-
RE: نفرت
غزاله جان،
اگه سوتفاهمی پیش اومد ببخشید ( در مورد پست قبلی من ).
در مورد زندگیتون هم بهتره صبر کنیم تا کارشناسها نظر بدهند. البته شما با حروف انگلیسی نوشتید و برخلاف قوانین سایت هست و خوندنش هم سخته.
طلاق خیلی خیلی راه حل بدی است. به نظرم مشکل شما قابل حل است.
-
RE: نفرت
azizi man nemitonam farsi tip konam akhe barname farsisim eyrad dare, az karshenasa khahesh mikonam nazareshone bedan
-
RE: نفرت
سلام ، وقتتون بخیر
ببخشید این چند وقت نبودم.اینکه فکر می کنید من مسیحی هستم کاملا طبیعیه.خیلی ها این فکر رو می کنند:)
خب بگذریم.شما سوالی از کارشناسان پرسیدید منتها فکر نکنم کسی مطالب را با این شیوه بخواند.من تصمیم گرفتم به زبان شیرین فارسی مطالب را برگردانم و به صورت دسته بندی شده بنویسم.امیدوارم کارشناسان هم نظر خود را ابراز کنند :
1 - ببینید این خانم یک ساله ازدواج کرده اند
2 - رابطه شان با همسر و خانواده ی همسرشان اصلا خوب نیست
3 - دوبار درخواست طلاق دادند که به پیشنهاد مشاور دادگاه دوباره به زندگیشون یک فرصت دادند
4 - همسرشون قبل از ازدواج از ایمان و ... صحبت کردند ولی بعد از ازدواج به مشروب خواری روی آورده اند
5 - همسرشان قبل از هر کاری با مادرش مشورت می کند
6 - همسرشان به ایشان اجازه ی خیلی از کار ها را نمی دهند و سعی در محدود کردنشان دارند
7 - تا حال چندین بار کار به کتک زدن رسیده است
8 - همسرشان برای خانواده و خود ایشان هیچ احترامی قائل نیست .حتی با ایراد گرفتن از طرز نفس کشیدن خانم باعث تحقیر و خود کوچک بینی خانم شده اند که به دنبال آن روابط اجتماعی ایشان را تحت تاثیر قرار داده است.
9 - دلیل اختلاف آقا با خانواده ی این خانم هم دعوایی بود که در اثر یک سو تفاهم در شب عروسی رخ داده است
خب حال منتظرتان هستیم کارشناسان عزیز :82:
غزاله عزیز من که کارشناس نیستم.این ها رو به عنوان یک برادر کوچکتر می گویم :
ببینید مشکل شما یکی از ساده ترین مشکلاتی است که در این تالار وجود دارد.در حقیقت شما با همسرتان اصلا مشکلی ندارید!
ببخشید رک می گویم : شما و همسرتان هر دو شخصیتی بسیار مغرور دارید و هر دو سر لج و لجبازی افتادید
نه شما و نه همسرتان آدم های بدی نیستید.بلکه لج و لجبازی افتاده در زندگیتان و هر کس سعی می کند از نهایت قدرت خود برای به زانو در آوردن طرف مقابل استفاده کند
من به شما قول می دهم اگر طلاق بگیرید باز هم زندگی خوبی نخواهید داشت.این تالار پر از آدم های مغروره که به انواع مشکلات کوچک و بزرگ گرفتارند.زندگی افراد مغرور همیشه همین گونه است.همیشه بد است!
شما که نگفتید.ولی من یک چیزی می نویسم ببینید درست می گویم یا نه :
بعد عروسی شما با خود فکر کرده اید همسرتان به خانواده تان توهین کرده و باید یک اتفاقی بیفتد تا دیگر این کار را نکند.به همسرتان کنایه زده اید.از آنجایی که همسرتان هم فردی مغرور است بهشان بر خورده و دعوا روی دعوا آمده!
- حال می دانید کار درست چه بود؟
کسی همسر خود را مجازات نمی کند.باید گذشت می کردید.از این اتفاقات در زندگی مشترک مخصوصا اوایل آن زیاد است.اگر قرار باشد بابت هر کدام یک دعوا درست شود ، نتیجه اش همان می شود که می بینید
البته من نمی گویم شما مقصرید.هر دو به یک اندازه مقصرید.من مشکلاتی که در بالا گفتم را دانه دانه می آورم :
1 - مشروب خواری همسرتان : ببینید اینکه همسرتان قبل ِ زندگی به شما گفته اند که این کار را نمی کنند و حالا به این کار روی آورده اند کار غلطی بوده.ولی اصلا دلیل خوبی برای طلاق نیست.در واقع بهتر بگم هیچ کسی برای چنین موضوعی از همسرش طلاق نگرفته مگر از روی بی فکری.آدم ها عقاید مختلفی دارند که باید بهشان احترام بگذارید.همانگونه که همسرتان به شما نمی گوید نماز را ترک کن ، شما هم نباید به وی بگویید چه کار کن و چه کار نکن.شما که خدا و پیامبر نیستید.در همان دین مسیحیت چنین امری بدون مشکل است.می توانید از همسرتان درخواست کنید با شما که هستند این کار را نکنند.ممکن است الان که جو خانه اینطور است جواب منفی بدهد ، ولی اگر با همسرتان رابطه ی خوبی داشته باشید حتما همسرتان شما را درک خواهد کرد
2 - مشورت همسرتان با مادرش : خب این هم که اصلا مشکل نیست.بدون تعارف می گم شما (و همسرتان هم متقابلا) پدر همسرتان را در آورده اید.اون بنده خدا هم دیده داره منفجر می شه.(در اول جوانی 2 بار دادگاه!!!!!) می رود و با مادرش درد و دل می کند.مادرش هم از روی حس مادری سعی می کند کاری که به نظرش به نفع پسرش است را پیشنهاد دهد.اگر با همسر خود آشتی کنید همان مادر وقتی ببیند پسرش را شاد می کنید ، پشتیبانتان خواهد شد.ضمن اینکه همسرتان وقتی می تواند با شما درد و دل کند دیگر دلیلی نمی ماند که به سراغ مادر خود برود و این قضیه هم خود به خود منتفی می شود
3 - محدودیت هایی که همسرتان برایتان ایجاد کرده : همه از روی لج و لجبازیه و با آشتی کردنتان همه شان لغو خواهند شد
4 - اختلاف همسرتان با خانواده تان : با یک ببخشید ساده حل می شود.پدر شما سنی ازشان گذشته و سرد و گرم روزگار را کشیده اند.مسلما با یک بددهنی کینه به دلشان نمی گیرند و صلاح دخترشان را به همه چیز ترجیح می دهند.وقتی خانواده ی شما ببینند همسرتان دخترشان را شاد می کند و از آن ها هم عذر خواسته مسلما با آغوش باز همسرتان را می پذیرند و حتی از وی حمایت می کنند
پس چاره ی کار شما چیست؟رمز خوشبختی شما چیست؟کلید حل تمام این مشکلات چیست؟
یک جمله
بروید خیلی متین و با احترام و نرمی به همسرتان بگویید :
از بابت همه ی این اتفاق ها عذر خواهی می کنم.حالا لطفا همه چیز را تمام کن و بیا با هم یک زندگی خوب بسازیم
شما با این کار عزت نفس خود را از دست نمی دهید.بلکه نزد همسر خود عزیز می شوید.به همسر خود غرور می دهید.همسرتان در ظاهر چیزی به شما نمی دهد و پیروز میدان به نظر می رسد.ولی پیروز میدان شما هستید.مطمئن باشید که همسرتان در دل از این کار شما قدر دان خواهد بود و برایتان به نحو دیگر جبران خواهد کرد.اشکال کار اینجاست که شما خودتان را این سمت و همسرتان را در سمت دیگر می بینید.شما و همسرتان یکی هستید.اگر همسرتان عزت نفس داشته باشد پس شما هم عزت نفس خواهید داشت.باور نمی کنید؟!امتحان کنید.ببینید در قبال همین معذرت خواهی ساده ای که از همسر خود می کنید همسرتان ، شما را چطور جلو دیگران عزیز می کند و به شما احترام می گذارد
دو نکته را یادتان باشد :
1 - هیچ گاه بابت از خودگذشتگیتان بر سر همسرتان منت نگذارید
2 - هیچ وقت اجازه ندهید در زندگیتان غرور به شما دستور دهد.اگر همسرتان هم خیلی مغرور است اشکالی ندارد.او با دیدن رفتار متواضع شما کم کم یاد خواهد گرفت و او هم روزی به طور کامل غرورش را کنار خواهد گذاشت.فقط صبر کنید و ببینید
کلام آخر : من این مطالب را بر اساس گفته های شما نوشته ام.گویا شما می خواستید مطلبی را تلفنی به من بگویید که نخواسته اید اینجا مطرح کنید.ببینید اینجا هیچ کس شما را نمی شناسد و تعداد زیادی کارشناس هم در تالار فعالیت می کنند.لذا من از شما خواهش می کنم به ما اعتماد کنید و هر مطلبی را که خواستید همین جا بنویسید.هیچ اشکالی ندارد.ما تمام سعی خود را در کمک به شما خواهیم کرد.مسلما نظر چندین نفر خیلی بهتر از نظر یک نفر است و این گونه به شما بهتر می توانیم کمک کنیم
امیدوارم توانسته باشم کمکی کرده باشم
با احترام
:72::72::72:
-
RE: نفرت
با سلام
طبق قانون همدردي، مطالب فينگليسي حذف مي شود،اگر فارسي ساز نداريد، لينك ذيل را مطالعه فرمائيد:
تبديل فينگليسي به فارسي
-
RE: نفرت
با سلام
من فقط می خواستم بایک کارشناس یا مشاور صحبت کنم وصحبت خوصوصی ایی نداشتم چون تایپ فارسیم ایراد داشت.
در ضمن من بارها از شوهرم عذر خواهی کردم ولی اون در جواب گفته :ااااه مگه الکیه که بگذرم تو باید آدم بشی وخانوادتم یاد بگیرن در حالی که شاید حق با منم بوده.
اون اصلا" در حالت عادی حرف های منه نمیشنوه اگرم که بشنوه اینقدر ایراد میگیره که پشیمون میشم از گفته خودم یا اینکه چند بار میگم آخر داد میزنم که باعث میشه باهم دعوا کنیم حتما" میگید وقتی گفتی جواب نداد محل نذار ،آخه مگه میشه من ازدواج کردم که اینقدر خوار بشم وبیمحلی وبیمحبتی ببینم حتی محبت کردنش منه اذیت میکنه مثلا" موهامو نوازش می کنه یکباره 2تا تاره مو رو میکشه یا سرمو یکباره بر میگردونه که اگر اعتراز کنم میگه تو لیاقت خوب بوذنه نداری و همیشه هم حقو به خودش میده
من جدیدا" به خاطر رفتار شوهرم خیلی عصبی شدم و اصلا" نمی تونم رفتار شوهرم تحمل کنم و تا کوچکترین حرفی بهم میزنه که ناراحتم میکنه به کلی بهم میریزم و کنترل رفتار خودمو از دست میدم و در حالت داد زدن گریه میکنم شاید
-
RE: نفرت
باز هم سلام
ببینید متاسفانه شما اصلا در موقعیت خوبی قرار ندارید.همسرتون تمام نیروشان را گذاشته اند برای انتقام.در حقیقت تصمیم دارند هم به زندگی خود آتش بزنند هم شما.شما باید تمام راه حل ها را امتحان کنید بلکه ایشان نرم شوند:
1 - می توانید با خانواده شان صحبت کنید و بگویید که واقعا تصمیم دارید زندگی مناسبی برای همسرتون مهیا کنید.از آن ها بخواهید با همسرتان صحبت کنند تا بلکه ایشان نرم شوند
2 - نهایت سعی خود را بکنید که با همسرتان صحبت کنید که از لج و لجبازی کوتاه بیایند و زندگی کنند.بهشون تاکید کنید که صمیمانه می خواهید زندگی خود را بسازید.بهشون بفرمایید که این گونه هم خود را اذیت می کند و هم شما را
3 - می دانم خیلی سخت است.ولی زندگی شما ارزشش بیشتر از این حرف هاست.از خانواده ی خود بخواهید با همسرتان تماس بگیرند و از ایشان عذر خواهی کنند تا بلکه ایشان آرام گیرند.مطمئنا خانواده ی شما برای شما این از خود گذشتگی را از خود نشان می دهند
4 - از ایشان درخواست نمایید به اتفاق شما به یک مشاور خوب مراجعه نمایند
موفق باشید
:72::72::72:
-
RE: نفرت
باز هم سلام
آقای آریکس خانواده من به خاطر کار نکرده بارها عذر خواهی کردن وایشون الآن با خانواده من مشکلی نداره فقط بلد نیست نه به من ونه به کسان دیگر احترام بذاره و اصلا" برای کسی ارزش قائل بشه و حتی به مادر خودش چه توهین ها که نمی کنه من خیلی پریشونم واصلا" آرامش ندارم بارها با خانواده همسرم صحبت کردم برادرش که بخاطر اینکه ما ماشین خریدیم قهر کرده واصلا" رفت و آمدی نداریم و گفته تا ماشین رو نفروشید اسم مارو نیاورید پدرش هم که خیلی سالها قبل فوت کرده مادرشم میگه خوب تو زنی باید هرچی شوهرت میگه گوش کنی خانواده منم که میگن باید صبور باشم همه چیز درست میشه چون از اول این جوری نبوده ولآن فقط داره لجبازی میکنه ولی صبور بودن به چه قیمتی از بین رفتن بهترین سالهای عمرم و دچار شدن به افسردگی و...
من دختر خیلی شادی بودم ولی الآن حتی نمی تونم لبخند بزنم حتی در شادترین موقعیت ها نمی تونم خوشحال باشم ومدام استرس دارم که وای حالا از یک چیزی شوهرم ناراحت میشه وجلوی دیگران ابروم میره و همین باعث مشیه که همیشه در حال گریه کردن باشم
-
RE: نفرت
كنفسيوس می گه :
به جاي آنكه به تاريكي لعنت بفرستيد ، يك شمع روشن كنيد
ببینید غزاله ی عزیز شما در حال حاضر این آقا همسرتان است و این هم شرایط زندگیتان است.سه تا راه دارید :
1 - هر روز که از خواب بر می خیزید به همه لعنت بفرستید و بگویید چه زندگی بدی دارم و تا شب خودتان را اذیت کنید
2 - سعی کنید صورت مساله را تغییر دهید
3 - سعی کنید در خودتان تغییر ایجاد نمایید
اگر راه یک و دو را انتخاب می کنید که بحثش فرق می کند.ولی راه سوم از همه آسانتر و کم درد سر تر است.نتیجه گیری از این راه هم طبق تجربه کارامد تر است.
ببینید فرضا شما غم زیادی در سینه خود نگه داشته اید.خب همسرتان می آید و یک جک برای شما تعریف می کند.غم سینه شما به حدی زیاد است که حتی لبخند هم بر لب نمی آورید.حال خداییش خودتان قضاوت کنید.
اگر شما جای همسرتان بودید دفعه ی بعد هم جک تعریف می کردید؟
یعنی شما با القای غم و به اصطلاح انرژی منفی به اطرافیانتان آن ها را از هر کاری که برای شاد بودن شما می توانند انجام دهند پشیمان می کنید و خود به خود یک چرخه ی معیوب به وجود می آورید که هر چه می گذرد بد تر می شود
اینکه شما به محبت ها و شادی ها پاسخ درونی دهید خود یک نوع تشویق حساب می شود که باعث می شود همسر و اطرافیانتان از این کار احساس لذت نمایند و دوباره این کار را انجام دهند
علاوه بر این شما باید نقش تشویق کننده ی خود را قوی تر و نقش تنبیه کننده ی خود را ضعیف تر کنید.به هر حال همسر شما یک کار مثبت در روز حتما برای شما انجام می دهند.درسته؟
خب خیلی ساده شما این کاری را که من می گویم امتحان کنید و ببینید چه تاثیر شگرفی در زندگیتان خواهد گذاشت.
دفعه ی بعد که همسرتان یک کار مثبت در جهت شاد کردن و یا ابراز محبت برای شما انجام دادند بنشینید و حسابی از ایشان تشکر کنید.لبخند بزنید و به زبان خودمانی : حسابی قربون صدقه اش بروید.
مطمئن باشید در کمتر از یک هفته تغییرات را در همسرتان مشاهده خواهید کرد
البته نباید انتظار داشت یک شبه همه چیز درست شود.ولی شما با رعایت یک سیر صعودی پایدار عملا شرایطی را برنامه ریزی می کنید که هر روز زندگیتان نسبت به دیروز بهتر می شود .
پیشینیان یک ضرب المثل خیلی زیبا دارند.می گویند :
"طرف امروز از دنده ی چپ بلند شده است"
این ضرب المثل جای کلی تدبیر دارد.شما هر روز از دنده ی چپ بلند می شوید.پس تا آخر روز همه چیز برای شما بد اتفاق می افتد و همه از شما فرار می کنند.این چیزی است که اثبات شده.حال اگر صبح بلند شید و به زیبایی ها بنگرید ، مطمئن باشید یک روز استثنایی را خواهید داشت
تاپیک زیر را مطالعه بفرمایید
http://www.hamdardi.net/thread-15326-post-137572.html
همچنین تاپیک زیر را هم مطالعه بفرمایید
http://www.hamdardi.net/thread-9346.html
اگر هم توانستید حتما فیلم "راز" را مشاهده کنید.
کلام آخر : شما افسرده نیستید.افراد افسرده به وبسایت مشاوره مراجعه نمی کنند و این چنین با صبر و حوصله مطالب را دنبال نمی کنند.شما به اصطلاح در حال حاضر دارای "مود پایین" هستید.ولی اگر مدام به خود بگویید افسرده هستم خود به خود افسرده خواهید شد.پس هم در اینجا ، هم در صحبت هایتان و هم حتی در ذهنتان دیگر از لغت "افسرده" استفاده نکنید و به جای آن بفرمایید "مود پایینی" دارم.
برای مشاهده ی تاثیر گفتار من تاپیک زیر را مطالعه بفرمایید
http://www.hamdardi.net/thread-15350.html
منتظر اخبار بعدی از سوی شما هستیم
:82:
با احترام
:72::72::72:
-
RE: نفرت
سلام آقای اریکس من که نگفتم افسرده هستم ،میترسم افسرده بشم
اما حالا سعی میکنم که کاری که شما گفتید رو انجام بدم خدا کنه موفق بشم با تشکر از راهنمایی شما
-
RE: نفرت
با سلام
اول از همه باید از سایت همدردی تشکر کنم چون از وقتی که وارد این سایت شدم و حرفهای دلم رو بازگو میکنم خیلی آرامش پیدا کردم و با تشکر از آقای آریکس بابت مطالبی که گفتید بخونم منم از فانتزی پردازی استفاده کردم و در روز اول جواب کوچولویی گرفتم حالا .
برام دعا کنید که هم صبر من زیاد بشه هم اینکه شوهرم از خر شیطون بیاد پایین:203: