RE: دلم واسه بابام تنگ شده...
سایه جان!
خدا پدرت رو رحمت کنه:323:
عزیزم ، هم من هم شما و هم بقیه کسانی که پدرشون رو از دست دادن یه پدر داریم که حتی از پدر خودمون هم عزیزتر و بزرگتر و مهربونتره و همیشه مراقبمونه و هیچوقت ازمون غافل نمیشه و اون امام زمان (ع) هست.
عزیز دلم!
درسته که گاهی دلمون میگیره اما شادی بخش دل تنگمون باید یاد امام زمان (ع) باشه و اینکه ایشون میدونه ما چه دردی داریم.
RE: دلم واسه بابام تنگ شده...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک1389
سلام
چشم عزیزم، حواسم به مادرم هست و قدرشو میدونم:72:
آخه همیشه سر برج که حقوق می گرفتم، اول به بابام پول میدادم چون دلش صاف و پاک بود.میخواستم با این کارم هم خوشحالش کنم هم برکت بیوفته تو حقوقم.
اونم می گفت" دخترم خدا روزیت بده" و بعد هم میگفت" دستت درد نکنه"...
میدونید، این دو جمله اش برابر بود با خراب شدن تمام دنیا رو سرموقتی همـــیشه اینارو میگفت ، میخواستم از درد بمیرم و آب شم برم تو زمین اما به روی خودم نمی آوردم و بهش لبخند میزدم...
میگفت" پول زیاد دارم میخوام چیکار؟ من فقط پول سیگارو لازم دارم ، بذار واسه قسط ها"
این حرفاش با اینکه رضایت پدرمو رو می رسوند اما تهش یه چیزی بود که منو آزار میداد اونم این بود که نمیخواستم بابام از لحاظ مالی وابسته به من باشه و من به اون پول بدم اما با روزگار چه میشه کرد وقتی از کار افتاده بشی و حتی حقوق بازنشستگی هم نداشته باشی؟
همیشه سعی میکردم برای یک ریال سر هیچکدام از اعضای خانوادم منت نذارم مخصوصا پدر و مادرم و مخصوصا پدرم:46: تا احساس نکنه دارم به جای اون ...همیشه می گفتم شما دوتا زحمتتون رو کشیدید حالا نوبت ما بچه هاست.
وقتی شیفت بودم و دیر می اومدم خونه، یه جوری نگاهم میکرد که میدونستم معنیش چیه ؟
یعنی اینکه : خسته ای،تو داری کار یه مرد رو انجام میدی، اما چیزی نمی گفت و فقط نگاهم میکرد
الهی بمیرم واسه اون نگاه پر معناش که حالا دلم براش تنگ تنگ تنگ شده و ...بازم گریه ام گرفت:302:
حالا پولی که هر ماه بهش میدادم رو براش صدقه میدم و خیرات میکنم و بتونم یه خورده بیشتر ...
شاید باور نکنید اما از وقتی رفتم سرکار (حدود 8 سال) هیچوقت نتونستم پس انداز کنم اما این سی و چند روز که بابام نیست با اینکه پول خرج کردیم و مراسم و ... اما من پس انداز هم کردم و خدا روزیمون رو بیشتر کرده ...
چون میدونم از ته دل میگفت " دخترم خدا روزیت بده" و از ته دل می گفت " دستت درد نکنه"
این نتیجه اون رضایت پدرمه که می بینم، ازش ممنوم:43:
عزیزان، هرکدام پدر و مادرتون در قید حیات هست، تا میتونید بهشون نزدیک بشید و قدرشون رو بدونید و بهشون نیکی کنید که فرمان خداست و یه روزی نتیجه اش رو می بینید
بیخود نیست که خداوند تو قرآن فرموده: وَ بِالوالِدَینِ اِحسانَا
اینو مطمئن باشید و یقین داشته باشید:72:
104::104:آدم وقتی میادتوی این تالار سوای مشکلاتی که مطالعه میکنه.وقتی میبینه چه انسانهای بزرگی توی این دنیا هستن
و چه بزرگوارانی وجود دارن اون وقت پی میبره به حقانیت کلام خدا که میگه اشرف مخلوقات=منظورش همین انسانها هستن با این روح بزرگشون .از یه طرف باعث افتخارن و از یه طرف آدمو به فکر میبرن که این ها هستن ما اینجا چه میکنیم.
با تو هستم فرانک عزیز
وقتی مطالبتو میخونم از خودم خجالت میکشم که قدر پدر و مادرمو نمیدونم و میرنجونمشون
شما واقعا دختر خوبی هستین حداقل برای پدر و مادر و خانواده اتون عالی هستین .خدا روح پدرتونو غرق رحمت کنه بخاطر تربیت چنین فرزندی:104:
RE: دلم واسه بابام تنگ شده...
