یادت نره که اون موقع هم بیایی خبرمون کنی و خوشحالمون کنی. :72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط bidard
نمایش نسخه قابل چاپ
یادت نره که اون موقع هم بیایی خبرمون کنی و خوشحالمون کنی. :72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط bidard
من مخالفم!
مي دوني دوستم من تو زندگي ام يه اصل دارم اونم اينه كه هيچ كاري و تو زمان حال نيمه كاره رها نمي كنم... حالا مي خواد يه دوستي ساده باشه... مي خواد يه خيال از عاشقي باشه... مي خواد كلاس زبان باشه... درس باشه... يا هر چيز كوچيك و بزرگ ديگه... هر چيزي كه باشه تا ته اش مي رم... چون معتقدم اگه نيمه كاره رها شه تو آينده مي شه يه نقطه مبهم تو گذشته ام كه مدام ذهن من و به خودش درگير مي كنه... پس بهتره كه همين حالا تكليف اش مشخص شه كه چند سال ديگه تو زمان هايي كه با خودت تنها شدي حسرتش و نخوري...
به زندگي با لبخند نگاه كن... اين جاي گله داره كه چرا الان و تو اين شرايط برات چنين اتفاقي افتاده؟... مزه زندگي به همين سخت شدن هاشه... مي دونم شرايط اش و نداري و اقدام كردن تو اين روزها حتي ممكن راه زندگي ات و عوض كنه اما ازش فرار نكن... فراموشش نكن... براي خودت حلش كن تا نشه يه نقطه كور در گذشته ات...
lady عزیز همین که دوستمون متوجه بشه که وقوع چنین اتفاقی در دوران دانشگاه یک امر طبیعیه و ممکنه برای هر کسی اتفاق بیفته یعنی موضوع رو برای خودش حل کرده و در اینده یک نقطه کور نخواهد شد.
اصلا موضوع مهمی نیست که بخواد در اینده براش مبهم بمونه. یه حسی اومده سراغش که دلیلش محیط دانشگاه هست و احساسات اتشین یک پسر 22 ساله.
شما از کجا می دونی شایدم در اینده از این که به این حسش بها نداد خوشحالم باشه چون به چیزای بهتر و موقعیتهای بهتر رسید.
از نظر شما چجوری باید حل بشه که ابهامی نمونه براش.؟
خودش می گه من شرایطش و ندارم. فقط نگرانه که این حس خوب بعدها تکرار نشه که ماها با توجه به تجربمون و سنمون که از او بیشتره می گیم نگران نباش این اتفاق میفته و شاید شیرین ترشم بیفته چون اون موقع موقعیتش و هم داره.
ممنون از شما که نظرتون روگفتید...البته من با کل نظرتون موافقم که انسان نباید کاری رو نیمه رها کنه...
خود من هم در هر زمینه ای تا به امروز سعی کردم هر کاری رو تا جایی که جا داره کامل انجامش بدم مگر اینکه به خاظر مشکلات نشده باشه..
ام در مورد این اتفاقی که برای من افتاده :
فکر میکنم منظور شما از "حل کردن این مشکل برای خودم"،این باشه که من از کنار این قضیه نگذرم و فراموشش نکنم.اما مشکل بزرگی که در این راه حل هست اینه که من مطمئنا باید برای شناخت بیشتر این خانم بهشون پیشنهاد اآشنایی بدم .من مطمئن هستم که بعد از 1 ماه اگه اخلاقمون با هم سازگار باشه(که با این عطش اجساسی که من در این سن دارم ،اگه سازگار نباشه میگیم هست!) وارد فاز دوستی خواهیم شد.من شدیدا به دوستی و رفیق علاقه دارم و مطمئنا اگر این فرد خانمی باشه که من ازشون خوشم آمده دیگه خیلی بهتر...اما اون ور قضیه مشکلاتی هست خیلی بزرگتر:اول از همه وابستگی شدن ما به هم...این مدل وابستگی های بی دلیل رو من بار ها دیدم در اطرافم و مطمئنم اگر من هم دچارش بشم ،به همین راحتی ها نمی تونم دل بکنم...99% کسانی که اطراغ من دوست دختر با معشوقه ای دارند نصف عمرشون رو در هر روز پای تلفن میزارند!..من هم مطمئنا همین طور خواهم شد!...امثال این مشکلات آنفدر زیاده که مطمئنم شما از من بهتر میدونید...
