RE: به خواستگارم راه حل مشکلو نشون بدم یا نه ؟
دوست عزیز منظورم خواستگارم بود.
منظورم اینه که کم پیش میاد تو زمان حال پسر یا دختری دانشگاه بره و تو اون مدت با کسی دوست نشه.
یا حداقل ظاهرش تغییر نکنه و مد امروزی نشه .در حالیکه اون ظاهرا فوق العاده ساده و محجوبه و تو این مدت هم نه با دختری رابطه ای داشته و نه حتی با پسرها زیاد خو شو بش کرده و کلا آدم کم حرف و متفاوتیه.
اینو هم یکی از دوستانم (البته سنش از من کمتره و فوق میخونه ) که هم دانشکده ایشه گفت و هم اینکه از طریق یکی از همکارانم میشناسمش.
من خودمم یکی از این افراد بودم چون هنوز که هنوزه دوستانم و خیلیهای دیگه بهم میگن : تو خیلی بی عرضه بودی! نه تو دانشگاه نه تو اداره کسی نبود که تو خوشت بیاد ؟؟؟ (البته این مزاحه اما پشتش یه چیز دیگه ست!)
دوست عزیز ما هنوز جز اون بحث خواستگاری هیچ صحبتی رد و بدل نکردیم و بهش دسترسی ندارم مگه اینکه خودش بیاد بنابراین نمیتونم برای اون تصمیم بگیرم چون نسبتی باهاش ندارم .گفتم که چون همون موقعه کمروییم باعث شد نتونم زیاد حرف بزنم بعدش به ذهنم رسید که یه راه هست و خودم از نزدیک دیدم که همچین دانشجوهایی رو یه محیطهایی جذب میکنن و از خداشون هم هست .هم یه حقوق (کم البته) بهشون میدن هم اینکه براشون یه سابقه محسوب میشه و هم اینکه میتونن به زندگیشون برسن درست مثل یه کارمند .نمونه اش پسر دایی خود منه .
به خدا من این راهکارو نه تنها به خاطر خودم که خواستگارم بود بلکه به خاطر خودش گفتم بهش بگم و حتی تاکید هم بکنم که بدون در نظر گرفتن پیشنهادش به من دارم اینو بهش میگم .چون حیفم اومد پسری مثل اون که تا حالا پاک مونده و قصد ازدواج داره به خاطر سربازی چند سال ازدواحش عقب بیوفته .
حتی اگه به فرض به خاطر نیاز هم بخواد ازدواج کنه اینو نه عقل رد میکنه نه منطق و نه احساس که ازدواج نکنه چون بعید نیست ادم به گناه بیوفته به خاطر همین مشکلاتی که با کمک اطرافیان قابل حل هستن...
دوست داشتم کمکش کنم چون فکر میکنم بتونم امریه شو درستش کنم
کل چیزهایی که در مورد اختلاف سنی گفتی و خودمم میدونم و اینجا هم خوندنم ، دلیل این بود که بهش گفتم بره خوب فکر کنه.
نگران نباش عزیزم من اگه عجول بودم که تا حالا صبر نمیکردم، خیالت راحت صبورم:311:
RE: به خواستگارم راه حل مشکلو نشون بدم یا نه ؟
ببخشید رک بگم.ترس به خاطر بالا رفتن سن و پیدا نشدن خاسگار مناسب در شما مشهوده.خودتم می دونی شما و این پسر مناسب هم
نیستید.ولی باز داری دنبال یه راهی می گردی که ... .مسئله سن م کی بیشتر می فهمه یا کی کوچیک تر نشون می ده
نیست.روحیات م مهمه.
RE: به خواستگارم راه حل مشکلو نشون بدم یا نه ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک1389
راستی دوستان عزیز در مورد جواب این سوال شما میتونید راهنماییم کنید؟
در حالیکه همه میدونید تو این دوره زمونه اگه کسی دانشگاه بره و اینجوری بیا بیرون شاید همه فکر کنن یا بی عرضه ست یا حتی انقد جذبه نداشته که کسی متوجهش بشه!
نمیشه گفت چطوریه. اما اکثر آدمایی که خودشون را نگه میدارن از ایمان و قدرتشونه نه از بی عرضگی شون.:305: تو این دوره زمونه یه دختر اگه یه ذره کوتاه بیاد، سر نیم ساعت می تونه دوست پسر پیدا کنه. یه پسر هم هر چی گاگول باشه راحت می تونه هر کاری بکنه. حتی اگه بیشتر از دوستی هم بخواد باز زن های خیابانی هستن. خانه های فساد و ... . بنابراین این کاره شدن عرضه نمی خواد.:305:
من خودم لیسانسم تموم شد و اسم دخترهای کلاسم را نفهمیدم. حالا توی ارشد، تو آزمایشگاهمون کلی دخترهای مجازی هم میان و میرن که از خداشونه که یکی مثل من بهشون پیشنهاد بده. حتی واسه دوستی. منم که آدم پر سر و زبونی ام. اراده کنم دو روزه باهاشون رفیق میشم. اما اعتقاداتم نمیزاره. زنی می خوام که صفر کیلومتر باشه، برای همین سراغ این کارا نمیرم.
RE: به خواستگارم راه حل مشکلو نشون بدم یا نه ؟
جناب تسوکه از تعبیر صفر کیلومترتون خوشم نیومد!!!!
شما دیگه چرا!!:81:
RE: به خواستگارم راه حل مشکلو نشون بدم یا نه ؟
عزیزان منظور من از سوال ، این بود
اون الان دانشحوی یه رشته مهندسیه و قیافه اش هم خوبه و خیلی هم چشم پاک و مومنه ... فکرکردم اون تو دانشگاه انواع و اقسام تیپ ها و قیافه ها و بی حجاب و با حجاب و مهندس کنارشه . این 4 سال و نیم میتونست کسی رو خیلی محترمانه و حتی نامحسوس زیر نظر بگیره و درنهایت ازدواج کنه اما این کارو نکرده چرا ؟؟
در حالیکه اکثر دخترها و پسرها از خداشونه حتی بدون قصد ازدواج هم این مدت با کسی باشن(سوء تفاهم نشه عزیزان، همیشه یه عده هستند که واقعا خوب هستند و الگو)
آقای فرهنگ 27
شما هرچی صریحتر و رکتر صحبت کنید من بهتر میتونم خودمو بشناسم و تصمیم بگیرم:72:
حق با شماست ، به خاطر بالاتر رفتن سن و محدود شدن انتخابم میترسم اما دلیل چیزهایی که در مورد این پسر گفتم (مثلا خصوصیات مثبتش ) اصلا این نیست چون اگه تنها ترس تنها موندن بود میتونستم به خواستگار دیگه ای جواب مثبت بدم(البته منظورم اون همکار جالبم نیست ها:311:)یا اینکه سالها پیش به این دلیل ازدواج کرده بودم اما من از همون اول که فکر ازدواج افتاده تو سرم تا حالا شاید از 10 سال پیش ، هرگز نخواستم ونمیخوام به خاطر بالا رفتن سن یا حرف مردم یا ظواهر ازدواج ، اینکارو بکنم وگرنه خیلی وقت پیش این کارو میکردم.
آقای tesoke صحبتهای شما رو کامل تایید میکنم ، منظور منم همین بود و برام مهمه چون دلیلش برام مهمه!
همون اعتقادات و ایمان که برای من حرف اولو میزنه....و همین باعث شد بهش فکر کنم که وقتی شرایط براش مهیا بوده و خیلیها هم حاضرن باهاش دوست بشن یا ازشون خواستگاری کنه ، چرا اینکارو نکرده ؟؟
به نظر خودم همون ایمان و اعتقادت مانع شده . اما حالا قصد ازدواج داره با این وجود بازم تو محیط دانشگاه کسی رو مناسب ندیده و اومد سراغ من چرا ؟
از چند نفر پرسیدم ، گفتن خب این سوال کردن داره ؟ اون تو رو مناسب دیده ، همین!
در مورد من هم که نمیدونسته چند سالمه و حتما فکر کرده یا هم سنیم یا من کوچیکتر هستم و اگه قبول کنم تو فاصله آشنایی و خواستگاری و نامزدی و عقد و چند ماه هم بعد از عقد اون میتونه سربازیشو تمام کنه و به نظرم این فکر بدی نیست اما وقتی بهش گفتم واقعا چند سالمه و خودم هم تاکید کردم که خوب خوب در موردش فکر کنه ، بازم فکر کرده که با این وضع حدود یکی دوسال هم معطل شدن درست نیست به خاطر سن من نه خودش و حق هم داره.
RE: به خواستگارم راه حل مشکلو نشون بدم یا نه ؟
فرانک جان
بهتره از تمرکز روی این شخص بیرون بیایی عزیزم ، حتی در مورد علت رفتارهاش به طور کل .
یعنی در کل ایشون را از ذهنت دور ساز ، به نظرم ناخودآگاه مایلی در موردش حرف بزنی ......
RE: به خواستگارم راه حل مشکلو نشون بدم یا نه ؟
سلام
منم میخوام نظرم رو بگم
در ابتدا جای تحسین داره برای طرز تفکر صحیح شما؛از این بابت خوشحالم که هنوز چنین خانم های متعهدی وجود داره تو جامعهمون.
ببین اولا منم موافقم که همون اول بهش در مورد سنتون تذکر دادی بهش ولی ای کاش همون جا در دیدار دوم بهش میگفتی که چرا همون اول فکر اینها رو نکردی.
ببین خانمی من این حرف رو از دید پسرانه ام میزنم: ما پسرها اگه ببینیم یک کیس خوبی به تورمون خورده که با طرز فکری مون میخوره و اینکه حتی چندین اولویت برتر دیگه نسبت به خودما داره ( یعنی شاغل بودن ،تحصیلات و خانواده ، ...) خوب سریعا سعی در یک نوع ارتباطی باهاش داریم که ببینیم آیا با خط فکریمون میخوره یا نه؟؟!!!!
حالا مشخصه که اون آقا از شما خوشش اومده که اومده جلو برای خواستگاری. ولی اینکه فرداش اومده گفته هنوز با خودم نتونستم کنار بیام پس حتما واقعا فکرایی پیش خودش کرده که مثلا حالا آیا میترسیده که خانوادش نظرشون منفی بوده و یا اینکه موافقتشون رو اعلام نکنن و اون یعنی خودش بمونه با یه عالمه حسرت و یا اینکه پیش خودشم فکر کرده 2سال باید بره خدمت و بعدشم از کجا معلوم همون لحظه بعد از خدمت کار گیرش بیاد یا نه ؟ یا هزارتا فکر و خیاله مثبت و منفی دیگه
ببین فرانک جون اگه اختلاف سنیتون 3یا 5سال بودش میشد گفت بابا طرف حداقل طرف 3یا 5 سال بیشتر از سنش میفهمه و ولی نه اینکه بگن طرف 9 سال بیشتر از سنش میفهمه...!!!!
به قول بلو اسکای ایا تو میتونی جوابگوی شور و اشتیاق 10 سال دیگه اون باشی که .....
نتیجه گیری :
در ابتدا توکل کن به خدا که اون خیر همه بندگاشو میخواد. یعنی اگه درست نشده پس خدا خواسته که یک کیس بهتری برای دوتاتون توی یه موقعیتی دیگه ....
و اینکه تو خوب کاری کردی که نرفتی جلو:104: به زندگیت روزمره ات ادامه بده و اگه اون دوباره اومد جلو براش تشریح کن در ابتدا مسئله اختلاف سنی تون رو و بعدشم مسئله خدمت و نداشتن کار .
امیدوارم که هرگز از یاد خدا غافل نشی و بهترین تصمیم ها رو بر پایه تفکر و تعقل همراه با یک قاشق غذاخوری احساسات :D بگیری.
به امید روزهای سرشار از سربلندی
RE: به خواستگارم راه حل مشکلو نشون بدم یا نه ؟
آقای sabi خیلی ممنون از نظرلطفتون :72:
تقصیر خودمه دیگه آقای sabi .اگه تو دیدار دوم هم اینکه شما گفتید و هم اینکه با امریه قضیه یه تفاوتهایی میکنه رو بهش گفته بودم در هر صورت الان خیالم کاملا راحت شده بود اما قبلا هم گفتم که متاسفانه من تو اینجور موقعیتها خیلی خجالتی و کمرو هستم و این باعث میشه نتونم حرفم رو بزرنم و بعدش انقد پشیمان بشم...و در وداقع یه غرور خاصی دارم که این موقعه ها بهم میگه اگه کاری بکنی یا چیزی بگی زشته و در شان تو نیست واسه همین تمومش میکنم اما تو خلوت فکر میکنم می بینم چی باید می گفتم و چی نباید میگفتم
خیلی ممنون از دعاهاتون ، اشناء الله شما هم عاقبت بخیر بشید:72:
باشه فرشته جون، چشم
اصلا از همین الان دیگه در موردش حرف نمیزنم و سعی میکنم فکر هم نکنم .تو این تاپیک هم چیزی نمیگم مگه اینکه لازم باشه باز راهنمایی بگیرم
از همه تون ممنونم که صادقانه نظرتون رو گفتید:72:
RE: به خواستگارم راه حل مشکلو نشون بدم یا نه ؟
این تاپیک هم به نتیجه رسید
با تشکر از همه دوستانی که فرانک جون رو راهنمایی کردن
فرانک عزیزم موفق باشی