-
RE: عشقم
سلام با تشکر از راهنماییهای شما دوستان به خصوص مدیر محترم تالار همدردی
من مقاله شما را مطالعه کردم فکر میکنم در موارد 8-13-14-17و18 ضعیف هستم ولی نه به شدت
مشتاقم که راهنماییهای شما به من توصیه شود
در ضمن او آنقدر به درآمد خودش مطمئن هست که اصلاً درآمد دیگران براش مهم نیست میزان تحصیلات را خودش هم گفت من گفتم اصلاً مهم نیست البته میگفت خونوادت این بحث را مطرح میکنند گفتم خودم باهاشون صحبت میکنم که دیگه خیالش ازاین بابت راحت شد
ارادتمند شما: زهرا
-
RE: عشقم
بهترین راه حل این است که از طریق خانواده ها به صورت رسمی با هم آشنا بشید ونامزد کنید در غیر اینصورت ریسک نکنید چون خیلیها اینطور شدن وخیلی از موقعیت ها رو از دست دادند یا علی
-
RE: عشقم
دوستان سلام
خسته نباشید
فکر کنم دیگه فراموش شدم کسی دیگه منو راهنمایی نکرد من تو این مدت خیلی اوضاعم به هم ریخته شد مهدی باهام قهر کرده از وقتی که تصادف کرد وقتی مرخص شد دیگه جواب تلفنامو نداد هر چی منتظرش شدم جواب نداد یکی دو بار تک زنگ زد ولی هر چی زنگش زدم جواب نداد نمیدونم چرا؟ البته وقتی بیمارستان بود خواستگار برام اومد بهش گفتم .هر وقت بحث خواستگار میشه همین کار میکنه بعدش میگه خواستم راحت انتخابتو بکنی به خاطر من زندگیتو خراب نکنی یه دفعه هم میبینی میگه اگه منو دوست داشته باشی خواستگاراتو رد میکنی نمیفهمم دوستم داره یا نه میخواد باهام ازدواج کنه یا نه منتظرش بمو نم یا نه ؟؟؟
دوستان عزیز منتظر راهنماییهاتون هستم الان بیشتر از یک ماهه که باهام قهر کرده کمکم کنید
تنهاترین:زهرا
-
RE: عشقم
این قهر و آشتی ها صددرصد با هدف ویژه و البته به علل مهمی از سوی او انجام می گیرد.
اهداف ویژه:
زیر فشار قرار دادن شما.
تحریک احساسات شما در جهت علاقه به خودش.
تضمین ادامه ایم وضع *نه به دار و نه به بار*.
فشار روانی به شما برای عدم تصمیم گیری در باره خواستگاران بهتری که دارید.
علل این قهر و آشتی ها:
احساس کمبود در برابر تحصیلات شما.
احساس کمبود در برابر خواستگاران شما.
کتمان مشکلی که باعث شده در این سه سال با شما ازدواج نکند.
لذا،من می اندیشم ایشان اگر درآمد خوبی دارند یک موردی هست که مانع ازدواجشان با شماست.حالا یا هنوز تصمیم ازدواج ندارد،از نظر مدرک پیش خانواده شما مشکل دارد یا شاید کاندیداهای دیگری هم دارد.
البته آن کاندیداهای دیگر به زعم بنده تنها برای صرفاً برآوردن نیاز جنسی است و بس و شما را دارد در آب نمک برای فقط ازدواج نگاه می دارد.
-
RE: عشقم
سلام
با تشكر از پاسخهاي مدير محترم و جناب گردآفريد
بنده هم به نظرات جناب گردآفريد موافق هستم .
اما توصيه من به شما شناخت خود را از ايشان بالاتر ببريد اينقدر سطحي به مسائل نگاه نكنيد از كانالهاي مختلف ايشون رو مورد آزمايش قرار بديد در رفتارا و حرفاشون دقت كنيد ، زندگي رو نميشه بر پايه احساس به تنهايي اداره كرد .
مطمئن باشيد ازدواجي كه ار روزي احساسات صورت بگيره دوامي نخواهد داشت .
شما مي توانيد بعد از انجام مراحل شناخت دقيق در صورتي كه ايشان باز هم مورد تاييد شما بود ( كه البته احتمال داره اگه شناخت دقيق صورت بگيره به هيچ وجه مورد تاييد نباشد ) و صحبتهاي جدي با ايشون از طريق خانواده مساله رو با خانواده و خود ايشون طرح كنيد كه هر چه زودتر بايد براي مساله ازدواج اقدام كند و قبل از اون مشاوره رفتن هم بد نيست چون ايشون به هر حال در مورد شما احساس حسادت و عقده رو دارند ( نسبت به تحصيلاتتون) و بعد از زندگي حتما به طرق مختلف اين عقده رو بروز خواهند داد اين نه دست شماست نه دست ايشون ، از رفتارهايي كه ايشون نشون مي ده كاملا مشخصه كه از الان احساس كمبود در وجود ايشون ديده ميشه .
و در ضمن كساني كه از لحاظي داراي كمبود هستند سعي مي كنند با روشهاي ديگر خودشان رو بالاتر نشون بدهند شما كه يه جوان تحصيلكرده هستيد بايد بيشتر در امر ازدواج و معيارهاي انتخاب دقت كنيد .
مهمترين اشتباه شما اين هست كه قبل از اينكه به ايشون متعهد بشيد صميميت و رابطه نزديك با ايشون داشتيد و به هر حال رگ خواب شما دست ايشون هست و اين كار رو مشكل مي كنه پس ريشه هاي احساس رو قطع كنيد تا نتيجه مطلوب بگيريد
با تشكر
-
RE: عشقم
و پیرو سخن خودم و عرفان این را هم می افزایم که:
شما باید هرچه زودتر رابطه خودتان و برخوردتان را با او به نفطه صفر و اولیه ای که تازه با ایشان آشنا شده بودید،برگردانید و یک بازبینی کامل از آنچه میان شما گذشته است داشته باشید.
چگونگی رابطه شما و ایشان از پایه دچار اشکال است و شما کاملاً منفعلانه در برابر رفتار ایشان برخوردی احساسی دارید.می پندارم که آموختن برخی مهارتهای رفتاری،کلامی و اجتماعی برای شما لازم است.شاید از سخنان من و عرفان این نتیجه را بگیری که آن پسر عقده ای است یا دیدگاه بدی نسبت به او پیدا نمایی!!
دستکم من هدفم اصلاً چنین نیست و درصدد القای حس بد در شما در رابطه با آن پسر نیستم.من دارم دباره *خودِ خودِ شما* و کردار و کمبودهای مهارتی و آگاهی شما سخن می رانم.به هر حال شما باید قایم بالذات و با اراده خودتان یک برانامه ای برای کلّ زندگی تان و نیز ازدواج که مهم ترین مورد در زندگی است داشته باشید.
این برنامه هم باید مدون و هدفمند و صددرصد*زمان دار* باشد و هم منعطف.شما اکنون برنامه ای شخصی برای خود در زندگی ندارید.من اگر بگویم که شما مثلاً:برای پنج سال دیگر چه اهدافی دارید و چگونه برای نیل به آنها برنامه ریزی کرده اید،په پاسخی دارید؟؟یا اینکه از زندگی چه می خواهید یا اینکه تعریف خودتان از خودتان چیست؟؟
دوست دارید همسر آینده شما چطور آدمی باشد و مهم تر از همه اینکه:پاسخهای همه این پرسشها را آیا *مکتوب* برای خودتان دارید؟؟؟تا اکنون چند جلسه مشاوره ازدواج رفته اید؟؟؟
می بینید که شما تنها و تنها از روی احساس و در اوان جوانی یک دختر که زود هم وابسته می شود،خودتان را بدون هدف و بی شناخت آویزان تصمیم موهوم فردی دیگر کرده اید؟؟؟!!!!!!
آرام باشید و اندکی به خویشتن خویش برسید . . . .
-
RE: عشقم
شانس هميشه يك بار در خونه ادم و مي زنه
سعي كن بقيه خواستگاراتو با درايت بسنجي و اگر به نتيجه مثبت رسيدي نتيجه رو به اقا مهدي اعلام كني اون هم اگر دلش خواست مي ياد جلو اگر هم نخواست تو به انتخاب و اينده ات مي رسيد تو كه نمي توني همه موقعيت هاتو رد كني به خاطر يك وعد پوچ و خالي
عاقلانه فكر كن
-
RE: عشقم
دوستان عزیز سلام از راهنماییهای تمام شما عزیزان ممنونم
من تو این 3 سالی که با مهدی بودم خیلی بهش وابسته شدم و خودشم اینو میدونه
ما رابطه ی خیلی نزدیکی با هم داشتیم شاید اون فکر میکنه به خاطر رابطمون هم که شده من با هیچکی دیگه ازدواج نمیکنم ولی شاید ندونه من واقعاً دوستش دارم
همیشه منو امتحان میکرد از هر لحاظی که بگید حتی از طریق دوستاش وتلفنی
می گفت باید مطمئن بشم فقط منو دوست داری وبا هیچ کی دیگه حرف نمیزنی من که میدونستم کار اونه و خودشم هست میگفتم گوشیو بده به خودش بعدش بهونه میکرد که همین قدر هم نباید حرف بزنی باید قطع کنی
خیلی بهم بهونه گرفت گفتم هر چی تو بگی من همون میشم میدونه که اینکارم میکنم
من هنوزم دوستش دارم لیاقت من بیشتر از این نیست شاید مهدی از سرم هم زیاد باشه
منو راهنمایی کنید چجوری راضیش کنم و چجوری به دستش بیارم
فکر کنم هدفش هم فقط این باشه که خوب منو اذیت کنه همیشه میگفت حالتای عصبیت رو دوست دارم
کیف میکنه من حرص میکنم
خوب بحثم زیادی طول کشید منتظر راهنمایی بعدی شما دوستان هستم اگه هم چیزی لازم بود بدونید سوال کنید فقط تنهام نذارید وکمکم کنید
دوستدارتان:زهرا
-
RE: عشقم
سلام دوستان مهدی داماد شد ومن تنها شدم بعداز چند ماهی حالا زنگ زده میخوام ببینمت هرچی گفتم نه پا فشاری کرد منم بدو بیراه به خودشو زنش گفتم بهم میگه حسودی میکنی شایدم راست بگه ولی من فقط به خاطر زنش اینکارو کردم حالا ناراحت شده که چرا باهاش بد حرف زدم یک هفته که زنگ نزده من نمیتونم در برابر خواسته هاش مقاومت کنم کمکم کنید
دوستدارتان زهرا
-
RE: عشقم
سلام زهرا جان
شايد حالا متوجه شدي كه بايد خيلي زودتر از اين ها مي دانستي كه اين آقا تو رو براي آينده انتخاب نكرده بود چرا كه براي انتخاب كردن ، تو رو آزاد گذاشته بود .اين آدم با شما صراحت نداشت .ولي نگران نباش رفتاري كه با شما داشت بيانگر اين نيست كه از سرتان زياد بود و حالا شما حداقل به انتقام روزهايي كه محتاج به توجه بوديد و او پي برده بود و به هر دليل به جاي اقدام اساسي بهانه چويي مي كرد .اينبار نوبت شما كه نه (با توجه به وضعيت اين آقا) مي توانم بگويم حق شماست كه اين ارتباط خطرناك را خودت قطع كني .چرا به خودت اجازه مي دهي 2باره ضربه عاطفي بخوري.ارتباط با اين آقا از اين به بعد پيامدهاي غيرقابل پيشبيني ديگري دارد كه به نفع تو نيست
پس پيامها و تلفنهايش را بي پاسخ بگذار و همچنين سعي كن او و خاطراتش رو فراموش كني و و براي آينده خودت برنامه ريزي بكن.