خدا خیرت بده دوست عزیز . ما دوست هستیم اما نه دوستای نزدیک که مشکلات برامون پیش بیاد فقط و فقط گاه گاهی ایشون میاد در مغازم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط imans
نمایش نسخه قابل چاپ
خدا خیرت بده دوست عزیز . ما دوست هستیم اما نه دوستای نزدیک که مشکلات برامون پیش بیاد فقط و فقط گاه گاهی ایشون میاد در مغازم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط imans
سلام hitman گرامی
عنوان تاپیکت مناسب نیست؛ خدا نکنه بیچاره باشی!
لطفا" برای تاپیک عنوان مناسبی انتخاب کن و در پست بعدی قرار بده تا نسبت به تغییر نام تاپیک اقدام شود.
ممنون
سلام درست می گید خدا نکنه بیچاره باشم . دلم خیلی نسبت به آینده روشنه ، خدایا یعنی به خواستم می رسم....نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
عنوان تاپیک رو بکنید:
منطقی ترین راه دز موفق شدن در دوستی قبل از ادواح بدون قطع ارتباط چیست؟ ؟
سلام دوست من.
راستشو بخاي منم دقيقاً همين شرايط تو رو داشتم و فكر مي كنم اگه تو بجاي من بودي واقعاً ديوونه ميشدي
بقول قديميا.مرگ يه بار شيون هم يه بار.
اگه دوستش داري و دوست داشتن تو از روي احساساتي چون هوس،نياز به رابطه جنسي و ... است.البته بي احترامي نشه چون واقعاً ممكنه دست خودت نباشته به اقتضاي سنته.
ولي اگه قصدت ازدواجه با خانواده خود مطرح كن و به خواستگاري برو/البته اينو بگم بعد از تمامي مراحل تحقيق و مطمئن شدن
حداقل اينه كه تكليف خودتو ميدوني.اگه تو رو بخاد جواب مثبت ميده ولي اگه هم نخاد خواهشآ مثل يك مرد به خودت قول بده و اصلآ بهش فكر نكن.
وقتي هم اونو ديدي يا اومد به مغازه و يا كارت داشت اصلن محل نذار.تا اينكه بفهمه چه آدمي رو از دست داده.
ولي مطمئناًاون تو اين فاصله سعي مي كنه تو رو به خودش نزديك كنه مثلا من گرفتارم و تو رو خدا كمكم كن و ...
پس از همين الان شروع كن.
مطمئنم نتيجشو مي بيني
برات آرزوي موفقيت دارم.
آرمان
خدا خیرت بده که به من مشورت می دی . به امام حسین اگر شرایط داشتم همین هفته می رفتم خواستگاریش. نیم دونی چقئر ئوسش داشتم . راستش در مورد این که گفتید هوس خوشبختانه تین امتحان رو ناخودآگاه گذروندم یعنی اون منو توی این زمینه با مشورت مادرش تست کرده و من هم فکر می کنم فقط و فقط دوسش دارم . هنوز یه نگاه درست و حسابی بهش نکردم خودش هم این رو بهم گفته . اما چه می شه کرد با این شرایط و پدر و مخصوصا مادری که زیاد آدم رو درک نمی کنن باید دست به سوی خدا برد.نقل قول:
نوشته اصلی توسط ainaz6
من چند روز پیش داستانم رو بیان کردم
http://www.hamdardi.net/thread-14587.html
یکی از مشاورین عزیز من رو راهنمایی کرده البته خیلی سختگیرانه ولی خوب چند روزی هست که دارم این کار رو که ایشون گفت پیش می برم. اما مشکلاتی توی رابطم دارم.که نمی ذاره با خیال راحت رابطم رو منطقی تر کنم. دختر مورد علاقه من برای نزدیک کردن خودش به من دائم کارهاشو چه درسی و عیر درسی رو می ده من براش انجام بدم . اما من همش از بدشانسی کارهاشو خراب می کتم . چند نمونه براتون می گم:
- پروژه ی کاردانیشو انجام می دم اما از شانس بد سختگیر ترین استاد تمام شهرمون میشه استاد پروژش و قیولش نمی کنه میگه سطحش پایینه.من اولش یه سایت ساده براش طراحی کردم چون گفته بود با یه استادی درس رو می گیره که حتی نگاش هم نمی کنه اما وسط ترم استاده عوض میشه و رحمت من ،بیشتر دختر توی دردسر می ندازه.
- به علت عجله ی بیش از حدش در انتخاب کدهای تکمیل ظرفیت کاردانی به کارشناسی و اینکه من لیست تمام دانشگاهها رو سهواً (به خدا سهواً) بهش ندادم الان شهرهای مورد نظرشو انتخاب نکرده و موقعیت تحصیلی مناسبشو از دست داده و من خودم رو مقصر می دونم.
و...
هر کاری براش می کنم بهش ضرر می زنم . البته بعضی هاشم به نظرم خواست خداست . چون من دوست ندارم دختر مورد علاقم تک و تنها به یه شهر دور برای کارشناسی بره و همین شهرهای نزدیک که انتخاب کرده خوبن . ولی خب من می ترسم اون اعتمادشو به من با همین اشتباهات غیر عمدی از دست بده. با این که چیزی نگفته اما من خودم خیلی ناراحتم نمی دونم چطور بهش بفهمونم خودش هم بی تقصیر نبوده و توی کارهاش باید همکاریشو بیشتر می کرده. به نظر شما چطور می تونم به صورت منطقی بهش بفهمونم کوتاهی از من نبوده؟ شما رو به خدا کمک کنید