-
RE: اختلاف با پدر
به نظرم به جاي اينكه اينقدر روي خصوصيت هاي منفي پدرت متمركز باشي به محاسن و ويژگي هاي خوبشان فكر كن و از آنها برامون حرف بزن .
خصوصيات همه ي آدم ها ، مجموعه اي از خوب و بدهايي است كه ذهن ما تعيين مي كنه به نيمه ي پر ليوان ايشان فكر كن و همانها را ببين همانهايي كه برايت خوب تعريف شده .
-
RE: اختلاف با پدر
پسر خوب شما هیجوقت نمیتونی پدرتو عوض کنی.فقط سعی کن کمتر بهش حساس بشی.همیشه از چیزایی که داری شکر خدا رو کن. به خدا آدمایی هستن که پدر بالا سرشون نیست و حصرت همون پدری که بخوره و بخوابه رو میکشن. قدر پدرتو بدون. بزار بجای اینکه اون تورو درکت کنه تو درکش کنی.اون تو یه دنیای متفاوتی زندگی کرده بخاطر همین شاید درکت نکنه.به زندگی خودت فکر کن و به پیشرفتت. مادرتم خیلی خوب داره کنار میاد و با کلاس قرآن و ورزش سعی میکنه کمتر به این موضوع فکر کنه. پس تو هم هش کمک کن وروحیه بده. هیچوقت جلو مامانت بد بابا رو نگو . همیشه ازش جو مامانت تعریف کن تا یکمی دلگرمی بدی به مادرت. بازم میگم قدرشو بدون!اونایی که ندارن میفهمن چی میگم:72:
-
RE: اختلاف با پدر
دوست عزیز!
اون تاپیکی که بهشت لینکش رو گذاشت مال منه،هم اونو بخون هم تاپیک دیگه ام :" پدرم رفت پیش خدا"
خوندنش اگه سودی نداشته باشه ضرر هم نداره.
نکاتی رو بهت میگم که خدای نکرده تا دیر نشده بهشون توجه کن:305:
گفتی پدرت بیسواده و مثلا فرق پیام بازرگانی و اتمام فیلم رو نمیدونه؟
پدر من هم همینطور بود! پیر و بیسواد... اصلا خوبه پدر شما فیلم می بینه و فوتبال هم می بینه و نتیجه اش رو ازت می پرسه!
پدر من اصلا با تلویزیون میانه خوبی نداشت---اون جوانیش ساعت داشته اما خیلی ساله که ساعت رو نمیتونست ببینه چنده و از ما سوال میکرد" ساعت چنده ؟ " یا " امروز چند شنبه ست؟ " یا " چند روز مونده به سر برج ؟" یا " این اسکناس 5 هزار تومنی یا ؟ "و ...
حالا دیدی؟ من هیچوقت اسم این رفتارهای پدرم رو " درک پایین " یا ... نذاشتم و نمیذارم چون به قول کامران اون پیر بود و بیسواد اما من جوان و تحصیلکرده !
در جواب سوالات پدرم به فرض نمیگفتیم ساعت 53/9 دقیقه!! چون میدونستیم براش سخته .میگفتیم 10 دقیقه مانده به ساعت10 تا متوجه بشه.
الهی من فدای اون بیسوادیش بشم که با همون بیسوادیش ازش درس گرفتم:302:
گفتی :حتی برای خرید لباس هم مادرم میره براش میگیره بدون اینکه خودش رو ببره
درست مثل پدر پیر من!
همیشه ما براش لباس می خریدیم .گاهی به ندرت داداشم تشویقش میکرد و می بردش بیرون .
باور میکنی بگم اندازه لباسهاشو با "خط کش یا وجب " می گرفتیم تا اندازه براش بخریم ؟
چون ماشاءالله قدش بلند بود لاغر و کمتر لباسی اندازه اش بود نمیشد بگیم ایکس لارج یا دو ایکس لارج چون یا کوتاه بود یا گشاد:46: همیشه هم رنگ تیره...
گفتی میخوره و میخوابه ؟
پدر من هم چون پیر بود توان کار نداشت اما خواب هم نداشت(الهی بمیرم) من و برادرم بهش پول میدادیم و گاهی به زور میگرفت .
تو به پدرت پول میدی ؟(انشاء الله بری سرکار میدی مگه نه ؟)
گفتی: مادرم هم کلاس قرآن میره وصبح ها میره ورزش.ولی فایده ای نداره
چه خوب:310: مادر من اصلا اهل این کارا نبود و حالا بدتر، نیست.اونم حدود 65 سالشه و پیره...بیسواد و دقیقا فرق پیام بازرگانی و تمام شدن فیلم رو نمیدونه و فکر میکنه ما کانالرو عوض کردیم و اگه از فیلمی خوشش بیاد میگه : تو رو خدا همون کانال رو بذارید ! :43:پس مادرت اوضاعش بهتره ظاهرا
گفتی :اختلاف سنی پدر و مادرم 21 ساله
خب از اول که قبول کرده زن مردی با 20 سال اختلاف سن بشه فکر این زمان رو حتما کرده مگه نه ؟
اصلا چرا ازدواج کردن ؟
دوستش داشت ؟ اگه بله، این مرد پیر و بیسواد همون داماد چند سال پیشه که حالا پیر شده....عشق و دوست داشتن که موقتی نمیشه، میشه ؟
برادر جان قدر همین پدر پیر و بیسوادت رو بدون و بهش تا میتونی نیکی کن که خداوند تو قرآن بعد از اطاعت خودش اطاعت پدر و مادر رو توصیه کرده به بنده اش:305:
و مطمئن باش بی حکمت نیست... چون رضایت چدر و مادر از فرزند در عاقبت بخیری یا عاقبت شری فرزند غوغا میکنه .
از همین حالا تصمیمت رو بگیر که با پدرت مهربونتر باشی:72:
-
RE: اختلاف با پدر
ممنون از راهنمایی هاتون.
شکر خدا این چیزایی که دوستمون فرانک 1389 فرمودند رو نداره.فرانک خدا پدرتون رو بیامرزه.خدا بهتون صبر بده.
شکر خدا خرجش رو خودش در میاره و هنوز به ما احتیاجی نداره.
ازدواج پدر و مادرم هم از سر اجبار بوده.به خاطر پدر بزرگی که هیچ وقت ندیدمش.
با صحبتهایی که کردید،خیلی امیدوار شدم.سعی میکنم کمتر حساس باشم.مثلا امروز که جومونگ 2(امپراطور بادها) داشت،کلی با حوصله بهش فهموندیم که این نوه ی اون جومونگ هست،خود اون نیست.فقط هنرپیشه اش یکی هست.
راستش من خودم وقتی این وضع رو میبینم خیلی از پیری میترسم.میگم نکنه یه روزی خودم هم فرق تبلیغ و تموم شدن فیلم رو نفهمم.
یه سوال : مادرم رو بفرستم مشاوره یا روانشناس که حساسیتش کمتر شه؟
تشکر.از همتون هم ممنونم.سبک شدم.تشکر که وقتتون رو صرف جواب دادن به من میکنید.
-
RE: اختلاف با پدر
ببخشید من هم فرق اون دو تا جومونگ را که گفتید نمی دانم. حالا چه اصراریه که بنده خدا را اذیت می کنید.
ولی خوشحالم که منطقی تر و آروم تر شدید.
خودتون فضای خونه رو شاد و صمیمی کنید. رشته ی ارتباط پدر و مادر بشید.
بشین باهاشون جومونگ ببین و با هر دو صحبت کن. در مورد فیلم هنرپیشه ها ... کم کم ارتباط سه تاییتون بهتر می شه.
به نظرم مادرتون برن مشاوره بد نیست. این که با کمک مشاور بتونن هم ارتباط بهتری با همسرشون داشته باشند و هم خودشون را از افسردگی بیرون بیارند.
شما هم که گفتید پدرتان از سنش کمتر به نظر می رسد و خدا را شکر سرحال است.
فکر کنم مادرتان از اجباری بودن ازدواجش دلخور است و مساله ربطی به شرایط کنونی پدرتان ندارد. یک درد کهنه است توی دلش.
-
RE: اختلاف با پدر
تاپیک فرانک 1389 رو خوندم.بی اختیار گریم گرفت.خیلی هم گریم گرفت.
وقتی کسایی رو میبینم که 60 سالشون هست و هنوز پدر و مادرشون زنده اند واقعا از ته دل آه میکشم،که چرا من نباید... .خیلی از اینکه مادرم و حالا پدرم رو از دست بدم میترسم.همیشه همه وقت و همه جا از خدا خواستم عمر من کوتاهتر باشه.
دیگه میخوام یه راه و روش نو تو زندگیم به وجود بیارم.از همتون هم ممنونم.
-
RE: اختلاف با پدر
سلام. من هرروز میومدم این تاپیک و نظرات رو میخوندم.
خوشحالم که این جوری داره پیش میره.
مطمئن باش که اگه پدرت هم صحبت پیدا کنه این کارایی که از نظرت عجیبه، (خوردن و خوابیدن و به فکر خودش نبودن) کمتر میشه. ایشالا که بتونی خوب روی پدرت تاثیر بذاری و با این روحیه ای که داری به ایشون هم امید بدی برای یه زندگی شادتر.
خیلی خوبه پسری به خوبی شما داره که برای اینکه مشکلت حل بشه اومدی و از دیگران کمک میگیری و یه همچین تصمیم خوبی هم گرفتی.
هر چی به پدر مادر خوبی کنیم برامون میمونه.
کم نذار براشون:72:
-
RE: اختلاف با پدر
هم صحبت؟
مثلا کی؟وقتی هم کسی میاد خونمون از داستانای قدیمی تعریف میکنه.دقیقا با جزئیات.شکر خدا آلزایمر و فراموشی دیگه نداره.
اگه این سایت نبود،شما دوستان گلم نبودید،من درد دلم رو به کی میگفتم.قربون همتون برم.
-
RE: اختلاف با پدر
من تازه تاپیکتونو خوندم خوشحالم که اینقدر روحیتون خوب شده خیلی خوبه که ایشون آلزایمر ندارن شما خودتون می تونید یه فرصتی را برای شنیدن داستان های ایشون وقت بذارید اینطوری باعث می شه تا هم از تجربه های ایشون استفاده کنید هم رابطتون با ایشون صمیم تر شه
-
RE: اختلاف با پدر
ولی مشکل اینجاست که تا حالا بیشتر از 50 بار تعریف کرده و منم دیگه با جزئیات حفظ شدم.بعضی اوقات یه داستان رو روزی 5 بار تعریف میکنه.خودشم میدونه تعریف کرده،ولی بازم تعریف میکنه.
مثلا داریم فیلم میبینیم مار نشون میده.بعد داستان اینکه یه روزی یه مار دیده و چی کارش کرده رو تعریف میکنه.وسط فیلم.حتی نمیذاره تموم شه.