RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
اينكه فرموديد:"تغییر کردن برای مورد توجه قرار گرفتن اصلا راه مناسبی نیست "
بله كاملا درست و قبول اما تغييركردن براي معشوقه بودن و يا همسر ايده آل بودن چه طور؟ :72:
در ضمن انسان كه هميشه شخصيت ثابتي نداره گاهي اوقات ممكنه من قبل از ازدواج به همسرم به عنوان يك مرد قول بدم اجازه بدم اون هر وقت خواست با دوستانش بره مسافرت يا هر چيز ديگه و اين قولمم هم واقعي باشه نه ظاهري اما پس از ازدواج احساس كنم برام سخته و چيزي در درونم منو اذيت ميكنه حالا چيزي برام ارزش شده كه اون موقع نبوده آيا بايد رو قولم بايستم و همسرم رو شاد و خوشحال كنم يا به ارزش دروني خودم احترام بذارم؟
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
اين نكته را هم اضافه كنم من كمي اهل كل كل هستم :301:
قبلا اين ويژگي شما در تاپيك خجالت از ابراز عقيده را كاملا درك كرده ام. :311:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
تسوكه، sisili كجايين يه ذره تو سروكله ي هم بزنيم لااقل از بي توجهي كه بهتره!
آخه من باز يه چيزي ميگم و شما ميگي: براي همسر آينده نگراني و ... . :302:
حالا بي خيال، :325:
در مورد سوال شما، تغيير براي همسر به نظر من ممكن نيست. هميشه همسر در جايگاه دوم قرار داره و خودت در جايگاه اول هستي. اين كه بخواهي 100 درصد هم مطلوب شوهرت باشي، باز ممكن نيست. من، دنبال همسري هستم كه 80 درصد با افكار و خواسته هاي من مطابقت داره، به مرور، در زندگي، با افكار من آشنا ميشه و وقتي منو دوست داشته باشه، يه مقدار خودش را تغيير ميده تا جايگاه بالاتري در قلب من داشته باشه، اما هر چي هم تلاش كنه 95 ميرسه و به 100 درصد نميرسه. من همسرم را به خاطر همين 95 درصد دوست دارم.
همسرم مجبور نيست براي اين كه بالاترين جايگاه را در قلب من داشته باشه، خودش را كنار بگذاره. همين كه به 95 برسه براي من از همه ي دنيا، ارزشش بيشتره.
همه ي اينها كه گفتم، در مورد خود من هم صدق ميكنه و براي اين كه جايگاه اول قلب همسرم را بدست باورم به همين 95 بايد قانع باشه.
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
[size=medium]به نظرم کسایی از این جور قولا می دن که به زندگی خیلی سر سری و الکی نگاه می کنن عمیق نگاه نمی کنن موقع خواستگاری ارمانی نگاه می کنن.
ادم باید حرفی بزنه که بتونه پاش واسه.
حالا با فرض حرف شما موردی پیش بیاد که باید موفقت اول و به مخالفت تبدیل کرد اولا باید از راهش بره دوما بالاخره مخالفت کردن با حرف خودت عواقبی و تبعاتی داره که فرد باید بتونه از پسش بر بیاد منتها خیلی هنر داشته باشه موضوع به درگیری و کشمکش نرسه.
یادمه شما پست دیگه ای زده بودید به نام " خجالت از ابراز عقیده" به نظرم شما بد جور درگیر بازیهای سیاسی شدید و دنبال اینکه مانند مردان در جامعه مخالفت یا موافقت کنید و .... که البته به خاطر سن شماس. اما جایی بهت گفته بودم زندگی جای بازیهای سیاسی نیست.
بگذریم از بحث دور نشیم همون طور که قبلا گفتم بعضی رفتارها در درون خودت باید تغییر کنه نه به خاطر مورد توجه قرار گرفتن و معشوقه بودن اگه قرار باشه زنی مردانه فکر کنه و مردی زنانه اون زندگی دوام چندانی نداره.
دوست عزیز ما هر چقدرم بخوایم متجدد رفتار کنیم هنوز که هنوزس سنتی هستیم مردای ما و زنای ما بعد از ازدواج سنتی فکر می کنن به ندرت مردی پیدا بشه که با همسرش وارد سیاست بشن و با هم بعضی رفتارهای دوران مجردی رو داشته باشن.
نمی دونم چجوری باید بهت بگم چون پست قبلیت و خوندم می دونم مشکل شما از کجاس به همین دلیل من مشکل و در خود شما می بینم
اما در این پست که کلی پرسیدید تنها می تونم بگم رفتارهای درست و باید پیدا کرد و در وجود خودمون تثبیت کنیم و ادای یکی دیگه بودن و هم در نیاریم.
همین
موفق باشید:72:[/size]
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
باشه بعدا چيزاي ديگه هم مينويسم.
اما بحث خوبي راه انداختي. :104:
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
[size=small]پست تسوکه رو همین الان دیدم
تسوکه خوش اومدی کجا بودی بابا دلمون گرفته بود منتظر شوخیهای شما هستیم.
یه ذره توقع بالایی که 95 % افکارتون شبیه هم بشه چون نمی شه شما همیشه شما هستی و او همیشه او شاید کمی به هم نزدیک بشید اما این همه نه.
باید بتونیم اختلافها رو بپذیریم و باهاشون خوب رفتار کنیم نه اینکه طرف مثل ما بشه.
ببخشید مخالفت کردن و نه گفتن و خودت یادم دادی:311:[/size]
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tesoke
آخه من باز يه چيزي ميگم و شما ميگي: براي همسر آينده ام نگراني و ... . :302:
نه بگو. من چيزي نميگم! اميدوارم حرفهاي شما شوخي باشه و اين ناراحتي قلبي نباشه چون فكر نميكردم از اين حرفهاي من ناراحت شده باشيد:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tesoke
همسرم مجبور نيست براي اين كه بالاترين جايگاه را در قلب من داشته باشه، خودش را كنار بگذاره. همين كه به 95 برسه براي من از همه ي دنيا، ارزشش بيشتره.
حالا 95 يا 100 اينا كه عددهاي فرضيند نمي خواهيم با عدد بازي كنيم كه و گرنه خوب معلومه كه هيچ وقت 100 حاصل نميشه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tesoke
مرور، در زندگي، با افكار من آشنا ميشه و وقتي منو دوست داشته باشه، يه مقدار خودش را تغيير ميده تا جايگاه بالاتري در قلب من داشته باشه،
آهان دقيقا نكته همينه چه چيزي ارزش تغيير دادن داره و چه ميزان تغيير اصلا درسته و عمل پسنديده ايه و باعث ميشه من در آينده احساس "پوچي" و "بي هويتي" نكنم؟ اگه من به ارزشي پايبند باشم آيا اون ارزش (مثلا استقلال فكري) ارزشش بيشتره يا محبوب بودن؟
به عنوان مثال من مادرم رو ميبينم كه در جواني انساني جاه طلب بوده دوست داشته درس بخونه پدرم دوست نداشته دوست داشته خياطي كنه پدرم گفته آرتروز ميگيري خلاصه كه خودش ميگه براي اينكه بهترين همسر باشم پا روي خيلي ار خواسته هام گذاشتم و حالا...
حالا يك پدر دارم كه با تمام وجود عاشق مادرمه اما مادرم زياد اونو دوست نداره و در سن پيري به پوچي رسيده احساس ميكنه آدم ارزشمندي نيست
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
آره خب 95 هم شايد زياد باشه. بالاخره شما متاهل هستين و بيشتر در اين مورد ميتونين نظر بدين. :303:
اما مطمئنم كه 100 درصدي كه خانوم yasa گفتن، عمرا قابل دسترسي نيست. :72:
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sisili
[size=medium]
یادمه شما پست دیگه ای زده بودید به نام " خجالت از ابراز عقیده" به نظرم شما بد جور درگیر بازیهای سیاسی شدید و دنبال اینکه مانند مردان در جامعه مخالفت یا موافقت کنید و .... که البته به خاطر سن شماس. اما جایی بهت گفته بودم زندگی جای بازیهای سیاسی نیست.
:72:[/size]
مامان...:302::302: به خدا من سياسي نيستم! به چه زبوني بگم؟ :54::54::161::161::161: اين اطرافيان منند كه سياسين خدا جون نگاشون كن:47:
بازم كه شما نتيجه گيري كردين اين منم كه مشكل دارم چرا من اينقدر بدشانسم :47: آخه سوالي كه من پرسيدم مگه توش توهين بود يا چيزي بود كه شما بازم به ميگين مشكل از منه؟
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
ساده و بی ریا هستم...همین...............:305:
RE: يك نظرسنجي در مورد زنها و مردها
شبيه همين مورد مادر شما را من در يه مسئله ي روانشناسي خواندم. :303: مرده رفته بود پيش مشاور و ميگفت كه براي همسرش خيلي كارها ميكنه، اما اون بازم خوشحال نميشه. هر كاري ميكنه تا زنش شاد باشه، اما نميشه. :302: بعد از مشاوره، معلوم ميشه كه زن به خاطر شوهرش از خيلي از خواسته هاش دست كشيده و اين مسئله باعث شده تا اون احساس خوبي نداشته باشه. :302:
به نظر من مادرتون خيلي روي خواسته هاش پا گذاشته. :302: حالا هم حق داره ناراحت باشه. البته خب اونها ازدواجشون با ما فرق ميكنه و مال يه نسل ديگه اند. حالا ما بايد قبل از ازدواج، روي تمام اين ها با كسي قراره همسرمون بشه، حرف بزنيم. يعني اگه زن دلش ميخواد درس بخونه، بايد اينو از شوهرش بپرسه. اگه مي خواد كار كنه و مرد اگه مي خواد با دوستاش گردش بره و ... . روي تمام اين ها بايد بحث بشه. هيچ نقطه ي كوري نبايد باقي بمونه.
البته خب هميشه موارد كوچكي ميمونه كه اگه انتخاب درست باشه و توي موارد اصلي و زيربنايي مشكلي نداشته باشيم، اونها هم حل ميشه. اما مسائلي مثل ادامه تحصيل، خب چيز كوچكي نيست. بايد حل بشه، نه اين كه بمونه براي بعد از ازدواج و بين علاقه ي شخصي و عشق، كلي گير كنيم.