دوستش دارم یا عادت ودلبستگیه؟؟؟

سلام
مرسی pooarotجان البته که می دونم چی می خوام حتی معیارامو روی کاغذبارها و بارها نوشتم من دختری کم توقع هستم که عاشق عشق واقعی وصداقتوسادگی وصمیمیتومهربونی طرف مقابلم میشم به همین دلیل بود که گفتم چنین افرادی کمن!:302:چون واقعا کمن و من خودم باید بگم خوشبختانه یا متاسفانه آدم صاف و صادقو ساده ای هستم که گاهی حتی حس بی اعتمادی به آدمای اطرافم بهم دست میده بگذریم.....اما می خوام بگم من معیارامو کاملا میدونم و به همین خاطر خیلی ناراحتم ازینکه نمی دونم واقعا احساسی دارم برخورد می کنم یا روی معیارا کسانی رو دوست دارم که آخریشم اینه که فعلا تصمیم به فکر نکردن بهش و به همه گرفتم تا اینکه به قول همیشه تنهای عزیز هر وقت وقتشو خدا تشخیص داد ماهم در خدمتیم و فکررررررررررررر می کنیم!!! البته اگه اون زمان دیگه دیر نشده باشه:311:چون اصلا ازدواج درسن بالا رو نمی پسندم:300: دختر19تا26باس بره دیگه:227:

با سلام
شرمنده من پسرم خودمو قاتی موضوع کردم.خوشحالم که مشکل شما هم حل شد.

از مسول این قسمت تقاضا دارم این تاپیک رو بندد چون فکر میکنم دیگه نیازی نداری بمونه. ممنون
البته من عددی نیستم! فقط حس کردم مشکل ایشون دیگه تماما حل شده. یا حق

سلام دوست عزيز من يه عضو جديدم و اين اولين نظري كه مي ذارم...
چند ساعتي مي شه كه دارم تاپيك ها رو مي خونم و فقط مي خونم اما اينجا دلم خواست يه چيزي و در گوشت بگم.. اين كه احساساتي بودن اصلا بد نيست... اين كه اين قدرت و داشته باشي تا با احساست تموم لحظه هاي زندگي و مزه مزه كني معركه است... و آرزوي خيلي از آدم ها... اين كه دلت به تعبير خودت گاراژه و اين قدرت و داري كه آدم ها رو دوست داشته باشي يه موهبت الهي... خيلي ها دوست داشتن و بلد نيستن و تو الفباش موندن...
دوست داشتن هم درجه بندي داره... و بالاترين ميزانش به تعبير نيمه بيشتر آدم ها مي شه عشق!... اما اين كه چه جور بفهمي به بالاترين ميزان دوست داشتن در قبال كسي رسيدي يا نه به ديد من- يه آدم فوق العاده احساساتي- كاملا روشن و واضح جلوي چشم هات قرارا داره... فقط كافيه به قلبت رجوع كني...
كسي كه دوست داشته باشي رنگ روزهاته...

نمي دونم اهل كتاب هستي يا نه... كوير دكتر شريعتي معركه است... آرامش بخش و تاثير گذار... عقايد يك دلقك هاينريش بل هم داستان عشق يك دلقكه كه تو رو بيچاره دوست داشتنش مي كنه... يادش به خير يه شب تا صبح يواشكي زير پتو با چراغ قوه و تب چهل درجه خوندمش و كلمه به كلمه براي تنهايي هانس شرير اشك ريختم و مدام به خودم گوشزد كردم كه اينا اشك نيست براي سرماخورگيه!!

ليدي ال