من نمیدونم با قرار دادن فواید . معایب که گفتم توی کفه های ترازو کی برنده میشه؟!
از یه بعد دیگه هم به قضیه نگاه کنیم اینه که تا چند وقت دیگه باید ارشد بدیم.بعد که وارد دوران ارشد شدیم دیگه زا الان بد تر..داخل دانشکده خودم ارشدی ها رو میبینم (چه دختر و پسر)..که همشون زندگی تک بعدی دارند!...با چند نفرشون برای دادن مقاله همکاری میکنم که همشون میگن دوره لیسانس دوره طلائی یافتن فرد مناسب برای زندگی آیندس!و همش از پشیمانی های خودشون میگن که چرا در دوره لیسانس خیلی کار ها رو نکردند !!
واقعا من نمی دونم باید چه کرد؟.....
تا کی پا روی احساساتم باید بزارم؟!....
تصمیم من در مورد موضوع اصلی تاپیک مطمئنا عدم بر قراری رابطه هست اما با کلی سوال در ذهنم که چند مورد رو بالا پرسیدم...
ببخشید زیادی حرف زدم:72:
sisili عزيز با حرفتون موافقم... اين اتفاق ها تو دوران دانشجويي عاديه... اصلا چرا دوران دانشجويي و مثال بزنيم... هرجايي كه يه عده آدم دور هم باشن و همديگر و تو بازه زماني زياد ببينن علاقه و دلبستگي به وجود مياد... كه طبيعي و خيلي از اين حس ها از روي دوستي و صميميته و نبايد از جنبه بد بهش نگاه كرد اما الان با اين شرايط اي كه دوستمون گفته حرف من از حل كردن اين ماجرا براي خودش اين نيست... اينجا دو حالت وجود داره يا اين حس يه عشق آتشين و زودگذره يا واقعا همون علاقه شديد قلبي كه آدم و بيچاره مي كنه... اول بايد اين و حل كرد... نمي خوام الكي رو حرفم پا فشاري كنم و بگم من درست مي گم اما اگه يه درصد هم بگيرم كه بعد ها هيچ وقت چنين حس مشابهي و نسبت به هيچ كس دوستمون پيدا نكنه اون وقت اين موضوع ميشه همون نقطه كور گذشته اش كه هميشه يه گوشه ذهنش باقي مي مونه...
دوستم به نظر من كه شايد تجربه ام يا نظرياتم نسبت به بقيه بچه ها چندان بالا نباشه اول بايد موضوع و با خودت حل كني... دوست داشتن چيزي نيست كه كسي به آدم ديكته اش كنه تو هيچ كدوم از كتاب هاي ارشد پيدا نمي شه و تو اگه دكترا هم داشته باشي عاجزت مي كنه... بايد اول با خودت روراست باشي.. با خودت و حست... نه ازش فرار كني نه زياد بهش بها بدي و بذاري كارهاي غير معقول كنه... تا جايي كه از حرف ها ت فهميدم آدم منطقي هستي و احساساتت هم با منطق پيش مي بري كه اين خوبه... با خودت يه دو دو تا كن... شايد اين فرد آدم ايده آلي براي تو نباشه... شايد بعد ها بهتر از اين ها نصيبت شه اما بايد به اين هم فكر كني كه همين حس و به اين گزينه هاي خوب آينده خواهي داشت؟... پس حالا كه اين حس و به اين فرد داري خوب بهش فكر كن... نه با نگاه خوب هاااا با نگاه دقيق... همه ويژگي هاش و با همه خصوصيات... اگه نتيجه مثبت بود چرا پا پيش نذاري؟... دو حالت داره يا اين آدمي كه از دور مي شناسي با خود واقعي اش زمين تا آسمون فرق داره و تو به اين نتيجه مي رسي كه به درد هم نمي خورين كه خوب اين ماجرا برات كاملا تموم مي شه و هيچ جاي فكر و خيالي در اينده نمي مونه يا نه همون نيمه گم شده تو ست كه مي شه ارتباط تون خيلي بهتر و قشنگ تر از دوس دختر و اين مسخره بازي ها باشه... اين كه يه ارتباط چه طور شروع شه چه طور ادامه پيدا كنه و در چه حد باشه همه به خود آدم بستگي داره....
