RE: تردیددر دلبستگی و علاقه یا عادت و وابستگی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط flag
اول از همه پیشنهاد میکنم این تاپیکو ببین،خیلی مشابه موضوع شماست:
http://www.hamdardi.net/thread-14509-page-1.html
بازم من اومدم حرف بزنم :d ،سعی میکنم نکاتی رو که توجهم رو به عنوان یه خواننده خارج از گود جلب کرد بگم
امیدوارم اگه مفید نبود حداقل یه کم به فکر فروببرت.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohsen_chavooshi
متاسفانه یه مشکل هست =>پس خودتونم قبول داری که این یه مشکله،آخه چند خط بعدمیگی با این قضیه مشکل نداری
این خانوم 9 سال پیش وقتی 18 سال داشت با اسرار خانواده با پسر داییش که اونم 19 سال داشت عقد میکنن و بعد از 3 ماه نامزدی از هم جدا میشن(البته این خانوم خواسته که جدا بشن)و طلاق میگیرن
جداشدن در سه ماه نامزدی:خیلی عجیبه که به این سرعت این عمل انجام شده،واقعا چرا به همدیگر فرصت بیشتری واسه شناخت و یا هر راه حلی ندادن؟
دلایلش برای جدایی(چیزی که به من گفته):
خیلی زود بود . من سنی نداشتم اونم همینطور
من به اون علاقه نداشتم فقط اسرار خانواده م بود که میگفتن بعداً علاقه میاد
راضی شدن به ازدواج به اصرار والدین(یاهرکسی):اگر ایشون واقعا طرف رو نمیخواستن چرا همون موقع نتونستن زیر بار ازدواج نرن ولی بعد ازدواج تونست اطرافیان رو راضی کنن به جدایی؟
ما خیلی بچه بودیم آمادگی اینکه بخواییم زندگی تشکیل بدیمو نداشتیم
رفتار اونم خیلی بچه گانه بود . من اصلاً از اینجور مردا خوشم نمیاد
اگه اینطوریه با وجود اختلاف سنی بینتون ممکنه شماروهم یه روز متهم کنه به بچه بودن:163: (هرچند که شما منطقی باشین و از سنتونم جلوترباشین)
خیلی برام سخت بود که بخوام جدا بشم و اسمه طلاقو بیارم ولی از اون سخت تر تحمل اون بود
چند ماه به خاطره این قضیه گریه میکردم
یه کم عجیبه که رنج طلاق رو کمتر از تحمل اون شخص میدیده ،مگه اون چیکارش میکرده.فقط به خاطر بچه بودن؟؟؟
باید این نکته یه کم واستون تامل برانگیز باشه و بهش فکر کنین یه شاید نشون دهنده چیزایی دیگه باشه،مثلا اینکه شاید ایشون تحمل موجودی به اسم شوهرو نداره:311: یا از زندگی مشترک میترسه،یا وجود منشایی در کودکی ایشون که باعث همچین چیزایی میشه.
این حرفهای اون بود
منم تست کردم
وقتی ازش در مورد اون اتفاق سوال میپرسم خیلی بهم میریزه
این موضوع هشداردهنده است که بعداز 8-9 سال هنوز با اون موضوع کنار نیومده
حتی یه بار وقتی بهش گفتم که *نظره مردم راجع به ازدواج با زنها و دخترهایی که طلاق گرفتن چیه(این جور آدما چون یه بار مراحل سخت جدایی و طلاقو گذروندن ممکنه دوباره با کوچکترین مشکل بخوان برن سراغه طلاق)
خیلی ناراحت شد و شروع کرد به گریه کردن
این پناه بردنش به گریه اینکه تحمل نداره میتونه نشون بده که ایشون توانایی مقابله با مشکلات رو نداره وازشون فرار میکنه،خود موضوع طلاق هم میتونه نشون دهنده همین موضوع باشه.
یعنی اگه قرار باشه بابه وجود اومدن هرمشکلی تو زندگی ادم اینطوری برخورد کنه که فاتحه ...
واقعیت اینه که من با این نظر مخالفم
هر آدمی تو زندگی اشتباه میکنه
نمیشه به خاطره یه اشتباه (هر چند بزرگ) تا آخر عمر یه جور دیگه بهش نگاه کردو عذابش داد .
