ضمن عرض سلام و خوش آمدگویی :72:
میشه بپرسم نظر خانوادتون در این مورد چی هست؟
آیا این مسائل رو همین طوری که اینجا مطرح کردید به پدر و مادرتون هم گفتید؟ در این صورت آنها چه راهی رو بهتون پیشنهاد کردند؟
نمایش نسخه قابل چاپ
ضمن عرض سلام و خوش آمدگویی :72:
میشه بپرسم نظر خانوادتون در این مورد چی هست؟
آیا این مسائل رو همین طوری که اینجا مطرح کردید به پدر و مادرتون هم گفتید؟ در این صورت آنها چه راهی رو بهتون پیشنهاد کردند؟
بله خانواده ها در جریانن.3روزه به حالت قهر منزل پدرم هستم.پدرم موافقه.تالار کنسل کردم.چند ماه پیش به علت دادودعوا وکتک کاری کار به طلاق توافقی رسید.که تا اخرین لحظه موافقت میکرد امامحضروترک کرد.وختی علته کارشو پرسیدم گف واسش دادگاه رفتن ومحضر فقط یه بازی بوده اما هنوز وقت هس که همونو ادامه بدیم.اشتباه برداشت نکنید شاید برایه خیلی از ادمها مرده ایده الی باشه درامد خوب شخصیته مقتدرودرمواقعی که کودکه درونش خوابه اروم متین ومهربون.اما برایه من ایده ال نیس به هیچ وجه.چون مشکله اخلاقی داره.مادرش پیشنهاد داده ببریمش محضرتاتعهدبده.اگه باز بی احترامی هاشو تکرار کرد حقه طلاق با من باشه.راستش قبول نکردم.چون چندماه پیش هم همین قولو داده بود.جایه تعجبه.بعضی وختا 50 سالشه کسل افسرده ومنزوی وبعضی وختا10 سالشه لجباز بی ادب بیمنطق.واسه من احترام از همه چی مهمتر بود.
ایشون ادعا میکنه عاشقه منه وحاضرنیس از دستم بده.ازخودم میپرسم پس چرا انقدر اذیتم میکنه نکنه به خاطره 4 تاورق پاره عقدنامه اس که مطمعن شده هربلایی سرم بیاره نمیتونم ترکش کنم.یعنی من فقط زنه شناسنامه ایشم نه بیشتر.نظرم حرفام اعتقاداتم شخصیتم خوده خودم نه خودی که اون دوس داره باشم واسش مهم نیس.اصلا مگه منوبه خاطره همین خود انتخاب نکرد؟پس چرا حالاسرکوبش میکنه؟چرا نمیخاد توفامیلاشون سنت شکنی کنه وبه زن شخصیت قایل شه؟مگه همون ادمی نیس که ادعای مدرن بودن واشتباه بودن برخی سنت ها شعارش بود؟وهزارتا چرایه دیگه که شبها خوابوازم گرفته.
میشه سریعتر راهکار ارایه بدید.ممنون میشم چون زیاد وقت ندارم.
سلام n.erfani67
به تالار همدردی خـــــــوش آمـــــــــــــــــــــدی
آرام باش خانمی
به نظر میرسه شما تفاوت فرهنگ و عقیدتی دارید و این چیزی نیست که به آسانی پنهان بماند . چطور از دید شما مخفی ماند ؟
در هر صورت هر دو هیجانی و احساسی نسبت به هم رفتار می کنید ، بهتره در حضور یک مشاور مطمئن مسائلتان را بررسی کنید و با دقت همه جانبه و در نظر گرفتن معیارهابطور جدی ، تصمیم بگیرید و تا زمانی که به این نقطه نرسیدی عروسی برگزار نکنید .
.
مشاوره هم شدیم.بارها وبا اشخاصه مختلف وهربار یک جواب عدم تفاهم در اساسیترین مسایل زندگی.ضمنا منطق روهم کنار بزاریم احساسموچیکارکنم؟چندین ماهه میگم هیچ علاقه ای بهش ندارم.ازخنده هاش نگاهش طرزه فکرش ولحنه کلامش متنفرم.از اینکه واسم تعیین تاکلیف میکنه بخندم یا نخندم.راه برم یا واستم.با کی معاشرت کنم یا نکنم.من معتقدم اگه من از شخصی متنفرم اما اگه ایشون دوسش داره نباید خودخواه باشم واز معاشرت با اون ادم منعش کنم اصلن دوس ندارم خط کشی کنم ومحدودیت واسش تعیین کنم.مگر اینکه به صلاحه زندگی مشترکمون نباشه.اما این ادم برایه مثال چند هفته پیش منزله دختر عمه م بودیم ظاهره زیبایی نداره دختر عمم اما شخصیته محکمی داره.به دلیله اینکه از ظاهرش خوشش نیومد خاستاره قطعه رابطه ی کامل با اونا شد!!!یا همکارم یا خانوادم.قرار نیس توروابطم باخودخواهی تمام نظر بده ومن هم مثله خودش منزوی کنه.
ومشکله دیگه اینکه فوق العاده مقلده.یعنی از فامیلا واشناهاش یاد میگیره که چطور با من رفتار کنه.مثلا اگه برادرش به خانومش اجازه ی خرید نده بدونه منطق وبدونه فکر همون عمل رو رو من پیاده میکنه.یا اگه عموش دس رو زنش بلند کرد حتا اگه زندگیه موفقی نداشته باشه همونو تکرار میکنه.از راننده تاکسی ها مشاوره میگیره!!!از اشخاصی که صلاحیت ندارن تحصیلات ندارن یا حداقل تجربه ی مفید ندارن.یه جورایی بیشخصیت.
دوست عزيزم
با مواردي كه از همسرت گفتي بهتره اولا عروسي تا مدتي به تعويق بندازي تا اوضاع اروم بشه و به ثبات برسي اون وقت ميتوني جشن بگيرين يا از هم طلاق بگيرين...
متاسفانه ويژگي هاي منفي كه از همسرت شمردي كم نيست و مخصوصا روحيه شكاك بودن ايشون يا به عبارتي بد دل بودنشون واقعا اسفناكه...نميخوام بترسونمت اما با خوندن تاپيكت ياد يه جرياني افتادم...
هفته ي قبل در دادگاهي شركت كردم كه مردي همسرش رو به اين دليل كه صبح ساعت 5 توي حياط خونه بوده با ريختن بنزين به اتيش كشيده بود!!
درحاليكه زن بدبخت 1 هفته از طرف همسرش تنبيه شده بود و توي اين هواي سرد توي حياط ميخوابيد!!
اين پرونده رو زياد باز نميكنم چون تا همين جا به تاپيك تو مربوط ميشد اما قبول كن مردي كه دائم در اين فكر باشه كه مردهاي ديگه به زنش نظر دارن و يا زنش قصد خيانت داره و ...نميذاره اب خوش از گلوي زنش پايين بره...
بهتره هر چه سريع تر براي طلاق اقدام كني...
راستش الان اوضاع ارومه واز همین میترسم.چراکه پدرم هم کم کم داره اروم میشه وباوساطت هایه دیگران به خصوص مادرش نظرش راجع به طلاق عوض میشه.اشاره کردم که این حرفها بارها وبارها تکرار شده وبا معذرتخواهی وقول هایه بی اساسش بخشیده شده.باهم به مغازه رفته بودیم ومغازه دار بدونه غرض وصرفا به خاطره جذبه مشتری به من گفت این لباس برازنده ی شماس که سریعا جبهه گرفت واماده ی دعواشد که با هزار مصیبت از مغازه بیرون بردمش.دایم مسیره نگاهمو تعقیب میکنه وبه جایه صحبت با من فقط فیزیکی وجسمی با من حرکت میکنه اما تمامه حواسش با مردها وافرادیست که از روبرو میان.
خواهرم...عزيزم...
همه اينها نشونه هايي از بيماري هاي روحي اين فرده...چرا ميخواي خودت رو دستي دستي بدبخت كني؟
به نظرم " يه پايان تلخ بهتر از تلخي بي پايانه" نظرت چيه؟
روي اين جمله فكر كن...
