RE: تروخداکمکم کنید برسردوراهی ام
سلام
بی نهایت ممنونم ازدوستان دلسوزکه راهنماییم می کنند:72:
بهشت عزیز توپست7 اشاره کردم
-یکی ازفامیلهای خیلی نزدیکشون(عموش) دختره رو بهم معرفی کرده من حس میکنم چون معرفش اقاهستش احتمال میدم یا سنشو نمیدونست یا واقعا میدونست بهم نگفته چون ازم پرسیدکه چندسال داری گفتم 29سال دارم زودگفتش که اونم28 سالشه احتمال میدم منظورش این بوده که اول دختره روببینم بعد قضاوت کنم چون مامانم رفته بودخونشون گفتش که دختره 25....26 سال نشون میده
اینم ناگفته نمونه دیروزبامادراینارفتیم دخترخانمو دیدم ازش خوشم اومد منظورازظاهرش هرسوالی کردصادقانه جواب دادم .......ولی من خیلی ازش سوال کردم یجورایی میشه گفت به چالش کشوندمش بنده خداروخیلی اذیت کردم یک ونیم ساعت باهاشون صحبت کردم اون چیزایی که من ازشون میخواستم تاحدودی میشه گفت جواب مثبت دادبعدموندبه2..3 روزدیگه فکرامونوبکنیم بعدببینیم خداچی میخواد
RE: تروخداکمکم کنید برسردوراهی ام
آقای دیوید
صداقت خود اون خانم مهمه ، حالا عموش یا هر کسی دیگه اشتباهی هم کرده باشن زیاد مهم نیست.مهم اینه شما و اون خانم به همدیگه دروغ نگید.
خدا رو شکر که تا حالا مشکلی نبوده اشناء الله که هرچی خیر پیش بیاد براتون
ای کاش مشاوره قبل از ازدواج هم برید
برای شما که یه تجربه تلخ داشتید فکر میکنم نه تنها بد باشه بلکه خیلی هم خوب و لازمه.
RE: تروخداکمکم کنید برسردوراهی ام
سلام
بهشت عزیزمن که صد درصد نمیدونم که اونابخصوص دخترخانم واقعامثل من صادقندیانه ..
ازشون سوال کردم بنظرتون مردخوب چه مردیست وچه چیزای ازیه مردخوب انتظارداری...گفتش نمازخون باشه روزه بگیره دودی نباشه صادق باشه بخدامن صادقانه هرچی که بودم بهشون گفتم
بعدش منظورتون مشاوره قبل ازازدواج چیه میشه بیشترتوضیح بدیدتامن توجیح بشم ممنونتون میشم بهشت عزیز
نقل قول:
نوشته اصلی توسط blue sky
سلام و خوش آمدید
بنظر من یک سال تفاوت سنی خیلی مهم نیست و آنچه اهمیت دارد خصوصیات رفتاری و شخصیتی هردوی شماست که چقدر به هم نزدیک می باشد.
بنظرم بهتر است ابتدا شما ارزشها و ملاک ها و معیارهایتان را در زندگی مشترک آینده و در مورد همسر مورد نظرتان دقیق و خوب بررسی کنید و بعد از اینکه این شاخصها دقیقا برای خودتان مشخص شد، به دنبال یافتن این خصوصیات در طرف مقابل باشید.
در ضمن اینکه مادر و خواهرتان مساله بزرگتر بودن دختر خانم برایشان حل شده هم یک برگ برنده است، البته به شرط آنکه برای شما هم حل شده باشد و به قول "ناز" اول ببینید این اختلاف سنی چقدر برایتان مهم است.
اگر مثل مادر و خواهرتان موضوع حل شده باشد، بنظرم بهتر است برای شناخت بیشتر اقدام کنید.
سلام
'blue sky' عزیزممنونم ازراهنماییتون چون دیروزخیلی بدردم خورد:::72:
بازم اگه راهکارهای خوبی به ذهنتون خطورمیکنه بازم راهنماییم کنید
من چیزی ازدستم برنمیادبراتون انجام بدم ولی ازخدامیخوام همیشه یارو یاورتان باشدانشاالله
RE: تروخداکمکم کنید برسردوراهی ام
آقای دیوید فکر کنم منو با بهشت جان اشتباه گرفتید!
منظورم در مورد سن خانم بود که گفتید عموش گفته 28 سال و خودش گفته 30 سالمه.گفتم خودش صادق باشه مهمه عمو و بقیه در حاشیه اند.
مشاوره قبل از ازدواج هم برای شما لازمه چون یه تجربه دیگه دارید و تو تصمیم گیری برای این مورد خیلی کمکتون میکنه چون فکر مکینم دچار استرس شدید و از اینکه اشتباه کنید نگران هستید البته حق هم دارید .
اگه مشاوره برید خیلی بهتر میتونید تصمیم بگیرید ...
حالا لینک زیر رو یخونید
مدیر همدردی ایا نیاز هست مشاوره قبل از ازدواج بریم ؟
RE: تروخداکمکم کنید برسردوراهی ام
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک1389
آقای دیوید فکر کنم منو با بهشت جان اشتباه گرفتید!
منظورم در مورد سن خانم بود که گفتید عموش گفته 28 سال و خودش گفته 30 سالمه.گفتم خودش صادق باشه مهمه عمو و بقیه در حاشیه اند.
مشاوره قبل از ازدواج هم برای شما لازمه چون یه تجربه دیگه دارید و تو تصمیم گیری برای این مورد خیلی کمکتون میکنه چون فکر مکینم دچار استرس شدید و از اینکه اشتباه کنید نگران هستید البته حق هم دارید .
اگه مشاوره برید خیلی بهتر میتونید تصمیم بگیرید ...
حالا لینک زیر رو یخونید
مدیر همدردی ایا نیاز هست مشاوره قبل از ازدواج بریم ؟
سلام
فرانک1389 عزیز حق باشماست معذرت میخوام بجای اسم شما بهشت روتاپییدم :72:
ازبابت لینگ ممنونم
RE: تروخداکمکم کنید برسردوراهی ام
سلام
امروزمادرم زنگ زد دختره گفته نه
بدجوری حالم خرابه داغونم نامیدم
الان طوری شدم مغازمو بستم اومدم خونه دوس ندارم برم بیرون دوس دارم تنها باشم بدجوری افسرده شدم
نمیدونم چه گناهی کردم
مادرش گفته دخترم ازصحبتهای پسرتون ترسیده
نمیدونم مشکل ازمنه یا از اون که همچین حرفی رو به خونوادش گفته ازپسره ترسیدم مگه من دیو ام
دختره گفته پسره تو عرض یک ونیم ساعتی که حرف زدیم 7 ...8... بارفقط اسم حجابو اورده
خدایا مگه من چه گناهی کردم که یه دختره 30 ساله بهم نه گفته
غرورم پیش خونوادم عین شیشه شکست دیگه دوس ندارم برم پیش خونوادم تحقیرشدم
بعدازدواج اولم اعتمادبنفسمو بطورکلی ازدست دادم طرزفکرم نسبت به خانمها عوض شده
RE: تروخداکمکم کنید برسردوراهی ام
deyvid عزیز این حرفها چیه می زنی برادر من
یکم منطقی باش و درست و دقیق به مساله نگاه کن. مگه مراسم خواستگاری جای عرض اندام غروره؟ چرا باید غرورت بشکنه؟
وقتی دو نفر آدم بدون هیچ شناختی میرن که حرفاشون رو با هم بزن (مخصوصا که خواستگاری سنتی باشه)، خوب هر لحظه ممکنه یکی از طرفین معیارهاشو تو طرف مقابل پیدا نکنه و بگه نه.
شما نه اولین کسی بودی که این اتفاق می افته و نه آخرین کس هستی و نه اصلا اتفاق مهمیه.
اصلا ممکن بود شما خودت به این نتیجه می رسیدی و می گفتی نه. اون وقت باید می گفتیم غرور شما حفظ می شد و غرور اون دختر می شکست؟!
اصلا اگه بحث غرور تو این مسائل باشه، دیگه از ترس شکسته شدن غرور نه هیچ دختری باید پسری برای خواستگاری تو خونه راه بده و نه پسری با دسته گل بره خونه دختر خانمی.
اون وقت میشه مثل قدیما... خانواده ها تصمیم می گیرن و دختر و پسر تا روز عقد همدیگه رو نمی بینن. و ر.ز عقد هم که جواب دختر و پسر مثبته و دیگه هیچ غروری نمی شکنه.
عزیز من این حرف را هیچ وقت نزن. تو مراسم خواستگاری نه غرور جایی برای تعریف داره و نه رودربایستی. این امر هم عادیه عادیه. هر خواستگاری که به ازدواج منجر نمی شه.
شما هم ببین گفته هات و خواسته هات چی بوده. اگه می بینی زیاده روی کردی که تعدیلش کن.
(البته به این باور برس که زیاده روی بوده. چون شاید دختر بعدی همین اخلاقت رو بی توجهی فرضا به مساله حجاب بدونه و اون افراطی باشه تو زمینه حجاب. پس خودت باش و دنبال کسی باش که تو رو با باورهات قبول داشته باشه)
اگرهم که به خواسته هات ایمان داری پس خدا رو شکر کن که همین الان اون خانم متوجه شد که باهم همخوانی ندارین. اگه به ذهنش می رسید که تغییرتون بده و بعد ازدواج به مشکل می رسیدید، چی؟)
تازه برادر من یه "دختر 30 ساله بهم بگه نه" دیگه چه حرفیه. اگه شما اینقدر همسر ایندت رو سطح پایین گرفته بودی، اصلا نباید می رفتی سراغش. تازه اگه اون خانم راحت به هرکی جواب بله گفته بود که باید قبل از 20 سالگی ازدواج می کرد. آدما هرچی سختگیرترن سن ازدواجشون بالاتر می ره.
آقا deyvid پاشو و با اعتماد به نفس برو خونه و بگو این که نشد یکی مناسبتر برام پیدا کنید. بابا تازه اولشه. باید اینقدر بگردی و اینقدر نه بشنوی و اینقدر نه بگی تا بالاخره شریک یه عمر زندگیت رو پیدا کنی. شوخی که نیست.:81:
RE: تروخداکمکم کنید برسردوراهی ام
سلام. آقاي ديويد عزيز! گمان ميكنم شما ضعف هاي خودتون رو ميشاسين، اما سعي اي در برطرف نمودنشون نكردين. دوست خوبم، همه ي انسان ها يه سري ضعف دارند. از ضعف كه نبايد ترسيد. بايد با اون جنگيد. من چند تاشو براتون مثال ميزنم:
1. نا اميدي، 2. عدم اعتماد به نفس كافي، 3. حساسيت زياد، 4. عدم احساس شادي و سرزندگي، 5. عدم ريسك پذيري، 7. ترس از آينده و....
من گمان ميكنم شما بايد اين موارد رو در خودتون برطرف كنيد و او موقع اقدام به خواستگاري كنيد. خانوم ها نياز به يه تكيه گاه محكم و منطقي دارند. مسلما نميتونن ترس و حساسيت يك مرد رو بپذيرن. يه خانوم تو سن سي سال تنها هدفش از ازدواج خاتمه دادن به پريشوني ها و اضطراب هاشه! مسلما نميتونه به شخصي پريشون تر از خودش تكيه كنه. پس سعي كنيد اول خودتونو براي ازدواج مجدد آماده كنيد، بعد اقدام كنيد.
در ضمن: تا همين الان خيلي خوب پيش رفتين، همين كه مايليد يه شروع تازه داشته باشين، خودش كليه. خواهش ميكنم دست نگه دارين و بيشتر خودتونو آماده كنيد تا چنين جوابي نشنويد.
موفق باشين.
RE: تروخداکمکم کنید برسردوراهی ام
سلام دوست خوبم ناراحتي كه نداره دو نفر بايد همديگه رو ببينند ،صحبت كنند ،فكر كنند به هم مي خورند يا نه
با يه بار رفتن و جواب نه شنيدن كه اين همه ناراحتي نداره
شما بايد معيارهات به مادر و خواهرات بگي اونها هم بگردند كيس مناسب رو معرفي كنند و شما هم بررسي كنيد كه به درد هم مي خوريد يا نه شايد اينبار نظر شما منفي شه :46:
در ضمن جلسه اول زياد تند نريد و بهتون پيشنهاد مي كنم مقالاتي كه راجع به ازدواج وخواستگاري در سايت است رو قبل از رفتن حتما مطالعه بفرماييد
RE: تروخداکمکم کنید برسردوراهی ام
دیوید عزیز سخت نگیرید.
من هم مثل همیشه تنها، فکر می کنم شما باید یه کم روی شخصیت خودتون کار کنید. می تونید برید مشاوره.
خواستگاری هم مراسمی هست که توش امکان نه برای هر یک از طرفین هست. ممکن بود شما از دختر مورد نظر یا اهداف و اعتقادات و ... خوشتون نیاد و شما بگید نه. این یه چیز کاملا طبیعی و معمولیه و اصلا نه شرمندگی داره و نه ناراحتی. باید خدا رو شکر کنید که اون خانم اینقد عاقل و صادق بوده که به شما گفته نه و نذاشته که بعد از ازدواج با هزار اختلاف و دردسر مواجه بشید و کار به طلاق بکشه.
به نظرتون اگه همسر قبلیتون به خواستگاری شما جواب منفی می داد راحت تر بودید یا الان که بعد از عقد و بحث و ... جدا شدید؟ پس باید قدر بعضی " نه " ها را دانست و خدا را شکر کرد.