و با این قضیه هیچ مشکلی ندارم
خب شما بیخیال این شدی که همچین اشتباهی روکرده،ولی چرا هنوز داره اشتباه میکنه،چرا با مشکل 9 سال پیش هنوز کنار نیومده،چرا دلایل جداییش قانع کننده نیست،چرا تحمل شنیدن واقعیت رو نداره(*) ،از کنار این موضوعات به سادگی عبور نکن ،سعی کن با هر حرفی یا برخوردی پی به شخصیت واقعیش ببری وحقیقتو درک کنی.
یه نگاه به این تاپیک هم بندازی بد نیست
http://www.hamdardi.net/thread-9390-page-19.html
اگه حوصله نداشتی پست من(187) رو بخون نکاتشو خلاصه کردم :d
در اینجا اقای محترم در انتخاب همسر ونیز طی زندگی مشترک از یکسری علائم هشداردهنده به سادگی میگذره و با سادگی خودش صبوری میکنه تا جائیکه خانم میذاره ومیبره وبعد هم دادخواست داداگاه و...
حالا مشکل اینه(اون میگه) :
من از طلاق میترسم نمی خوام دوباره برام تکرار بشه می ترسم تو اونی نباشی که بتونیم با هم زندگی خوبی داشته باشم طاقت یه اشتباه دیگه رو ندارم
این رفتار تا حدی طبیعیه،ولی اگه از یه حدی خارج بشه تبدیل به یه دید وسواس گونه میشه،وشاید تا اخر زندگیش باهاش باشه
باید چیکار کنم ؟
به نظرمن بیشتر تو رفتارش دقت کن
من بهش علاقه دارم و نمی خوام خیلی راحت از دستش بدم
شماکه داری تلاشتو میکنی،اگه مناسب هم باشین به هم میرسین ایشالا :43:
اگه به استخاره اعتقاد داری بگو تا یه شماره یه جای معتبرو بدم
دنباله یه راه حله منطقی هستم که این مشکلش حل بشه(اینهمه تردید و دودلی)
اولش که تاپیک ایجادکردی خودت تردید داشتی ،حالا تردیدهای اونم اضافی شد!:163:
امیدوارم در برابر حرفام گارد نگیری،فقط باعث بشه بیشتر فکر کنی :72:
ممنون از لطف شما
اون تایپیک اولی رو دیدم خیلی شبیه بود اما کمی فرق داشت
اینکه اون خانوم یه زنه مطلقه است اما خانومی که من میگم یه دختر مطلقه که اونم برای 3 ماه واقعا گفتن کلمه مطلقه واقعا زیاده
ازدواج یه مسئله دوطرفه هستش
هر مشکلی از هر طرفی مشکل هر دو طرف هستش
اون این مشکلو داره(تردید زیاد توی انتخاب مجدد) اما من که مشکلی ندارم
به گفته خودش :
ظاهراً همون اول شناخت کافی روی اون طرف نداشته و همه چی خیلی سریع اتفاق افتاده
بعد تازه طرف رو شناخته
ظاهراً مسئله طلاقو وقتی پیش کشیده که احساس میکرده داره هم یه لطفی در حق اون طرف و هم خودش میکنه
چون به نظرش اون زندگی به هیچ جایی نمیرسید و اگر ادامه میداد وقتی به این نتیجه میرسیدن که دیگه خیلی خیلی دیر شده بود
البته منم در مورد این قضیه خیلی فکر کردم
واقعا چرا راضی به طلاق شده(اونم با این همه وحشت از طلاق)
چرا هنوز نمی خواد در موردش حرف بزنه
اگه سوالی در اون مورد ازش بپرسم میگه دوست ندارم در موردش حرف بزنم ناراحتم میکنه
من احساس میکنم اون از یه چیزی رنج میبره(احساس میکنه اشتباه کرده ، احساس میکنه به اون طرف ظلم کرده ، یا طرف الانم داره عذاب میکشه ، .... )واقعاً نمیدونم
مسئله گریه رو که من تست کردم فقط توی این مسئله هستش
در مورد مسائل و مشکلات مختلف دیگه خیلی جدی و منطقی بحث میکنه اما به این مسئله میرسه کار به گریه میکشه
من می خوام این مسئله رو ریشه یابی کنم که چرا بعد از این همه سال هنوز با این مسئله کنار نیومده بخاطره همینم امدم اینجا
این تایپیک هم دیدم جالب بود
اما اون این رفتارهارو نداره توی ملاقاتهای حضوری خیلی خوشحال و پر انرژی برخورد میکنه
در مورد استخاره هم شما خیلی منو از خودتون ناامید کردین
خدا به ما عقل و هوش و ... داده تا با اونا مسیر درستو انتخاب کنیم
استخاره فقط توی مسائلی مثله انتخاب خوب و خوبتر هستش
نه توی همچین مسئله مهمی !!!!!!!!!!
خوشبختانه خودش هم قبول داره که رفتارش مشکل داره و باید درمان بشه
من ازش خواستم که به یه مشاور یا روانشناس مراجعه کنه تا مشکلش حل بشه
اونم قبول کرد
اما نمی دونم چرا هر سری یه بهونه میاره و نمی خواد بره میگه بعداً(حوصله ندارم ، کار دارم ، امتحانام شروع شده ، ...)
RE: تردیددر دلبستگی و علاقه یا عادت و وابستگی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohsen_chavooshi
ممنون از لطف شما
اون تایپیک اولی رو دیدم خیلی شبیه بود اما کمی فرق داشت
اینکه اون خانوم یه زنه مطلقه است اما خانومی که من میگم یه دختر مطلقه که اونم برای 3 ماه واقعا گفتن کلمه مطلقه واقعا زیاده
درنظرعام دختروزن مطلقه باهم هیچ فرقی ندارن،ولی نظرعام مهم نیست،شما وخونوادتون مهمه،که چطورفکر کنین. برادر من خودتو گول نزن درحالت کلی موضوع اینه که ایشون یه بار ازدواج کرده ،سه ماه وچندماهم نداره.
ولی در کل جریان که دوستان نظرشون رو در مورد همچین ازدواجی میدن بیشتر منظور من هست،دقت کن در اونجا مدیرهمدری هم نظر خوبی راجع به ازدواج وحتی فرصت دادن به طرفین رو نمیدن
ازدواج یه مسئله دوطرفه هستش
هر مشکلی از هر طرفی مشکل هر دو طرف هستش
اون این مشکلو داره(تردید زیاد توی انتخاب مجدد) اما من که مشکلی ندارم
بعضی مواقع هست که ادما اشتباه میکنن،فکرمیکنن دارن منطقی تصمیم میگیرن،ولی ازیه جایی قافل موندن،یه نمونشو میدم:
سیاست زن:طرف فکر میکنه داره عاقلانه عمل میکنه ولی نمیدونه اسیر یک کشش شده (من واقعا حیفم میاد ازپسرهایی جوونی که خودشونو با معیارهاشون گول میزنن،تطبیق میدن،ولی خبرندارن اون ناخوداگاهشونه که داره اونارو هدایت میکنه)
عین این جمله:ادم به سمت چیزی جذب میشه که ازش منع میشه.
گفتم این مطلبو عنوان کنم،شماهم فکر کن ببین موضوع شما شبیه اینا نیست.
به گفته خودش :
ظاهراً همون اول شناخت کافی روی اون طرف نداشته و همه چی خیلی سریع اتفاق افتاده
بعد تازه طرف رو شناخته
عجیبه که طرف پسرداییش بوده ونشناختش،ولی تو سه ما شناختش
البته منم در مورد این قضیه خیلی فکر کردم
واقعا چرا راضی به طلاق شده(اونم با این همه وحشت از طلاق)
چرا هنوز نمی خواد در موردش حرف بزنه
اگه سوالی در اون مورد ازش بپرسم میگه دوست ندارم در موردش حرف بزنم ناراحتم میکنه
من احساس میکنم اون از یه چیزی رنج میبره(احساس میکنه اشتباه کرده ، احساس میکنه به اون طرف ظلم کرده ، یا طرف الانم داره عذاب میکشه ، .... )واقعاً نمیدونم.
دقیقأ موضوعیه که ادم بهش شک میکنه،حالا من چندتا احتمال دیگه هم میدم:
شاید اون طرفش به هم زده
شاید یه ایرادی خودش داره
شایدداره یه موضوعی رو پنهون میکنه
شاید داره دروغ میگه
به هرحال طفره رفتنش حتما علت داره،به سادگی ازین موضوع عبورنکن
یه موضوع دیگه اینکه دوست نداره در مورد موضوعاتی که ناراحتش میکنه حرف بزنه:امتحانش کن ببین در مورد همه چی اینطوری برخورد میکنه؟ -اگه اینطوره مگه راه حل مقابله با مشکل فرار از اونه؟؟؟
این تایپیک هم دیدم جالب بود
اما اون این رفتارهارو نداره توی ملاقاتهای حضوری خیلی خوشحال و پر انرژی برخورد میکنه
منظورم دقیقا خود اون موضوع نیست،برداشت کلی ازون تاپیکه،یعنی اینکه شما درمرحله انتخاب همسر حواست به الارم ها باشه وبه سادگی ازشون عبور نکنی
در مورد استخاره هم شما خیلی منو از خودتون ناامید کردین
خدا به ما عقل و هوش و ... داده تا با اونا مسیر درستو انتخاب کنیم
استخاره فقط توی مسائلی مثله انتخاب خوب و خوبتر هستش
نه توی همچین مسئله مهمی !!!!!!!!!!
دراین مورد اگه وقت کردم مفصل حرف دارم :d
چرا بقیه نظر نمیدن ؟؟؟؟ :exclamation:
RE: تردیددر دلبستگی و علاقه یا عادت و وابستگی
چرا بقیه دوستان نظری نمیدن ؟
[quote=flag]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohsen_chavooshi
دقیقأ موضوعیه که ادم بهش شک میکنه،حالا من چندتا احتمال دیگه هم میدم:
شاید اون طرفش به هم زده
شاید یه ایرادی خودش داره
شایدداره یه موضوعی رو پنهون میکنه
شاید داره دروغ میگه
هزارتا شاید دیگه هم هست اما
دوست عزیز ازدواج یه انتخاب دو طرفه هستش
هر دو طرف می خوان انتخاب درست و خوبی داشته باشن تا زندگی خوبی داشته باشن
یه معامله نیست که تو اگه تونستی قرارداد و از طرف مقابل بگیری برنده بشیو بری دنباله زندگیت .
به هرحال طفره رفتنش حتما علت داره،به سادگی ازین موضوع عبورنکن
منم دنباله پیدا کردن دلیل اصلیش هستم
یه موضوع دیگه اینکه دوست نداره در مورد موضوعاتی که ناراحتش میکنه حرف بزنه:امتحانش کن ببین در مورد همه چی اینطوری برخورد میکنه؟ -اگه اینطوره مگه راه حل مقابله با مشکل فرار از اونه؟؟؟
در مورد موضوعات نه !
طبق آزمایشاتی که من کردم فقط توی این موضوع بود
در بقیه موارد خیلی درستو منطقی بحث میکنه
دراین مورد اگه وقت کردم مفصل حرف دارم :d
اگه بفرمایین خوشحال میشم
RE: تردیددر دلبستگی و علاقه یا عادت و وابستگی
خب راستش به نظر من شمت احساساتی شدین
آخه چطور ممکنه یه دختر مذهبی!!!! از یک نامحرم شماره بخواد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مشکلات در آینده مشخص میشن
اشتباه نکنین:305:
موفق باشین
RE: تردیددر دلبستگی و علاقه یا عادت و وابستگی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar9053
خب راستش به نظر من شمت احساساتی شدین
آخه چطور ممکنه یه دختر مذهبی!!!! از یک نامحرم شماره بخواد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مشکلات در آینده مشخص میشن
اشتباه نکنین:305:
موفق باشین
متاسفم اما منظوره من از مذهبی ، به اصطلاح عام خشکه مذهبی نبود
منظور من از مذهبی در همون حدّ خوندن نماز و انجام تکالیف اسلامی و عدم ارتباط کاملا باز و بدون رعایت موارد اعتقادی مذهبی با نامحرم هستش
مطمئنن دوست عزیز در زندگی همه مشکلات مختلفی پیش خواهد آمد
مهم نحوه برخورد با مشکلاته
RE: تردیددر دلبستگی و علاقه یا عادت و وابستگی
من برات دعا می کنم که هکه چیز به خیر و خوشی پیش بره
فقط
احساس رو بیخیال عقل رو بچسب
من وقتی تو یکی دوستیهام دچار یه سری تنش ها شدم
یه دوستی بهم گفت: لذت یه رابطه زمانی دلچسبتره که از معبر عقل عبور کنه
در پناه حق