احتمال اینکه کسی پیدا بشه که هیچ سوالی راجب گذشته شما نپرسه کمه و احتمالا صفر هست .نقل قول:
نوشته اصلی توسط imans
حتما میپرسن . چون شما هم به احتمال زیاد یا صد در صد راجب گذشته ایشون سوال خواهید کرد .
نمایش نسخه قابل چاپ
احتمال اینکه کسی پیدا بشه که هیچ سوالی راجب گذشته شما نپرسه کمه و احتمالا صفر هست .نقل قول:
نوشته اصلی توسط imans
حتما میپرسن . چون شما هم به احتمال زیاد یا صد در صد راجب گذشته ایشون سوال خواهید کرد .
شما می خواین از نظر شرعی بدونید. یعنی دارید می پرسید حقی از طرف ضایع می شه یا نه و شرعا باید بگه یا نه. این را باید از یک روحانی یا مطلع امور دینی بپرسید.
من نمی گم قطعا باید بگه. چون به خیلی چیزها بستگی داره. اما می گم موارد زیر را هم در نظر بگیر.
اگر یک عقد رسمی بود راحت تر می شد عنوان کرد. اما یک عقد مخفی را اگر مطرح کنید، ممکنه باعث بدگمانی و شک در طرف مقابل بشه. ممکنه حتی فکر کنه که مساله خیلی فراتر از این حرفها بوده ( جمله ی شما که میگید هنوز باکره هستند، نشون می ده خیلی پیش رفتند ) و مساله را پیچیده تر از اونی که هست بکنه.
به میزان اعتماد به افرادی که از موضوع اطلاع دارند هم بستگی داره. دو نفر مذکور و شما. اینکه مرد مورد نظر بعدها به دلیلی به همسر این خانم نگه. از همین ماجراها که مشابهش را زیاد شنیدیم. مثلا بعدها از خانم درخواست رابطه ی پنهانی کنه و بعد تهدید کنه که اگه بگی نه به همسرت می گم و ... باید از اون فرد مطمئن باشه که نخواهد گفت و البته از شما هم باید مطمئن باشه که نمی گید. آدمی که یک ماه دختری را عقد کنه و تا اون حد هم پیش بره و بعد هم جدا بشه، خیلی فرد قابل اعتمادی نیست. باید از عکس العملها و فردای اون مرد ترسید. مخصوصا اگه با کینه ای چیزی جدا شده باشه و قصد انتقام گرفتن در کارش باشه. (ببخشید که اینقد بدبینانه می گم. اما منظورم اینه که همه چیز را درنظر بگیرید. چون اگر بعد از عروسی همچین چیزی به گوش شوهر برسه، سخت می شه اون زندگی را دوباره جمع کرد)
با این نظر که :
" صبر کنید تا مهرش به دل آقا بشینه و بعد بگه " مخالفم
یعنی چی؟ نباید طرف را بین احساس و عقلش گیر بندازین.
عزیز من بذاره چند روز قبل از عقد بگه که چی؟ که طرف را گیر بندازه و نذاره برگرده؟ ممکنه فرد اون زمان نتونه درست تصمیم بگیره و از به هم خوردن عقد و آبرو ریزی و جواب خانواده و ... بترسه، اما یه ماه بعد که سرش خلوت شد یادش بیفته که اشتباه کرده. بعد حالا هی دعوا کن، بهانه بگیر، مشاوره برو و ... بنظر من که اگر می خواد بگه باید قبل از اینکه هرگونه رابطه ی عاطفی ایجاد بشه و وابستگی شکل بگیره، باید بگن. زمانی که فرد داره با منطقش تصمیم می گیره و زمانی که دیر هم نشده باشه، یعنی همین اول کار.
این که میگین دختر هنوز دختره، یعنی چی؟ یعنی تا کجاها پیش رفتن؟ تا همه جا و فقط مونده شب زفاف؟ میشه بگین این محرمیت تا چه حد بوده و تماس بدنی یا جنسی یا ... تا چه حد بوده.
سلام،
من معتقدم که باید گفت چرا که با نگفتن به فرد مقابل حق انتخاب را از او میگیرید،
و این به معنای ضایع شدن حق طرف مقابل هست!
حقیقت این هست که ماه هیچگاه پشت ابر نمیمونه، جدا از این مساله که این خانوم فردا باید زندگی را با عذاب وجدان و استرس با این آقا ادامه دهد!
به همین دلیل فکر میکنم حتما باید گفت،
ضمنا، شخصاً دختری رو که به اسم شناخت برای ازدواج بدون اطلاع خانواده به ظاهر به عقد موقت پسری در آمده، نه لایق ازدواج میبینم نه لایق اعتماد!
در مورد شما خانوم بهشت و باقی دوستانی که توصیه به پنهان کاری میکنین، نمیدونم برادر دارین یا نه!؟
اما اگر خودتون برادری داشتین دوست داشتین که چنین برخوردی باهاش صورت بگیره؟
یا آقایان عزیزی که چنین توصیهای اینجا کردن، آیا این رو برای خودشون میپسندن که چنین برخوردی با شخص خودشون صورت بگیره؟
وقت بخیر،:72:
کامران
من توصیه به پنهان کاری نمی کنم. میگم تصمیم با خودشونه. اما اگه میخوان نگن باید حواسشون به دو مساله ای که عنوان کردم باشه. اگر می خوان بگن هم باید سریعتر بگن، در اولین مراحل.
برای همه نمی شه نسخه ی واحدی پیچید. چرا وقتی دکتر می خواد برای سردرد شما دارو بنویسه ازتون در مورد بیماریهای دیگه تون می پرسه؟ چون بسته به شرایط بدن شما باید دارو بده. شرایط اون خانم و آقا را ما نمی دونیم. کلیت قضیه درست. اما از جزییات که خبر نداریم. با این قاطعیت نباید بگیم، بگو یا نگو.
به همون دلیلی که اون آقا حق انتخاب داره، این خانم هم حق زندگی داره. مگه شما هیچ راز پنهانی در زندگیت نداری؟ هیچ چیزی که فقط خودت بدونی و خدات؟ مگه ازدواج فقط انتخاب جسمه که هر مساله ی جسمی را باید گفت؟ مگه پیوند دو روح نیست؟ یه چیزایی تو زندگی هست که مال خود آدمه. خود خود خودت. با هیشکی نمی شه شریکش شد.
شاید این انتخاب و این کار و این تصمیم هم برای این دختر در اون شرایط از این مسایل بوده است. حالا باید تصمیم بگیره که تا چه حد، چه جوری و کی بگه.
من نه میگم بگه و نه میگم نگه.
سلام،
دقیقا چون ازدواج پیوند دو روح هست باید از ابتدا با صداقت برخورد کرد،
شاید فکر میکنین از نظر من ازدواج تنها انتخاب یک جسم هست؟
من به داشتن اصول توی زندگی معتقدم، و با دختری ازدواج خواهم کرد که در زندگیش به اصولی پایبند باشد!
برای من بدون شک، یکی از این اصول، صداقت هست! شاید بشه گفت مهمترینش!
به نظر شما این مسالهای که این خانوم مطرح کرده تنها یک مساله جسمی هست؟
از نظر من خیر! چرا که گذشته هر فردی میزان پایبندی او به اصول را نشان میدهد!
این خانوم میتونه به همسرش دروغ بگه اما باید عواقب تصمیمش رو هم بپذیره!
در مورد زندگی شخصی خودم ،
من هیچ راز پنهانی در زندگیم ندارم چون همیشه طوری زندگی کردم و به اصولی پایبند بودم که نیازی به پنهان کاری نداشته باشم،
و البته، در مورد روحیاتم، شرایط زندگیم و خیلی مسائل دیگه، حتما با همسر آیندم صحبت و بحث میکنم،
چون میخوام باهاش یک عمر زندگی کنم و باید عقاید و روحیات من رو بدونه!
مثلاً من و مهسا، زیر نظر خانواده هامون شناخت منطقی رو آغاز کردیم، و منطق من تنها به دنبال پیدا کردن اصول در زندگی این فرد هست!
فرشته عزیز اتفاقا از من خواسته بودن، چگونگی طی کردن این روال منطقی رو از آغاز برای دوستان بنویسم، سر فرصت حتما این کار رو انجام میدم،
موفق باشین،:72:
کامران
براي حرفم دليل ميارمنقل قول:
صبر کنید تا مهرش به دل آقا بشینه و بعد بگه یعنی چی؟ نباید طرف را بین احساس و عقلش گیر بندازین.
اگر همين حالا به پسري بگن قراره برات بريم خواستگاري ولي دختره قبلا با كسي صيغه بوده شما چه جوابي رو انتظار داريد بشنويد؟
مسلما با ممانعت پسر مواجه ميشيد حتي اگر خودش در گذشته آدم پاكي نبوده باشه چون با خودش ميگه خوب وقتي ميشه با دختري كه قبلا با كسي نبوده ازدواج كنم چرا با كسي كه صيغه بوده ازدواج كنم؟ مگه خلم؟
ولي اگر بگن دختري هست با اين شرايط عالي خانواده ي فلان و بسار و... و بعد پسره دختره رو بدون هيچ ذهنيت منفي قبلي ببينه و با هم صحبت كنند و ايشون رو آدم ارزشمندي بدونه ديگه شايد اين قضيه براش مهم نباشه و منطقا بپذيره!
بحث من سر اين هست كه از همون ابتداي امر به پسر عيبها و ارتباطات قبليشو نگه! يكي از دوستان من وقتي براش خواستگار اومد حتي جزئي ترين اخلاقاي زشت خودش رو هم به همسرش گفته بود. وقتي با تعجب پرسيدم: همسرت چه طور قبول كرد با تو ازدواج كنه نترسيد؟ :311: گفت : از همون اول نگفتم! و زماني كه گفتم همسرم منو پذيرفته بود و گفت اشكالي نداره به هرحال هيچ كس بدون عيب نيست!
سلام
لطفاً لینکهای زیر را مطالعه کنید میتونه به شما کمک کنه :
http://www.hamdardi.net/thread-2414-post-21684.html#pid21684
http://www.hamdardi.net/thread-11130-post-103245.html#pid103245
سلام مرضیه خانم
ببین عزیزم مشابه این مسئله شما تو خانواده ما واسه دختر خالم پیش اومد اونها هم یه ماهی رو صیغه عقد موقت خوندن تواین مدت اخلاق و منش این آقا پسره واسه خانواده خالم روشن شد بگذریم که تواین مدت روابطی هم بین دختر خالم واون اقا هه به وجود اومده بود اما نه بیشتر .......... بعدها خانواده خالم اگه خواستگاری می اومد و کار به مرحله تحقیق واین جور حرفها می کشید خانواده خالم موضوع رو مطرح می کردند .... تا از دهن این واون که موجب سلب اعتماد وخیلی حرفها می شه جلوگیری کنن حالا هم به خیر خوشی ازدواج کردن و زندگی آرومی دارن ...
در کل منظور من اینه که اگه تو این مدت اتفاق خاصی نیفتاده وخودتون هم گفتین که ایشون دختر خانم هستن وکسی هم از این موضوع چیزی نمی دونه دلیلی نداره همعه چیزو بگی ..... (گفتن فقط در حد صیغه به علت آشنائی)دوستان یه خورده بیشتر مراعات کنن ........... نباید موضوع رو بزرگ زیاد بزرگ کرد.... ایشون (دختر خانم ) هم موضوع رو فراموش کنن(به نا به گفته یکی از دوستان تکرار این موضوع تو ذهن وعذاب وجدان مشکل رو دو چندان خواهد کرد) وشاید موجب شکاکی وکنجکاوی طرف مقابل بشه واز این به بعد یه خورده بیشتر محطاط باشند ......
من کاملا با صحبتهای آقا کامران موافقم :72:
خشت اول چو نهد معمار کج
تا ثریا می رود دیوار کج
پایه های صداقت و اعتماد از همین روزهای اول باید بین دوطرف بنا بشه نه از وسط یا آخر!!
این بی انصافیه که حق کسی رو ازش بگیریم و بذاریم وقتی بهمون وابسته شد بعد بهش بگیم که نه راه پس داشته باشه نه راه پیش!
من که نمیتونم همچین پنهان کاری رو از همسر آینده ام بپذیریم واسه همین تمام تلاشمو میکنم چیزی ازش پنهان نکنم چون بی اعتمادی آفت بزرگیه تو زندگی.
گیرم اون بنده خدا نفهمید خدا چی ؟عذاب وجدان چی؟ترس از مزاحمت اون آقا چی ؟
چرا باید از صیغه که زمانهای خاصی وطبق شرایط میتونه خیلی کارساز و گرهگشا باشه اینطوری سوء استفاده
بشه ؟
اگه واقعا قصد شناخت باشه برای ازدواجف که میشه بدون صیغه محرمیت هم به دست بیاد و اینو هم عقل میگه هم دین که نگاه کردن به قصد ازدواج منعی نداره مگه اینکه اهداف دیگه ای پشتش باشه!
صیغه بدون اجازه پدر برای دختر باکره باطله ودر صورت برقراری رابطه خارج از عرف و شرع فرقی با زنا نداره:305:
به نظر من که تا عروسی هم نباید رابطه ای برقرار بشه چه برسه همین اول کار !
چه محدود و چه کامل
توصیه من اینه که صادقانه بهش بگه حتی اگه اونو از دست داد چون اون آقا حق داره انتخاب کنه.
این درست اما در امور جزئی و کم اهمیت نه مسائل اساسی و مهم مثل داشتن رابطه جنسی حتی محدود!:305:نقل قول:
نوشته اصلی توسط imans
میشه نگیم :
قبلا خواستگاری داشتم که دوستش داشتم اما نشد!
تو زندگیم به کسی علاقه داشتم اما قسمت نشد.
فلانی خیلی به من علاقه داشت اما من نه
فلانی خواستگارم بود هنوزم مجرده
یا ...
اما باید بگیم :
میدونم اشتباه کردم و پشیمان هم هستم اما با کسی رابطه جنسی داشتم.
قبلا ازدواج کردم.
فلان مشکل جسمی یا جنسی رو دارم(البته در صورتی که از قبل اینو بدونیم)
قبلا نامزدی کردم اما به دلایلی بهم خورد
و ...