RE: قابل توجه كاربرگرامي خانم بي هويت و ديگرناراضيان از زندگي
سلام دوست خوبم.
من ناراحت نشدم. نگران شدم.
ميدونم شرايط خيلي سختي داشتين. اما خب خيلي ها اون چيزي كه دلشون ميخواد نميشن. يكي با ژنتيك، يكي با تقدير، يكي با اشتباه و .... مثلا خيلي از معلولين در حسرت يك لحظه، فقط يك لحظه راه رفتن هستند. يا اونهايي كه تالاسمي اند. يا مثلا افرادي كه مشكل شمارو ندارن اما مثل شما زندگي ميكنند، مثل مادر من. به ياد ندارم پدرم يك بار با مهرباني باهاش صحبت كرده باشه. و اون بايد تمام روز رو مثل مرد كار ميكرد و زحمت ميكشيد. هم كار خونه و هم كار بيرون. وقتي نگاش ميكنم ميبينم 20 سالي از سنش شكسته تر شده. وقتي چند مدت پيش ازش خواستم طلاق بگيره، با خوشحالي گفت: "يعني تو ناراحت نميشي؟!...." چي كشيده كه اين حرف رو ميزنه. مگر مادر من به ميل خودش بدبخت شده بود؟ نه... اصلا.
ميدونم ديگه خيلي ديره واسه خوشحال بودنش. اما ميخوام يه بار هم كه شده احساس قدرت كنه. من هميشه دلخوشي مادرم بودم. هر وقت كم مياورد ميگفت: مهم نيست. من تو رو دارم. من بي غيرت بهانه اي بودم براي احساس خوشبختيش. تو هم دنبال يه بهانه باش. يه بهانه براي احساس خوشبختي. مثل اون تالاسمي كه خوشحاله از اينكه زرنگ ترين فرد كلاسه. يا اون فلج كه تو ورزش معلولين مدال پارا المپيك مياره. چون براش مهم نيست تو اين جهان يه چيز كم داره. اما خوشحاله كه تو اون دنيا يه چيز بيشتر از افراد سالم داره.
RE: قابل توجه كاربرگرامي خانم بي هويت و ديگرناراضيان از زندگي
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ناشناس گمنام' pid='138563' '
من يه بيمار ترنسكشوال((TS m to f هستم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط 'ناشناس گمنام
من هويت اصليم گم شده يعني طبق تشخيص چندين روانپزشك وانجام آزمايشات ژنتيكي وهورموني كه داشتم داراي روح؛صفات اخلاقي واحساسات كاملا مردانه هستم اما از بد روزگار دست سرموشت و حكمت خالق بخاطر فعل وانفعالات ژنتيكي كه در دوران جنيني رخ داده بدني زنونه دارم و از وقتي كه خودمو شناختم روح و بدنم با هم در تضاد بوده وهست
نمیدونم درست متوجه شدم یا نه، شما بدن زنونه دارید و باطن مردونه؟
حالا یعنی میخواید ظاهرتونو هم مردونه کنید؟
من افرادی را دیدم که این کار را کرده اند اما اونها صد در صد عین یک مرد یا زن طبیعی نبودن.
مثلا آقایی که به زن تغییر جنسیت داده بود، اونقدر صداش کلفت بود و اصلا در رفتار هم ظرافت زنانه نداشت.
یعنی واقعا این مشکل را نمیشه با داروهایی هورمونی به همراه مشاوره رفعش کرد؟ و شما یک زن باشید که جنسیتتون رو هم قبول داشته باشید؟
به هر حال هر مشکلی نمیتونه فقط یک راه حل داشته باشه. شاید راههای دیگه ای هم باشن.
