RE: شوهرم با حرفش قلبم رو شکست!!
واقعا حرف تسوکه را قبول دارم آخه اینم سواله ؟
باور کنید خیلی خوب جوابتونو داده راستش اگه من جای اون بودم جوابی می دادم که حداقل یه چند روزی قهر کنید! :311: حالا هم با شوخی رفتید بهش می گید که شما برو با یکی دیگه منم می رم با یکی دیگه ؟:320:
اگر همسرتان اینجا بود حتما بهش یه راهکار می دادم از خجالتتون بیرون بیاد!
RE: شوهرم با حرفش قلبم رو شکست!!
با سلام
شما به خاطر بالا بودن ميزان احساساتتون ، بيشتر تحت تاثير درون خودتان و برداشتهاي ذهني خودتان هستيد.
بايد يه كمي با واقعيات ارتباط بيشتري پيدا كنيد.
شما از بي مشكلي و راحتي در زندگي دنبال خلق هيجانهاي كاذب با تصورات از حوادث موهوم در آينده هستيد!!!
خب چه جوابي مي خواستيد؟! شوهرتان اين هيجان را برايتان فراهم كرده است. :104::104::104:
بله حادثه براي هر كسي ممكن است پيش بيايد. اما هر وقت مرگي پيش آمد آن وقت گريه هم خواهيم كرد.
اما با تصور مرگ در آينده گريه نمي كنيم.:160:
خلاصه:
لطفا دست به فرستنده نزنيد (منظورم همسرتون هست)، لطفا گيرنده را تنظيم كنيد.(منظورم خودتون هستيد.)
به جاي رمانتيك بازي ها و پرورش احساسات انتزاعي و ذهني از زندگي، روي اينجا و اكنون تمركز داشته باش.
Here and Now
گذشته ، آينده و خيالات پيرامون آنها را رها كن. تا لذت زندگي را در ذائقه خود بيشتر احساس كني.
RE: شوهرم با حرفش قلبم رو شکست!!
دوست عزیزم
منم میگم سوال خوبی نپرسیدی!
از همین حالا که قصد دارین بچه دار بشین چرا با این سوال بدبینانه شروع کردی؟ تازه اون موقعیتی هم که سوالو پرسدی مهمه، که شوهرت حوصله داشته صحبت کنه یا خسته بوده و حال فکر کردن به این مسئله رو نداشته!
میتونستی بگی : راستی دوست داری بچه مون دختر باشه یا پسر؟
یا : عزیزم تو دوست داری اسم بچه مون رو چی بذاریم؟
یا : راستی اگه دوقلو بودن نظرت چیه؟
یا یه سوال خوشبینانه دیگه
از جواب شوهرت هم اصلا نباید ناراحت میشیدی چون به نظرم کاملا منطقی و درست بوده و من که منظور بدی ازش برداشت نمیکنم.
یعنی اگه من جای تو بودم باور کن ناراحت نمیشدم هیچ تازه خوشحال هم میشدم! چون مطمئن میشدم که شوهرم تا حالا یه ذره هم به نبود من و جدایی از من فکر نکرده.
راستش اگه من جای شوهرت بودم همین جوابو میدادم!
برای اینکه نمیخواستم سرسری و بدون فکر جواب بدم و این خیلی خوبه حتی اگه دلخواهت نباشه.
گلم همونطوری که دوستان گفتند تو هم اصلا کار خوبی نکردی که اسم مهریه و کسان دیگه رو آوردی اصلا:305:
و اگه خواستی چیزی بگی اگه من بودم میگفتم : حتی اگه با کس دیگه ای هم ازدواج کنی من ازت جدا نمیشم و نمیخوام کس دیگه ای جای تو رو تو قلبم بگیره!
اینجوری هم اسمی از مهریه و کس دیگه نبردی هم اینکه با وجودی اینکه به وفاداریت مطمئن بوده مطمئنترش میکردی که تحت هر شرایطی تو اونو تنها نمیذاری و خودش یه درس بود!
حالا دیگه از این فکرهای آزار دهنده نکن چون نی نی به آرامش نیاز داره:46:
RE: شوهرم با حرفش قلبم رو شکست!!