تصميم گيرنده ي نهايي خودتي...من فقط دارم اينده اي رو كه با ازدواج با اين فرد برات رقم ميخوره ياداوريت ميكنم...
تو نميتوني تا ابد اين اخلاق رو تحمل كني پس چه خوبه كه به خودت احترام بذاري و قيد همه چي رو بزني...
و متاسفانه اين اخلاق يعني شكاك بودن و بددل بودن به هيچ وجه به مرور زمان تعديل يا رفع نميشه...يكي از بستگان درجه يك من اين مشكل رو با شوهرش داره از روز اول همه گفتن درست ميشه بابا ...اما الان يه دختر 16 ساله و يه دختر8 ساله داره و هنوز هم همه جا با شوهرش ميره و هرجا كه مرد نتونه بياد ايشون هم اجازه نداره!!حتي عروسي و مجالس كاملا زنونه!!!
سلام عزیزم
خیلی متاسف شدم.
اما یه سوال؟ چه مشکلی هست که نمی تونی خیلی قاطع درخواست جدایی کنی؟
ظاهرا دوستش نداری و فرهنگ و نگرشتون باهم متضاده! می خوام بدونم چه چیزی باعث می شه که بری جهزیه بچینی و منتظر مراسم عروسی باشی؟ می شه اینرو هم برای ما باز کنی؟
بنظرم باید محکم تر و قاطع تر به زندگیت نگاه کنی و تصمیم بگیری. هر تصمیمی که بگیری، عواقبش مستقیما متوجه خودته. برخی خصلتهای مردها تو ذاتشونه و با تعهد و امثالهم تغییر نمی کنه. معمولا درست اینه که وقتی می خواهیم با کسی که از ما متفاوته زندگی کنیم روی تغییر خودمون کار کنیم و نه نفر مقابل.
شما ظاهرا این شانس رو داشتین که تا قبل از مراسم عروسی همسرتون را بشناسید. بشین با خودت منطقی فکر کن و ابعاد هردو حالت رو در نظر بگیر و بسنج.
چه تصمیم به جدایی بگیری و چه ادامه زندگی، عواقبی داره که پیشاپیش بررسی شون کن. ببین تحمل کدومشون رو داری.
اگر نهایت به این نتیجه رسیدی که جدایی برات بهتره، مصصم با خانوادت صحبت کن و ازشون بخواه که کمکت کنن. مطمئن باش جدایی امروز هرچند در کل راحت نیست ولی بهتر از یک اینه که برید زیر یه سقف و بعد از هم جدا شین.
قاطعیتم در طلاق به حمایت نیاز داره که متاسفانه...ضمنا بارها به دادگاه رفتوامد کردیم به هیچ عنوان حاضربه دادن طلاق نیستن.از مهریه هم گذشتم وبارها به صورته منطقی و2نفره گفتگوکردیم اما جوابه اخرش این بوده که مگه من بازیچه هستم یه روز بخای یه روز نخای!!باید بسازی.احتمالا 5شنبه جمعه برایه وساطتت بیان اما واقعانمیدونم چی باید بگم که نه توهینی بشه ونه بی احترامی کنم وبتونم قانعشون کنم که این ازدواج ثمری نداره.به هرحال فرهنگه ما طلاق رو در هر حالت راهکار نمیبینه بلکه پایانه راه میدونه.البته این نظرشخصیم نیس.
بزرگترها بارها گفتند برید زیره یه سقف مشکلات خودبه خود حل میشه .با همین امیدجهازچیده شد وتاریخ عروسی مشخص شد.اما زیره سقف معجزه روی نمیده وفرقی نکرد.
الان اگه یکی از قوانینه تالار نقض میشد سروکله ی اقای مدیر سریع پیدا میشد که چت نکنید ما برایه وصل امدیمو .....!!!اما حالا که باید باشنو نظری راهنمایی پیشنهادی بدن ستاره ی سهیل شدن!!