به لحاظ دینی این مسئله حکمش چیه؟
و مسئله دیگه اینه که شما اگر بعد از این قضیه قصد ازدواج داشته باشید سخت نمیشه براتون؟
شما همسری داشتید که به دلیل این مشکل جدا شدید؟
اون شخص که ازش به عنوان دیکتاتور یاد میکنید چه نسبتی با شما دارند؟
قصدم از این سوالها اینه که راجع به مشکلتون صحبت کنید. حد اقل اگر ما نتونیم کمکی که شایسته است بکنیم، این صحبت کردن میتونه قدری از فشار روحی شما رو کاهش بده.
RE: قابل توجه كاربرگرامي خانم بي هويت و ديگرناراضيان از زندگي
چقدر خوب جلوی مشکلاتتون در میآید.
چقدر خوب تحلیل میکنید مشکلات و مسائلتون رو.
براتون دعا میکنم مشکلتون زودتر حل بشه.:72:
RE: قابل توجه كاربرگرامي خانم بي هويت و ديگرناراضيان از زندگي
آقاي ناشناس گمنام عزيز
شما واقعا روح بزرگي داريد. اينو جدي ميگم(خالي بندي نيست!). هركي نوشته هاي شمارو بخونه اينو كاملا متوجه ميشه. به عنوان خواهرتون ازتون خواهش مي كنم يكم بيشتر خودتونو دوست داشته باشيد و خودتونو تحسين كنيد. من مطمئن مطمئنم خداوند وقتي يك موهبتي رو از كسي ميگيره ده ها موهبت ديگه رو بهش مي ده كه ميتونه جايگزينش بشه. شنيديد مي گن اگه كسي نابينا بشه مثلا گوشهاش تيزتر مي شه؟ اينو بدونيد اين قانون طبيعته كه توازن ايجاد بشه وگرنه سنگ روي سنگ بند نمي شه.
حالا اينا به كنار همه ما دوست داريم بيشتر از خودتون بگيد. شايد نتونيم مسائل شما رو حل كنيم ولي قلبهاي همه ما براي شما خواهد تپيد. مي دونيد كه ميگن انرژي هيچوقت از بين نمي ره. مطمئن باشيد انرژي دعاها و خيرخواهي هاي ما به شما خواهد رسيد پس مارو بپذيريد و افتخار بديد تا پاي سفره دلتون بنشينيم.
اين تالار يه جورايي چسب داره همه رو پاگير مي كنه:311::43:
منتظريم:72:
RE: قابل توجه كاربرگرامي خانم بي هويت و ديگرناراضيان از زندگي
سلام دوست عزیز
خوش آمدی به تالار همدردی:72:
شما خیلی زیبا صحبت میکنید و درک درستی از مسائل دارید این یه نعمته که هر کسی نداره و اگه داره قدرش رو نمی دونه:104:
دوست عزیز!
درسته که مشکل شما طوریه که خیلیها نه راجع بهش چیزی شنیدند و نه میدونن برای همین با هرکسی نمیشه در موردش صحبت کرد این مهم هست اما نه به اندازه ای که خودتون درکش میکنید و حکمت خداوند رو در این مورد اشاره کردید
شما خیلی خوب تونستید با مشکلتون کنار بیاید و با وجود اون با امید و توکل به خدا زندگی کنید.اینکه شما با وجود فشار روحی و کم لطفی اطرافیان میتونید واجبات و تکالیف شرعیتون رو انجام بدید و خدا رو در کنار خودتون می بینید کم چیزی نیست بارو کن این محشره!
بسیارند کسانی که ظاهرا تو این دنیای مادی همه جی دارند و خیلی هم مورد توجه مردم هستند اما در باطن تهی هستند و دست خالی، نه به خدا توجه دارندو نه خدا به اونها توجه داره و در واقع رها شده به حال خود هستند اما خب اینو نمیدونن و فکر میکنند خوشبخت هستند! در حالیکه خوشبختی به این ظواهر زندگی نیست بله به دید مثبت و وسیع و واقع بینانه به زندگی و دنیا و آخرت و انسانیت و خداست.
وقتی ظاهرا همه چی داشته باشیم اما خداوند که تنها یاور ماست تو زندگیمون حضور نداشته باشه اون زندگی و اون جسم و تن به چه کار میاد ؟
و بالعکس وقتی با وجود معلولیت یا هر مشکل روحی و جسمی دیگه ای کم نیاریم و به خداوند حکیم شاکی نشیم و با وجود اینکه ظاهرا از وضعمون ناراضی باشیم باز هم زندگیمون رنگ خدایی داشته باشه، اون یعنی زندگی ، یعنی خوشبختی و یعنی همه چیز
دوست عزیز!
شما دل و روح بزرگی دارید و صبورید ....
این دل و روح بزرگ یعنی شما خوشبختید چه دیگران چشم دیدنش رو داشته باشند و ببینند و چه نبینند مهم اینه که خود شما از درون میدونید خدا حکیم هست و هیچ کارش بی حکمت نیست و این به شما آرلمش میده
براتون آرزوی یک زندگی آرام میکنم:72:
RE: قابل توجه كاربرگرامي خانم بي هويت و ديگرناراضيان از زندگي
سلام ناشناس گمنام عزیز ...........
من اصلا در صدد پاسخگویی نیستم ....درکم از نوشته های شما این نتایجی را داشت که در تایپیکم براتون نوشتم .....
احساس یاس و نا امیدی .....را حس کردم ......و مطالبم را سعی کردم کلی بیان کنم ..بله در هر جامعه ای انچه عرف نیست و کمی با انچه متداول است نا هماهنگی دارد قبولش سخت است ...و شرایط شما را سعی میکنم درک کنم .......اما به نظر من با پنهان کاری مشکلتون حل نخواهد شد ....با پاک کردن ..مسئله ...مسئله حل نخواهد شد ...شما اول باید واقعیت وجودی خودتان را بپذیرید .....و با آن روبرو شوید ...درک کنید .....بعد مطلب را در خانواده عنوان کنید ...اگر کسی کسی را دوست داشته باشد با واقعیت وجودی او او را دوست خواهد داشت ...حتی نزدیکترین کسان ...فرزندان و پدر و مادر ...باید بپذیرند ....خوشبختانه بلحاظ شرعی ...این مطلب تغییر جنسیت .. با انجام جراحی .....امکانپذیر و پذیرفته شده است ...شما مرا یاد یکی از دوستان دوران دبیرستانم انداختید ....دختری زیبا با چشمانی شبز رنگ و پوستی شاداب ...و دخترانه ..اما روحیاتی پسرانه ..آن زمان که خیلی وقت پیش بود ..او این راز را به من که ان زمان سال آخر دبیرستان بودم و از سن و سال خودم درکم بیشتر بود ...اعتماد کرد ..من در ان زمان با سن کمی که داشتم ....مطلب را پیش خودم نگه داشتم با گرفتن کمک مالی از دوستانم ....او را به نزد پزشکی بردم ..الان که یاد ان زمان میافتم خودم خندم میگیره من یک دختر 17 ساله شده بودم راهنمای دختر 15 ساله ای که به من اعتماد کرده بود ..در هر حال یادمه دکتر در خیابان سهروردی بود ..او را معاینه کرد از لحاظ جسمانی و هورمونی ..و به این نتیجه رسید که مشکل او جسمانی نیست ....الان سالها از ان موقع گذشته و من اصلا نمیدانم چه بر سر ان دختر امد ......در هر حال یادمه ان زمان همین حرفها را به او زدم که باید بپذیرد انچه که هست چیز دیگری است نسبت به انچه او میخواهد ...حالا نمیدانم نتایج ازمایشهای شما چه بوده ..امکان عمل هست یا خیر ؟؟..و خیلی سوالهای دیگر ...در هر حال براتون بهترینها رو آرزو دارم ........ارزوی پذیرش واقعیت وجودی خود ..................شاد باشید :72: