جناب عطار فرموده اند:
[size=medium]اگر گرد کسی بسیار گردی
اگرچه بس عزیزی خوارگردی[/size]
نمایش نسخه قابل چاپ
جناب عطار فرموده اند:
[size=medium]اگر گرد کسی بسیار گردی
اگرچه بس عزیزی خوارگردی[/size]
احسنت به عطار :72:
پس توي اين دوره زمونه اصلا نمي شه محبت كرد ؟ يا مردم ديگه جنبه محبت رو ندارن (دور از جون بعضي هاشون ) من و خوانوادم كه به هر كسي محبت كرديم ضربه بدي ازش خورديم :302:
دقت نکردی چی شد. عطار مال قرن 6 است. بنابراین تو این دوره زمونه نیست و برای همیشه همین جوری است. :311:نقل قول:
نوشته اصلی توسط azadehali
اتفاقا با دقت فراوان اين و گفتم چون ديگه كمتر كسي پيدا مي شه كه به اين موارد توجه كنه :cool:
دنیای اطراف تو با ادماش موج منفی تو رو دریافت می کنن و به خودت پسش می دن
تو وقتی داری به کسی محبت می کنی تو ذهنت این ذهنیت و داری که می دونم دستم بی نمکه من محبت می کنم تو بی حرمتی و اتفاقا همین و هم دریافت می کنی.
تو صادقانه و با اخلاص محبت کن و توقعی نداشته باش خودش خود به خود درست می شه.
درضمن این واقعیت و بپذیر ما خانما وقتی یکی بهمون خیلی محبت کنه بیشتر احساس خوشبختی و سبک بالی می کنیم اما مردا بیشتر احساس می کنن که یک زنجیر به دست و پاشون بستن.
پس با توجه به این طرز تفکر اقایون سعی کن به اندازه محبت کنی.
در ضمن این تو وجود هر ادمی هست که از جنس مخالفش محبت بگیره این و خداوند در وجود هر ادمی افریده. اما هر کس قلقی داره:
ببین به شوهرت چجوری محبت کنی همون حس سبک بالی به اونم دست می ده.
مثلا شوهر من این جوریه بهش این ازادی و بدم که هر وقت دوست داره با دوستاش بره هیات و یا تلفنی حرف بزنه و حتی موقع ماموریتاش من غر نزنم و احساساتم در مورد اینکه نگرانتم و .. رو به زبون نیارم کیف می کنه و از همه مهمتر من غر نزنم تازه خوشحالم باشه این جوری حس سبک بالی می کنه.
این مثال بود ببین شوهر تو چجوری بهش محبت کنی کیف می کنه.
موفق باشی:72:
مرسي از راهنماييتون
منم با محدود كردن مردها مخالفم ، هميشه شوهرم و تشويق مي كنم كه به ديدن دوستاش بره ، باشگاه بره ، اتفاقا محرم امسال تاسوعا و عاشورا از صبح تا شب مي رفت هيئتشون كه خودش هم وقتي متوجه مي شد من تنها هستم عذرخواهي هم مي كرد كه منو تنها گذاشته ولي من هيچ اعتراضي نمي كردم .
چند روزه كه زياد قربون صدقش نمي رم مدام تماس مي گيره ابراز علاقه مي كنه
در مورد ارتباطم با بقيه ؛ من دختري آروم و كم حرف هستم توي جمع زياد صحبت نمي كنم يعني بعضي وقتها احساس مي كنم كسي صدامو نمي شنوه منم ترجيح مي دهم حرفي نزنم ، هميشه با دل و جون به ديگران محبت مي كنم ( البته زياد دوست ندارم محبتم و ابراز كنم ) ولي سعي خودم و مي كنم
خب معلومه که یه ایرادی این جا هست. :305:نقل قول:
نوشته اصلی توسط azadehali
دو حالت داره:
1) این که شما خیلی هم به دیگران خوبی نمی کنین و خودتون همچین فکری می کنین. معمولا ما عادت داریم که به دیگران نمره ی پایین میدیم و به خودمون نمره ی بالا. :163:
2) دیگران خیلی بدی نمی کنند و شما زود ناراحت میشین. :302:
نمی دونم چرا به هر کی میرسیم فکر می کنه که به دیگران خوبی بیشتر می کنه و کمتر خوبی می بینه. آخه مگه میشه، که همه داریم نسبت به هم خوبی بیشتر می کنیم و خوبی کمتر ببینیم. پس معلوم میشه این وسط برخی از خوبی ها بخار میشن و به ابر تبدیل میشن. :58:
طبق قانون خوبی: خوبی خود به خود از بین نمیره و خود به خود بوجود هم نمیاد، تنها از کسی به کس دیگر منتقل میشه.:43:
پس حالا بگین اون مفدار خوبی باقی مانده کجا میره که همه از خودمون راضی هستیم و از دست دیگران ناراضی.
من فکر می کنیم که ما همه مون دچار توهم خوب بودن هستیم و همزمان معتقدیم که بقیه قدر ما را نمی دانند. :104:
بعضي وقتها آدمهايي توي زندگي ظاهر ميشن كه فقط براي سوء استفاده دوستي مي كنن ، حالا به هر نحوي ممكنه ، وقتي مي بينن طرفشون دلي صاف و صميمي داره مي خوان يه جوري ازش سوء استفاده كنن كه بيشتر ماليه يا بخاطر حسادت بخوان حرفي بزنن كه اعصاب و روحيه آدم و تضعيف كنن بدتر از همه كه نتوني جوابشونو بدي (با زبون بازي ) ؛
شايد تابحال با همچين آدمايي روبرو نشديد ولي ما دو سه مورد اينطوري داريم
تا توي شرايطش قرار نگيريد متوجه حرفاي من نمي شيد :305:
وا، مگه من تازه اومدم تو این دنیا، نه بابا دور و بر من هم پره. غافل شیم، جیبمون را میزنن. :311:نقل قول:
نوشته اصلی توسط azadehali
تازه وقتی این موضوعتون به نتیجه رسید، می تونیم توی تاپیک دیگه، روی این مسئله همم بحث کنیم. فعلا که بیکارم و اینترنت خوابگاه هم مفت. :311:
پس بعيد اين حرفا از شما دوست عزيز
منم اينترنتم مفته ولي بيكار نيستم :cool: