RE: کسی میدونه این چه حسیه؟
تا وقتی پیمانی نبسته اید هیچ تعهدی نسبت به هم ندارید.
توصیه های باران رو پذیرا باش. شما تو این رابطه تعهد احساس می کنی و اون دختر وابسته به شما میشه ، بعد که میخواید بررسی کنید که آیا به درد زندگی میخورید چالشها شروع میشه.
هر رابطه دوستی لاجرم به ازدواج ختم نمیشه ، چون هر دوستی برای زندگی مشترک مناسب نیست!
RE: کسی میدونه این چه حسیه؟
من خیلی تلاش کردم که این رابطه قطع نشه.کسی که اون موقع نخواست اون بود وبعد هم پشیمون شد.البته جفتمون مقصر بودیم تا قبل از قطع ارتباط.ولی کسی که باعث قطع ارتباط شد اون بود.من تمام تلاشم رو کردم و دچار عذاب وجدان نشدم.ولی اون دچار عذاب وجدان شد و پشیمون بر گشت.درسته ما از لحاط قانونی و شرعی پیمانی نبسته ایم.ولی تا قبل از این که رابطه ی ما بهم بخوره بین خودمون به یه چیز های متعهد شده بودیم.ولی با قعط رابطه ی ما اونا از بین رفت.و اون الان میخواد که دوباره باشه و من سر دو راهی هستم.
RE: کسی میدونه این چه حسیه؟
من تصور می کنم شما بیشتر سعی در این دارید که کار خودتان را توجیه کنید تا اینکه به راه حل برسید
پاسخ باران و بی بی کامل و روشن بود.دیگر انتخاب راه درست و غلط بر عهده ی خود شماست
چیزی که از آن صحبت می کنید یک دعوای ساده بوده که حالا توش یکی مقصر بوده.چه اهمیتی به موضوع دارد!از این دعواها ممکنه روزی صد بار پیش بیاید
RE: کسی میدونه این چه حسیه؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sh_atk
.به مدت یک سال و نیم با این خانم ارتباط دارم وخانواده ایشون اصلا با اربباط من با این خانم مشکلی ندارن وخانواده من هم مشکلی ندارند.
خیلی عجیبه! یک سال ونیمه با هم در ارتباط هستید خانواده ها هم خبر دارند و با اینکه میدونن شرایط ازدواج ندارید هیچ مشکلی با این ارتباط ندارند؟؟
من کاملا با این خانم هیج مشکلی در حال حاضر ندارم یعنی از همه چیزش راضیم.
مثلا از چیاش راضی هستی ؟
شرایط ازدواج ندارم.و در حال حاضر قصد ازدواج ندارم لااقل تا وقتی که شرایطش درست بشه.
اگه اینطوره که واجب شد تمومش کنی تا دیر نشده! باور کن هر چه زودتر بهتره
من تا 70 درصد برای این ازدواج موافقم.اون 30 % هم اصلا متوجه نمیشم واسه چیه
اولا که 30 درصد کمه ثانیا اون 30 % ندای عقل و منطق هست که بهش توجه نمیکنی و خودش مجبور شده داد بزنه که بابا منم هستم و در واقع من مهمترم تا این احساس!
اونم با این که من فعلا قصد ازدواج ندارم مشکلی نداره اونم در حال حاضر مثل منه یعنی قصد ازدواج نداره
دیگه بدتر، پس هردو بدون هدف هستید
ولی بهش به ازدواج فکر میکنم............مطمئنی ؟؟
.خیلی تلاش کردم که واسه این رابطه یه هدف تعیین کنم ولی متاسفانه نشد..بله متاسفانه قصد من در حال حاضر بیشتر دوستی است تا ازدواج.
پس باز هم میگم خیلی خیلی بهتره ادامه ندید:305:
انگار یه حسی از درونم میگه خودتو دو باره پایبند نکن و یه ترسی بهم وارد میکنه بهم میگه با این کارت دو باره آزادی تو از دست میدی.
برادر عزیز به اون ندای درونت گوش کن و به راستی خودتو به دردسر ننداز.
الان دقتیو توجه نمیکنی و به همین خوشی و تو سر و کله هم زدنش دل خوش میشی اما درواقع برات جز ناآرامی و استرس پیامدی نداره.
اراده کن و بچسب به زندگی و درست تا وقتی که حداقل امکانات رو واسه ازدواج پیدا کردی و اونوقت هم باید باز به ندای عقل گوش کنی و بی گدار به آب نزنی به بهانه ازدواج!
RE: کسی میدونه این چه حسیه؟
سو تفاهم نشه.من الان اصلا برام مهم نیست که مقصر کیه و کی بوده یا چی شده راستشو بخوای اصلا ترجیح میدم که اونا رو فراموش کنم.من فقط جهت توضیحات و آشنایی بیشتر اون ها رو خدمت شما عرض کردم نه این که بخوام خودمو یا اونو مطرح کنم و مقصر بدونم.به حر حال اونا هر چی بوده تموم شده و موضوع هم الا چیز دیگه ای است.
RE: کسی میدونه این چه حسیه؟
sh_atk گرامی
:72:به تالار همدردی خوش آمــــــــــــدی:72:
جناب sh_atk
شما دچار تعارض شده ای ، تعارضی سه وجهی ، بین وابستگی عاطفی ، تردید برای ازدواج ، و میل به عدم مسئولیت پذیری ( که با ازدواج پیش می آید )
شما مدتی با هم ارتباط داشتید و وابستگی عاطفی پیدا کردید و تو اون زمان غلیان احساسات ، ازدواج را هدف قرار دادید . اما یک قطع ارتباط 3 ماهه پیش اومد ، این قطع ارتباط فرصت خوبی بود که از اوج احساسات شما کاسته بشه ، و همین هم شده ، و شما در موقعیتی که دیگر احساسای نگاه نمی کنی ، بطور جدی به مسئله ازدواج فکر کرده و می کنی ، لذا از طرفی می بینی شرایط ازدواج را نداری ، از طرفی با نظر به 30 درصد عدم تطابق فرد با معیارهایتان ( که به نظر میرسه این 30 درصد موارد مهمیه برای شما ) و از طرفی نامطمئن بودن نسبت به 70 درصد ( عدم اطمینان به شناخت کافی و حتمی بودن اوکی این 70 درصد برای بعد از ازدواج ) تردیدی جدی در شما ایجاد کرده ، از طرف دیگر شما هنوز به مرحله مسئولیت پذیری برای زندگی مشترک نرسیده ای و رها بودن را ترجیح می دهی ( البته کلاً باید مسئولیت پذیر باشی و رو این بخش در خودت کار کنی و بدانی برای زندگی مشترک این فاکتور مهمیه ) .
این تحلیل وضعیت شما در شرایطیه که بدور از احساسات نگاه می کنی ( البته خیلی خوبه که عقلانی نظر می کنی )
حالا این وضعیت یعنی تردید در انتخاب قطعی و عدم مسئولیت پذیری همراه با وابستگی عاطفی در شما تعارض به وجود آورده .
چه باید کرد ؟
اول :
باید بهتون بگم این وضعیت خوبیه که در شما اتفاق افتاده ، چون نشانی از بیداری عقل در توجه به رابطه و هدفی که دارید است ، یعنی اون دوری سه ماهه برای شما خیلی خوب فرصتی را فراهم کرد .
دوم :
بهتون این نوید را بدهم که شما قدرت کنترل احساس و عقلانی نظر کردن رو دارید و فقط کافیه همیشه فعال نگهش دارید ( از اینکه اون سه ماه به جای اشک و آه و درد وابستگی ، احساسات فروکش کرد و کمی جدی به موضوع ازدواج فکر کردی ، لذا سردی شما طبیعیه و نشونه عقلانیت ، چون قبل از اون هم عشقی نبوده و جز احساسات چیزی در شما و البته ایشون حضور نداشته ) پس از این پتانسیل به خوبی استفاده کن .
سوم :
حال شما خوبه ( اینها نشونه خوبیه ) ، فقط کافیه با همون مایه عقلانی از وابستگی بیرون آیی ، برای این کار رابطه را قطع کن و از بسترهای یاد آوری و مرور خاطرات دوری کن ، و مشغولیات مفید و سازنده برای خود ایجاد کن .
چهارم :
زمان ازدواج که رسید ( شرایط اقتصادی ، موقعیتی ، شخصیتی و .... که فراهم شد ) ، به کیسهای مختلف از جمله این خانم ( اگر تا اون زمان ازدواج نکرده بود ) توجه نموده و بررسی داشته باش و بنا به شناختی دقیق و عمیق مطابق با معیارها و شناختی که از خود پیدا کرده ای ، فرد مناسب را انتخاب و اقدام کن .
موفق باشی