطوری وقتی اونا میدونن منو شوهرم دوست داریم برن اما بازم به خواسته ما ارزش نمیدن اما من باید تمام خواسته های اونا رو برآورده کنم!!!!!!!!!!!!!
خوب اصلا برفرض اینکه حرف شما درست باشه پس منم نباید مجبور باشم با کسایی که ازشون متنفرم رفت و آمد داشته باشم درسته؟ اما باید برم و دهنمم تا کنار گوشم باز باشه!!!
من اصلا دوست ندارم با کسایی رفت و آمد کنم که نمیخوان عزیزترینهای منو که انقده هم بهشون محبت کردنو ببینن.این حق من نیست؟
وقتی خواهرشوهر من تنها بودن تو خونه روترجیح میده و به مهمونی من نمیاد من چطوری دلم بیاد برم خونه اون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرا اینو این شوهر احمق من و خونوادش نمیفهمن؟
چرا باید زور بشنوم؟
چرا انتقدر بدجنس و بد ذات و بی منظورن!!!!!!!!!!!!!!!!!