اين نظر شخصي منه... نمي دونم تا چه حد درسته يا غلط.... فقط براي همدردي گفتم و اميدوارم به كارت بياد:72:
Lady L ممنون که به تاپیک من سر میزنید و نظرات خودتون رو برام تایپ میکنید...
من پست شما رو خوندم.خیلی مفهومی بود و احتیاج دارم بیشتر به مواردی که گفتید فکر کنم تا نتیجه گیری کنم.بازم ممنون
از بقیه دوستان هم ممنون میشم نظرشون رو در مورد پست اخر من بگند...
سلام دوستان...راستش اول باید معذرت خواهی کنم که تاپیک قدیمیم رو دوباره فعال مبکنم.
مشکلم من همون مشکل پست اول تاپیکه...
من میخوام این خانم رو فراموش کنم اما نمیتونم...
واقعا دیگه دارم اذیت میشم.هر کاری میکنم نمیتونم از ذهنم ببرمش بیرون..هر از چند گاهی هم که هم دیگرو میبینیم(نا خود آگاه) تمام تلاش که تا اون روز کرده بودم برای فراموش کردنشون با نگاه های عجیبی که به من میکنند ،باز روز از نو......
اگه امکانش بود به کل از دانشگاه میرفتم اما نیست.
کلا انگار می فهمه من کجا میرم....چون هم رشته نیستیم...اما امکان نداره من تو هفته 2 بار نمبینمش!....
کلا سعی میکنم به سرعت بعد از تمام شدن کارام در دانشگاه از دانشگاه خارج بشم تا نبینمش.اما انگار میدونه من کجا ها هستم...
دیگه موقع خواب هم چه بخوام چه خوام باید با تصور ایشون در ذهنم بخواب فرو برم!!(شاید دارید میخندید،منم فکر نمیکردم یه روزی همجین اتفاقاتی برام بیفته)....
تو رو خدا کمکم کنید...راه های توفق فکر و تجربیاتتون رو با من شریک کنید.خوندن همین تاپیک بار هابارها بهم انرژی داده..الان هم شما دوستان میتونید کمک کنید:323:
توي پست يكي از دوستان، جملات مشابه رو نوشتم:
مهم نيست اون چي ميگه و چه ميكنه. مهم اينكه كه تصميم منطقي و عقلاني خودت چيه. اگر باز بخواي احساساتتو درگير كني ميشه همون قبلي ديگه! پس فايده اينهمه تلاش چي مي شه؟ اصلا به احساست ميدون نده. فراموش كردن طرف، طبق كشفيات من دو تا راه حل اساسي داره كه اگه يه كدومش نباشه قضيه اتمام رابطه تقريبا غيرممكنه.
اون دو تا اصل اينان:
1- فكر نكردن و مرور نكردن خاطرات گذشته. يعني اينكه وقتي فكري از اون آدم داره در ذهنت شكل مي گيره اگه جلوي اين گوله برف كوچولو رو نگيري تبديل به يه بهمن مي شه و آوار مي شه روي سر خودت.
2- قطع هرگونه اميدواري مبني بر بازگشت طرف مقابل. مي دوني اين چرا مهمه؟ براي اينكه ته ذهنت خواه ناخواه منتظري اون طرف بياد و دوباره يك ماجرا شكل بگيره(حالا هرماجرايي). بايد با جديت خودتو مجاب كني كه نمي خواي اون آدم دوباره برگرده. حتي به اينكه "اگر برگرده..." فكر هم نكن.
حالا يه بند ديگه هم براي شما اضافه مي كنم.
3- بي اعتنايي به عكس العمل فرد مقابل و يادآوري منطقي كه باعث شد چنين تصميمي بگيري.
شنيدي كه خداوند مي فرمايند قرآن "ذكر " است. ذكر يعني يادآوري. يعني هي بخونش كه هي يادآوري بشه برات. چونكه انسان فراموشكار هست و يادش مي ره نكته هاي خوبي كه بايد در زندگي بهش توجه كنه.
يه كاغذ بردار و روش دلايل اتمام رابطه با اون خانم رو بنويس. دلايلي كه بايد اون خانم در زندگيت حذف بشه رو رديف كن. ته نوشته هات يه جمله مثبت و اميدوار كننده براي خودت بنويس. هر شب قبل خواب و هر روز بلافاصله بعد بيدار شدن، اون نوشته رو كه كنارته بردار بخون. تأثير زيادي در حال كل روزت داره. امتحان كن.
موفق باشي:72:
میگه اگربامن نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرابشکست لیلی
نمیشه بگیم جون لیلی اومده ظرف توروشکسته حتما عاشقت بوده شاید لیلی داشته به یکی دیگه نگاه میکرده پاش خورده به ظرف تو شکسته
اگرچه من درنظریار خاکسارشدم رقیب نیزچنین محترم نخواهد ماند
نترس اگرکسی کسی رو بخواد رقیب درنظر لیلی شما هیچ هست
اول ببینید خانم لیل شما که تو خواب ولتون نمیکنه وبیداری واقعی بودنشو میبینی جذب چیه شما شده اصولا مطمئن باشین ایشون هم تعریفهای زیادی ازدوست وهم خوابگاهیهاشون درمورد شما شنیده ببنید جذب اخلاق شده یا معروفیت شما
شما اقایون سه سوته میتونین بدون اینکه دختربفهمه البته اگرتیزنباشه هم تعقیبش کنین هم اارشو تو دانشگاه بدون کسی بفهمه دربیارین
خب حالا خود شما ببینید طرف براچی نگاتون میکنه میدونم ادم مغروری هستین وطرفم دست کمی ازشما نداره ولی ببینید واسه چی نگاه میکنه شاید اونم به خاطر تعریفهایی که ازشما شنیده ودیده جذبتون شده ناخوداگاه چون دخترابا گوش عاشق میشن
درسته وخوبه که به فکرازدواج هستین ونمیشه باپول پدرتون حتی اگرهم خرپول باشه همسرتون رو ساپورت کرد چون ادم استقلال مالی بازنداره
اگرشما به نتیجه به غیرازخوابهاتون که بذاریم کنارکه واقعیت نیست ورویاست ببنید جذب چی شدین رفتارش اخلاقش حرف دوستان زیباییش
فعالیتش تو دانشگاه ؟
تا بهتون بگم اون خانوم چه حسی دارن ؟
شعرلیلی هم به این دلیل گفتم که منظورنمیشه اره دوست گفت نگاه کرد رقیب گفت عاشق شدم استاد گفت چه باهوشی احسنت برتو به دلیل اینکه نگاه میکنه دوستم داره اینها همش حرفهای بی ربط هست درسته ما 50 درصدم میزاریم که دوستتون داره حالا قصدش چیه دوستی ومشهورشدن باشما یا ازدواج وزندگی باشما ببین اگر شما ادم فعالی تو دانشگاه نبودی بازم به شما توجه میکرد
- - - Updated - - -
میگه اگربامن نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرابشکست لیلی
نمیشه بگیم جون لیلی اومده ظرف توروشکسته حتما عاشقت بوده شاید لیلی داشته به یکی دیگه نگاه میکرده پاش خورده به ظرف تو شکسته
اگرچه من درنظریار خاکسارشدم رقیب نیزچنین محترم نخواهد ماند
نترس اگرکسی کسی رو بخواد رقیب درنظر لیلی شما هیچ هست
اول ببینید خانم لیل شما که تو خواب ولتون نمیکنه وبیداری واقعی بودنشو میبینی جذب چیه شما شده اصولا مطمئن باشین ایشون هم تعریفهای زیادی ازدوست وهم خوابگاهیهاشون درمورد شما شنیده ببنید جذب اخلاق شده یا معروفیت شما
شما اقایون سه سوته میتونین بدون اینکه دختربفهمه البته اگرتیزنباشه هم تعقیبش کنین هم اارشو تو دانشگاه بدون کسی بفهمه دربیارین
خب حالا خود شما ببینید طرف براچی نگاتون میکنه میدونم ادم مغروری هستین وطرفم دست کمی ازشما نداره ولی ببینید واسه چی نگاه میکنه شاید اونم به خاطر تعریفهایی که ازشما شنیده ودیده جذبتون شده ناخوداگاه چون دخترابا گوش عاشق میشن
درسته وخوبه که به فکرازدواج هستین ونمیشه باپول پدرتون حتی اگرهم خرپول باشه همسرتون رو ساپورت کرد چون ادم استقلال مالی بازنداره
اگرشما به نتیجه به غیرازخوابهاتون که بذاریم کنارکه واقعیت نیست ورویاست ببنید جذب چی شدین رفتارش اخلاقش حرف دوستان زیباییش
فعالیتش تو دانشگاه ؟
تا بهتون بگم اون خانوم چه حسی دارن ؟
شعرلیلی هم به این دلیل گفتم که منظورنمیشه اره دوست گفت نگاه کرد رقیب گفت عاشق شدم استاد گفت چه باهوشی احسنت برتو به دلیل اینکه نگاه میکنه دوستم داره اینها همش حرفهای بی ربط هست درسته ما 50 درصدم میزاریم که دوستتون داره حالا قصدش چیه دوستی ومشهورشدن باشما یا ازدواج وزندگی باشما ببین اگر شما ادم فعالی تو دانشگاه نبودی بازم به شما توجه میکرد
- - - Updated - - -
میگه اگربامن نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرابشکست لیلی
نمیشه بگیم جون لیلی اومده ظرف توروشکسته حتما عاشقت بوده شاید لیلی داشته به یکی دیگه نگاه میکرده پاش خورده به ظرف تو شکسته
اگرچه من درنظریار خاکسارشدم رقیب نیزچنین محترم نخواهد ماند
نترس اگرکسی کسی رو بخواد رقیب درنظر لیلی شما هیچ هست
اول ببینید خانم لیل شما که تو خواب ولتون نمیکنه وبیداری واقعی بودنشو میبینی جذب چیه شما شده اصولا مطمئن باشین ایشون هم تعریفهای زیادی ازدوست وهم خوابگاهیهاشون درمورد شما شنیده ببنید جذب اخلاق شده یا معروفیت شما
شما اقایون سه سوته میتونین بدون اینکه دختربفهمه البته اگرتیزنباشه هم تعقیبش کنین هم اارشو تو دانشگاه بدون کسی بفهمه دربیارین
خب حالا خود شما ببینید طرف براچی نگاتون میکنه میدونم ادم مغروری هستین وطرفم دست کمی ازشما نداره ولی ببینید واسه چی نگاه میکنه شاید اونم به خاطر تعریفهایی که ازشما شنیده ودیده جذبتون شده ناخوداگاه چون دخترابا گوش عاشق میشن
درسته وخوبه که به فکرازدواج هستین ونمیشه باپول پدرتون حتی اگرهم خرپول باشه همسرتون رو ساپورت کرد چون ادم استقلال مالی بازنداره
اگرشما به نتیجه به غیرازخوابهاتون که بذاریم کنارکه واقعیت نیست ورویاست ببنید جذب چی شدین رفتارش اخلاقش حرف دوستان زیباییش
فعالیتش تو دانشگاه ؟
تا بهتون بگم اون خانوم چه حسی دارن ؟
شعرلیلی هم به این دلیل گفتم که منظورنمیشه اره دوست گفت نگاه کرد رقیب گفت عاشق شدم استاد گفت چه باهوشی احسنت برتو به دلیل اینکه نگاه میکنه دوستم داره اینها همش حرفهای بی ربط هست درسته ما 50 درصدم میزاریم که دوستتون داره حالا قصدش چیه دوستی ومشهورشدن باشما یا ازدواج وزندگی باشما ببین اگر شما ادم فعالی تو دانشگاه نبودی بازم به شما توجه میکرد
بهار و خدایش عزیز این تاپیک تاریخ گذشته است و خلاف مقررات که توی تاپیک های تاریخ گذشته پستی گذاشته بشه.
قبل از پست گذاشتن به تاریخ تاپیک توجه کنید.