سلام
خدا رو شكر، پدر و مادر من سايه شون رو سرمه و دعاشون پشتم
نمي دونم چه حسيه، ولي وقتي اين تاپيك ها و مطالب رو ميخونم يا حرف بزرگي رو در اين باره مي شنوم، ياد بحث هاي خودم با پدر و مادرم مي افتم
هميشه سعي كردم دلشون رو نرنجونم ولي همين كه بحثي ميشه بين ما، احساس ميكنم ناراحت شدن و توي خودم بدجوري با خودم دعوا ميكنم
بعدش تصميم مي گيرم كه ديگه باهاشون بحث نكنم
يا نميشه
يا اگه بشه، ميگن : چند مدتيه ساكت شدي و كم حرف ميزني و اونوقت اونا خودشون رو ميخورن
بازم من ناراحت ميشم
اين جور وقت ها، به خودم ميگم كه هر چي پدر و مادر گفتن، منم بگم چشم، اما بعدش به دلايل عديده ي اكثرا منطقي ول ميكنم
مدتيه كه سعي ميكنم اعتدالي رو حفظ كنم و خدا رو شكر بهتر شده
"خير الامور اوسطها"
شايد باورتون نشه، ولي من عجيب اعتقاد دارم كه خدا پشت والدينه و اگه بچه اي بخواد سرپيچي كنه، علاوه بر آخرت همين جا حالش رو جا مياره، مخصوصا اگه معتقد هم باشه
چند باري امتحان كردم، كاري رو خواسته يا ناخواسته مخالف خواست اونها انجام دادم و پشتش يه جوري چوبش رو خوردم
قدر پدر و مادر رو دونستن سخته ولي بايد بدونيم
كسايي كه فرزند دارن بهتر از ماها ميتونن قدر پدر و مادر رو بدونن ولي باز هم اونها به طور كامل نمي تونن حق اونها رو ادا كنن
يا حق
RE: دلم واسه بابام تنگ شده...
فرانک عزیزم؛ منو ببخش که دیر متوجه شدم؛ خدا پدرت رو مورد عنایت و مغفرت خودش قرار بده! نمی دونی وقتی متنت رو می خوندم یه حس عجیبی بهم دست داد؛ یه حس خوب! از اینکه تا اون جایی که تونستی حق پدرت رو ادا کردی و الان باید از این بابت خوشحال باشی!
با اینکه خودم بابام رو دارم؛ اما درک می کنم و می فهمم که چی میگی، اسم پدر حتی اگه نتونه اون جور که باید و شاید حامی انسان باشه؛ خودش یه تکیه گاه!
فقط از خداوند برای شما و سیسیلی عزیز؛ امسال عید صبر رو می طلبم.
RE: دلم واسه بابام تنگ شده...
از دوستان عزیزم بینهایت ممنون و متشکرم :72:
پرناز ،احمد علی و del عزیز!
از خدا میخوام پدر و مادرتون رو براتون نگه داره و بهشون سلامتی بده و سایه شون رو سر شما و بقیه اعضای خانواد تون مستدام باشه.
از همدردی تون خیلی ممنونم:72:
امروز میرم سرخاک بابام...بهش میکم که دوستان همدردیم چی گفتن....میگم براش دعا میکنید.
امیدوارم همه شما عزیزان سال جدید رو با خوبی و خوشی و توکل به خدا شروع کنید و با خوبی و سربلندی و یاد خدا به اتمام برسونید.
برای همه تون ارزوی موفقیت و پیروزی دارم:72:
RE: دلم واسه بابام تنگ شده...
سلام خواهر جان ...
خوبی ؟؟ مارو که یادت نرفته بود !
چند وقت پیش سرزده تو یکی از پستا دیدم خبری از من گرفته بودی ...باید بگم شرمنده چون یکسری مشکلات عجیب غریب برام به وجود اومده بود ...
در هر صورت ما به یادت بودیم و دعات میکردم که ارامش داشته باشی ...
خواهرجان
بیین الان پدر بزرگوارت رفته و دنیای جدیدی رو اغاز کرده ...اگه اینطوری به این قضیه نگاه کنی اووقت خوبیش اینه که کمتر غصه میخوری ...یه روزی هم ما به اونجا میریم ...مسلما پدرتون راه خودشو اونجا پیدا میکنه و به سوی نور الهی میره ...شما هم دیگه غصه نخوریا ...
شاید گفتنش اسون باشه اما اگه غصه بخوری ماهم غصه میخوریماااااااا اونوقت !
پس خواهر جان به امید خنده های شیرین روی لبان زیبای شما و خانواده گلتون ...:46:
--------
راستی حال عروس خانوممون چه طوره ؟؟ :72:
RE: دلم واسه بابام تنگ شده...
سلام آقای iMoon ،
ممنون از احوالپرسی و دعاتون، :72:انشاء الله که هر مشکلی هست به زودی حل بشه :323:
در مورد خواهرم قبلا که گفتم تموم شد...
RE: دلم واسه بابام تنگ شده...
چی تموم شد !!!
من نبودم نمیدونم ...لینکشو برام میزارید ...لطفا
به کجا رسید ؟؟؟
RE: دلم واسه بابام تنگ شده...
iMoon عزیز اینجا نمیشه توضیح بدم
تو همون تاپیک توضیح دادم ، ببینید
http://www.hamdardi.net/thread-14609...html#pid140750