به نظر من سوال شما هم خیلی درست نبوده و اینکه در ادامه هم شما گفتید که مهریه ام را بده من هم می رم با کس دیگری هم درست نبوده و حتی این معنی را می ده که همسرت چون مهریه شما را نمی تونه بپردازه شما را طلاق نداده البته اگر بخوای اینطوری فکر کنی
اینقدر زندگی تو به خاطر این حرف ها سخت نکن آقایان مثل ما خانم ها نمی تونند اینقدر درباره آینده تصمیم قاطع بگیرند و به نظر من همه زوج ها به این مسئله فکر می کنند که اگر با هم بچه دار نمی شوند ادامه بدهند یا خیر خودتان هم اگر خدای نکرده مشکل از طرف همسرتان باشد به ادامه با همسرتان فکر می کنید یا خیر ؟ بهتر از همسر من بود که حتی تصمیمی هم برای بچه دار شدن نداشتیم به من گفت که اگر بچه دار نشدیم ادامه بدیم یا نه؟
RE: شوهرم با حرفش قلبم رو شکست!!
عزیزم بنظر من بهتر بود بجای اینکار در مورد آینده بچه با هم صحبت میکردین.اسم بچه اتاق بچه و غیره
امروز یه غذای خوشمزه درست کن و سعی کن طوری که اصلا شوهرت حساس نشه از ته ته دلش بیرون بیاری ولی حساسش نکن بذار قضیه تموم شده باشه و اگر خدای نکرده زمانی این حرفو مطرح کرد بگو که کاملا شوخی بوده و تو هم حرفهای اونو کاملا شوخی گرفتی موفق باشی:310:
RE: شوهرم با حرفش قلبم رو شکست!!
دوستای گلم همتون رو یه دنیا دوست دارم. از اینکه اینهمه شرمنده ام کردین و برام وقت گذاشتین خیلی خوشحالم. حتی آقای مدیر هم لطفش شامل حالم شده. :310:
دست همگی درد نکنه. :46::43:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیر همدردی
شما از بي مشكلي و راحتي در زندگي دنبال خلق هيجانهاي كاذب با تصورات از حوادث موهوم در آينده هستيد!!!
البته من اونقدرها هم که فکر می کنید، بی مشکل نبودم و راستش علت اینکه این 2.5 سال اقدام به بچه دار شدن نکردیم، اینه که خیلی باهم مشکل داشتیم و حتی من به جدایی هم فکر کرده بودم. (حالا نگین چقدر روم زیاده که با وجود فکر کردن به جدایی، اون سوال رو از شوهرم کردم!) حقیقتش اگه مساله زیاد بودن سنمون نبود فعلا اقدام به بچه دار شدن نمی کردم تا زندگیمون به ثبات برسه.
ببینید شاید قضیه اصلا رمانتیک بازی نباشه. من همیشه دلم می خواست بخاطر خودم و خصیصه های اخلاقی ام انتخاب می شدم و نه اینکه فقط یه وسیله باشم برای اینکه یه موجود دیگه رو به این دنیا بیارم. نمی دونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه؟
با شرایط امروز و پیشرفت علم پزشکی، کمترین زوجی هستند که موفق به داشتن فرزند نشن و فقط متاسفانه بعضی روشها بسیار پرهزینه هستند. کاش شوهرم به این مطلب اشاره می کرد!
شاید هم واقعا نخواهد متحمل هزینه شود و ساده ترین راه و زندگی با یک نفر دیگر را ترجیح دهد.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک1389
اگه خواستی چیزی بگی اگه من بودم میگفتم : حتی اگه با کس دیگه ای هم ازدواج کنی من ازت جدا نمیشم و نمیخوام کس دیگه ای جای تو رو تو قلبم بگیره!
اینجوری هم اسمی از مهریه و کس دیگه نبردی هم اینکه با وجودی اینکه به وفاداریت مطمئن بوده مطمئنترش میکردی که تحت هر شرایطی تو اونو تنها نمیذاری و خودش یه درس بود!
فرانک جان من هرگز و تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم دروغ به این بزرگی بگم.
همه دوستان شوهرم رو بخاطر واقع بینی و ندادن جواب احساسی تشویق کردند، حالا من پاسخی به شوهرم بدم که اون رو متوقع کنه در صورتیکه اگه پای عمل برسه، جا می زنم؟ ما در قبال حرفهایی که می زنیم مسئولیم.
باور کن تو لحظه اول وقتی بهش گفتم که مهریه ام رو بده و من هم تنها زندگی می کنم، بابت این بود که اصلا و تحت هیچ شرایط حاضر به زندگی با هوو:163: نیستم و نمی توانم با این موضوع کنار بیایم. اگر طلب مهریه ام رو کردم، بخاطر این بود که بتونم خودم رو اداره کنم. الان با اوضاع کارم اصلا مطمئن نیستم که بعد از مرخصی بازهم بتونم اون محیط رو تحمل کنم!
خواستم از همین ابتدا موضعم رو با شوهرم مشخص کنم که اگه بخاطر بچه بخواد بره سراغ یه زن دیگه، من نیستم.
البته بعدش که گفتم منم می رم با یکی دیگه، خوب خواستم حرصش بگیره، چون اون حرفای اول رو که گفتم، هیچی نگفت.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستاره1388
خودتان هم اگر خدای نکرده مشکل از طرف همسرتان باشد به ادامه با همسرتان فکر می کنید یا خیر ؟
ستاره عزیز برای من داشتن فرزند تو الویت نیست. من صرفا بخاطر بچه دار شدن نبود که ازدواج کردم.
البته نباید متوقع باشم که شوهرم هم مثل من فکر کنه، هرچند دوست داشتم که اینطور بود.
=================================
نتیجه گیری:
واقعیتها رو هرچند تلخ باید پذیرفت.
نمی توان دیگران رو مجبور کرد مثل ما فکر کنند و خواسته هاشون همانند ما باشه.
من باید موقع انتخاب دقت و مهارت بیشتری داشتم و فردی با ارزشهایی نزدیک به خودم انتخاب می کردم. حالا که نتونستم گناهش متوجه خودمه.
شوهرم حق داره فرزند رو به همسر ترجیح بده و نمیشه به زور کسی رو وادار کرد که به غایت دوستت داشته باشه.
و در آخر کلا سوال من اشتباه بود. بعضی سوالها و بی موقع پرسیدن آنها باعث می شه که صرفا حرمتها شکسته بشه. من درک این موضوع رو مدیون دوستان عزیزم هستم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
گذشته ، آينده و خيالات پيرامون آنها را رها كن. تا لذت زندگي را در ذائقه خود بيشتر احساس کنی.
:104::104::104:
RE: شوهرم با حرفش قلبم رو شکست!!
سلام بلو اسکای جونم:72::
هورا یعنی من دارم خاله میشم دیگه..................هورااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااا
ببین بلو اسکای عزیزم همه دوستان عالی گفتم به خصوص نظر آقای تسوکه که منو حسابی خندوند..مثال سوزنشو می گم:311:..
به نظر من اصل مطرح کردن موضوع مشکل داشته..
شما می خواستی بگی اگر بچه دار نشم چی میشه و انتظار داشتی عین تو فیلمها بگه من فقط تو رو می خوام نه بچه رو..بودن کنار تو برام مهمه و حالا اون اینو نگفته ..آخه گلم تو که مدها رو باید بهتر بشناسی اونم یک مرد منطقی...
اتفاقا من یک بار این سوالو از همسرم پرسیدم البته گفتم اگر مریض لاعلاج بگیرم چی کار می کنی؟اولا عصبانی شد که تو آخه این فکرا از کجا میاد تو ذهنت..( البته این موضوع مال شاید 5 ماه پیشه) یعد هم گفت من اصلا به این چیزا فکر نمی کنم که بخوام جواب بدم..تو هم برو بچه جان تا کلاهمون تو هم نرفته..حوصله داری ها؟!!!!
این جواب همسر من بود ..و بعدا که واضح برام گفت که اصلا این موضوع ها نباید گفته بشه و آینده مال ماست من نه تو موقعیتش بودم نه تصور می خوام بکنم ولی می دونم مرد نیمه راه نیستم..
عزیزم من از اون صحبت تا آخر عمر درس گرفتم که به قول دوستان برای چی دنبال دردسر بگردم..حالا هم دیگه هر وقت حرف می زنیم می گم دوست دارم دوقلو باشه؟یکی دختر یکی پسر؟اسمشونو چی بذاریم؟و همش چیزهای قشنگ برای صحبت پیش میاد..
در ضمن عزیزم این همه تو تالار مطلب می خونیم از تفکر مثبت اونوقت شما رفتی عجب سوالی پرسیدی...:305:.
به نظر منم حرف همسرت منطقی بوده ..و جواب خوبی بهت داده عزیزم..این دو فایده داشت:
شما فهمیدی دلیل نداره همسرت مثل فانتزی ذهنی شما رفتار کنه ..
و همچنین فهمیدی باید به جنبه های مثبت فکر کنی نه منفی...
به نظر من شما این بحثو پیش نکش..امروز ظهر تا اومد خونه ببوسش و بگ وقتی فکر می کنی قراره بچه مرد دلخواه زندگیم رو بدنیا بیارم غرق خوشبختی میشم..راستی اسمشو چی بذاریم به نظرت؟کاشکی مثل من باشه و ...هی سر به سر هم بذارین..
گلم سری که درد نمی کنه که دستمال نمی بندن.خب..؟:227:.
آفرین ....:46:
** انگار بلو اسکای جونم پست ها همزمان شد..عیب نداره مال منم بخون دیگه!!!!
RE: شوهرم با حرفش قلبم رو شکست!!
عزیزم این حرفارو به شوخی گفتم بزنی نه جدی!
ببین منظورم اینه که فضا رو جدی نمی کردی همین وگرنه منم با هوو نمیسازم :163:
اصلا یه سوال : مگه شما تا حالا برای اینکه بفهمید بچه دار میشید یا نه اقدامی هم کردید ؟؟
آخه از این قضیه خیلی مطمئن حرف میزنی!
اصلا از کجا معلوم اگه خدای نکرده بچه داری هم نشید مشکل از طرف تو باشه نه اون ؟؟؟
RE: شوهرم با حرفش قلبم رو شکست!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط blue sky
شاید هم واقعا نخواهد متحمل هزینه شود و ساده ترین راه و زندگی با یک نفر دیگر را ترجیح دهد.
خواستم از همین ابتدا موضعم رو با شوهرم مشخص کنم که اگه بخاطر بچه بخواد بره سراغ یه زن دیگه، من نیستم.
البته بعدش که گفتم منم می رم با یکی دیگه، خوب خواستم حرصش بگیره، چون اون حرفای اول رو که گفتم، هیچی نگفت.
ستاره عزیز برای من داشتن فرزند تو الویت نیست. من صرفا بخاطر بچه دار شدن نبود که ازدواج کردم.
البته نباید متوقع باشم که شوهرم هم مثل من فکر کنه، هرچند دوست داشتم که اینطور بود.
واقعیتها رو هرچند تلخ باید پذیرفت.
نمی توان دیگران رو مجبور کرد مثل ما فکر کنند و خواسته هاشون همانند ما باشه.
من باید موقع انتخاب دقت و مهارت بیشتری داشتم و فردی با ارزشهایی نزدیک به خودم انتخاب می کردم. حالا که نتونستم گناهش متوجه خودمه.
شوهرم حق داره فرزند رو به همسر ترجیح بده و نمیشه به زور کسی رو وادار کرد که به غایت دوستت داشته باشه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
گذشته ، آينده و خيالات پيرامون آنها را رها كن. تا لذت زندگي را در ذائقه خود بيشتر احساس کنی.
:104::104::104:
آی خانمی هنوزم بدجوری ذهنت درگیره . خواهش میکنم این افکارو بریز دور . چرا باید بشینی به این فکر کنی که اگر شوهرت بره سراغ زنه دیگه نمیتونی تحمل کنی یا شاید شوهرت حق داره بچه رو به زن ترجیح بده و.....
این درگیری های ذهنی الکی بریز دور تا از پا درت نیاورده . کلا دیگه به این مساله فکر نکن . اگر مشکلاتی با همسرت داشتی گذشته سعی کن با افکار مزاحم مشکل جدید به وجود نیاد .
مگه مدیر نگفت این خیالات رو رها کن تا از زندگی لذت ببری
پس تمام سعیت رو بکن گلم .
موفق باشی:46:
RE: شوهرم با حرفش قلبم رو شکست!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سارا بانو
سلام بلو اسکای جونم:72::
هورا یعنی من دارم خاله میشم دیگه..................هورااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااا
سارا جان از اين به بعد صدات ميزنيم خاله سارا :227:
blue sky گلم با اين انرژي كه شما داري بايد دعا كنيد 4 قلو نشه.:311: خوش به حال اون ني ني خوشگل كه مامانش هميشه آسمونش آبيه. :72:
پس بيخيال اين افكار. الان وقتشه بريد خريد لوازم كودك كه اون ماه هاي آخر ديگه نميشه، سخته. تازه مگر تاپيك "خاطرات عاشقانه منو همسرم" جناب تسوكه رو يادتون نيست؟! همه خاطرات خوب هاشون مال دوران حاملگي بود.... پس كلللللي خاطرات خوب با همسرتون در پيش دارين. :310:
اين روحيه رو عوض كنيد. مادر بايد يه روحيه قوي و سازنده داشته باشه گلم. :104:
موفق باشين.:72: