واي بازززززم گند زدم به همه چي
چرا من درست بشوو نيستم
خيلي داغونم بچه ها تو رو خدا بياد بگيد چيكار كنم :302::302:
نمایش نسخه قابل چاپ
واي بازززززم گند زدم به همه چي
چرا من درست بشوو نيستم
خيلي داغونم بچه ها تو رو خدا بياد بگيد چيكار كنم :302::302:
نیاز جان چی شده؟
===
زیاد حساس نباش که شوهرت سر وقتی که بهت قول میده بیاد خونه
گویی اینکه همه ی زنها دوست دارند همسرانشون سر وقت بیاد مثل خود من :311:
ولی با حساس شدن روی این قضیه خودمون رو بیشتر ازار می دهیم
اون جور موقع ها وقتی از دست پسرت عصبانی هستی ( برای من هم پیش اومده که هم از دست دخترم عصبانی شده بودم هم از دست همسایه و هم ... خستگی هم مضاف بر علت شده بود که منفجر بشم )
خیلی آروم گوشی برداشتم و به همسرم زنگ زدم
و بهش گفتم : خیلی داغون شدم و نیاز دارم همین الان باهات حرف بزنم تا آرومم کنی
شوهرم وقتی توی اوج کارش هم باشه نمی دونم چه جوری این ده دقیقه که من دارم آرام آرام اشک میریزم و درد و دل می کنم واسم وقت میذاره و به حرف هایم گوش میده
بعد من یکی یکی بهش می گم این جوری شد و اون جوری شد و هر ازگاهی می گم عزیزم فقط می خواهم بهم گوش بدی تا یه کم سبک بشم راه حل برای مقابله نمی خواهم
و شوهرم هم خیلی هم حسی می کنه تا من حرفهایم را بزنم
بعد از تلفنم که به ده دقیقه هم نمیرسه همین که همسرم به حرفهایم گوش کرده ، با من همدردی کرده
خیلی آرامش پیدا می کنم
و بعدش دیگه عصبی نیستم
===
اما راه حل میتونه این باشه که
با شوهرت صحبت کنی که او را دوست داری ولی وقتی بد قولی پیش میاد حس بدی بهت دست میده
و یه قراری با همدیگه روی این قضیه بگذارید
سلام
ممنون بالهاي صداقت عزيز . حضورت در تايپيكم بهم دلگرمي خاصي ميده
:72::72:
راستش واقعا حس ميكنم يكي از بهترين اتفاقات زندگيم اشنايي با اين تالار و دوستاي خوبي مثل شما بود
اونروز كه بهم ريخته بودم و اومدم اينجا پست زدم تو تالار ميچرخيدم كه چند موضوع رو ديدم و رفتم خوندم دقيقا ميشه گفت انگار مشكل من بود و راهنمايي دوستان ،راهنمايي به من
يكيش تاپيك ويژگيهاي افراد وابسته بود كه آني عزيز گذاشته بود. با خوندنش متوجه شدم كه من بيشتر به شوهرم وابسته ام تا دلبسته
تاپيك بعدي هم تاپيك تجربه هاي فردي كه شما اتفاق عيد رو نوشته بودي ديدم اين توقع بيجا و نادرستي كه زن و شوهر هميشه با هم گل و بلبل باشن . به هر حال تفاوتهايي هست مهم اينكه درست مديريت بشه
هنوز خيلي جاي كار دارم ولي دارم با همه زمين خوردن ها دوباره پا ميشم و راهم رو ادامه ميدم
فعلا اوضاع اروم شده
دوستان گلم سلام :72:
يه سوال
من تصميم دارم از شوهرم بخوام كه با هم بريم دفتر اسناد رسمي و اون حق طلاق و حضانت بچه رو به من بده
به نظرتون كارم درسته يا نه؟
چرا كسي جواب نميده فوريه :325::323:
واسه تضمين قولش ميخوام ؟؟؟؟؟؟
یه سوال!؟ می خواهید زندگی کنید؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط niyaz-62
اگر جوابتون منفیه...خیلی هم کار خوبیه! چون این راه یکی از بهترین راههای خراب کردن افکار یک مرد و ویرون کردن یه زندگی مشترکه!
اما اگر جوابتون مثبته/ اصلا کار درستی نیست! حتی فکر کردن بهش!
سلام مجدد به دوستان همدردي:72:
يه سلام ويژه هم به بالهاي صداقت عزيز كه روي صحبتم با ايشونه :72::43:
عزيزم من دارم خيلي سعي ميكنم با قضيه اعتياد شوهرم كنار بيام و به ديد بيماري نگاه كنم اما واقعا نميتونم . وقتي تصورش رو ميكنم اون به من قول داده و زير قولش زده و بهم دروغ گفته حسابي به هم ميريزم :302:
چند وقت پيش دوباره فهميدم هنوزم مصرف ميكنه حالا به قول خودش هفته اي يكبار . واقعا داغون شدم چون پسرم رو هم با خودش برده بود و اون سپرده بود دست زن دوستش تا با بچه اونا بازي كنه و خودش و دوستش هم رفته بودن سراغ مصرف مواد
خيلي عصباني شدم . كنترل نداشتم رو رفتارم همش پسرمو اونجا تصور ميكردم و از درون خرد ميشدم. اصلا نميتونم بهش اعتماد كنم نيم ساعت دير ميكنه فكرم هزار جا ميره . خسته شدم زندگي من اگه اين قسمتش رو كات كنم خيلي خوب و ارومه اما امان از اين اعتياد
سر همون قضيه حسابي باهاش صحبت كردم گفتم خسته ام بريدم ديگه ميخوام طلاق بگيرم چقدر قول بده و زير قولش بزنه فقط سكوت كرد و اخرش گفت من اگه دو بار به مواد جواب رد بدم دفعه سوم كارم راحته . گفت اينبار رو هم صبر كن دفعه بعد اگه ديدي رفتم سراغش يكراست برو دادگاه
قبول كردم چون نميتونم به طلاق فكر كنم . اما خودم دارم داغون ميشم همش صحنه هاي مصرفش مياد جلوي چشمم . همش قول و قرارا و دروغاش تو ذهنم مرور ميشه . اصلا بهش اعتماد ندارم كه بتونم حتي يه نصف روز تنهاش بزارم ( من اينو اصلا دوست ندارم)
بد بهم ريختم اما ظاهرم رو دارم حفظ ميكنم . همه چي تو نگاه بيرون ارومه اما تو دل من اشوبه
بالهاي صداقت عزيز بگو چيكار كنم ؟ راه درست چيه:316:
واقعا اگه من بي خيال پيله كردن و سوال و جواب بشه ، اگه به حال خودش بزارمش اونم مواد رو ميزاره كنار؟
بدجوري كلافه ام بدجوري
سلام
من الان وقت اداری ام تموم شده دارم می رم خونه
45 دقیقه طول میکشه برسم حتما سعی می کنم برایت پست بزنم
فعلا آروم باش
:72::72::72::72::72::72:
اگه خواستی ایمیلت رو بده
-----
بالهاي صداقت عزيزم من هم ساعت كاريم تمومهنقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
خوشحال ميشم باهات بيشتر در تماس باشم و از راهنمايي هات استفاده كنم اينم ايميلم
maral_gh2010@yahoo.com
بالهاي صداقت عزيزم بازم ممنون از لطف و محبت و مهربوني ات :43:
من منتظر لينك ها هستم