ممنون از کمکتون.
ولی من سوالم این است که اگر یکی از طرفین به این نتیجه برسد که بخواهد از رابطه بیرون برود، آیا درست است که به تنهایی میدان را خالی کند؟
خانم شهناز گرامی
همونطور که در تاپیک قبلیتون هم گفتم چون تعهدی رسمی برای ازدواج بینتون پیش نیومده بنابراین قطع شدن رابطه طبیعی است و اگر همچنان همون شیوه قبل رو ادامه می دادید یعنی از روی احساسات رابطه قبلی رو ادامه می دادید بیشتر دست و پای خود را با طناب احساسات می بستید و سخت تر می تونستید خود را رها کنید
آیا این بی احترامی به شعور طرف مقابل نیست؟
اصلا و به هیچ عنوان
شما این رابطه را در ذهن خود تا ازدواج و داشتن یک زندگی مشترک پیش بردید درحالیکه از نظر اون آقا رابطه به عنوان مرهمی برای فراموشی آثار ناشی از طلاق قبلیشون بوده و اصلا هدف ازدواج نداشتند
این خود شما هستید که می بایست با آگاهی عمل می کردید و احساسات خود را تعدیل می کردید و اجازه نمی دادید ایشون به حریم خصوصی شما و منبع احساسات لطیف و پاکتون دسترسی داشته باشد
من می خواهم بدانم این چه اشکالی شخصیتی در ایشان می تواند باشد؟
در این مورد نمیشه پاسخی قطعی داد چون ایشون رو از روی نوشته های شما می بایست شناخت که این نوع شناخت به دلیل ناکافی بودن اطلاعات نادرست است
آیا درست است که من با تماسی او را متوجه اشتباهش بکنم
لزومی در این کار نیست
چون هرگونه برقراری ارتباط چه تلفنی چه صحبت چه دیدار باعث میشه شما دیر تر از اون رابطه خارج شوید و با قضیه دشوارتر کنار بیایید
که او می بایست با صداقت و رُک پایان این رابطه را به من هم می گفتند. این نشان ادب و احترام برای هر دو طرف بود.
ببینید ایشون خواستار داشتن رابطه ای توام با احساسات بدون داشتن تعهد هست
آیا خواست شما هم همین هست؟
خواهش می کنم این سوال من را جواب دهید.
شهناز گرامی
اون چه رو که من درک کردم برایت نوشتم
مابقی به خودت بستگی داره که چگونه از این قضیه پیش اومده بهره برداری کنی و به عنوان یک تجربه هرچند تلخ برای خودت نگه داری
و کاملا هم می فهمم که تحمل کردن این دوران خیلی سخته
اما گاهی اتفاقهایی در زندگی انسان می افتد که باعث رشد آدم ها می شود
:72::72::72: