RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته
سعید جان و بهشت عزیز از هر دوی شما ممنونم
بهشت عزیز راست میگی من خیلی عجولم یعنی طاقت صبر ندارم باید همه چیزو سریع حل کنم البته منم بدیهایی داشتم مثلا موقع عصبانیت دری وری زاد میگم اما بعد 5 دقیقه میخوام با همه اشتی کنم باور کنید کل دعواهای من با اون 10 مورد تو 2200 روز نمیشد نمیدونم چرا اینقدر دیوونه شده مادرش مادرش مادرش چون دو سال پیش با مادرش دعوای سختی کردم و بهش گفتم از خونه من برو بیرون البته بعد 1 ماه اشتی کردم باهاش و معذرت خواهی ولی الان همش سرکوفت 2 سال پیش رو میزنه و به تلافیش مامان و بابای منو که واسه وساطت رفتند از خونه انداخت بیرون با فحش و ناسزا و بدترین حرفها و میگه بچه رو به دنیا میارم میندازم تو دامن تو مامان علیلت تا بدبخت شین و از این حرفا
اون منو دوست داشت اصلا خودش به من پیشنهاد ازدواج داد همیشه حتی تا روز اخر میگفت تو بهترین شوهر دنیایی یه دفه رفت اونجا و شروع شد
بهش میگم چرا نشستی فقط به بدیها فکر میکنی به اون خوبیها و خوشیها فکر کن میگه من فقط بدیها رو میبینم مادر و پدرم اینقدر دوستش داشتن اینقدر بهش احترام میزاشتن که نگو مادرم حتی لگن زیرش میزاشت صبحونه ناهار و شام براش میبرد که کار نکنه اونوقت وقتی با مادر و پدرم رفتیم خونشون هنوز نشسته زمین مادرش گفت واسه چی اومدین من طلاق دخترمو میخوام برید بیرون و کلی فحش دادن چی بگم که دلم خونه مثل روانیها شدم به من اخرین بار میگفت با مادرم صحبت کردیم به این نتیجه رسیدیم که تو ادم خوش سفری نیستی ! ادمی که خوش سفر نباشه به درد ما نمیخوره مادرم ازت راضی نیست مثلا یه موردشو مثال بزنم از خوش سفر نبودنم مادرزنم توقع داره مثلا وقتی ترافیکه اتوبان یه طرفه رو بیام پایین یعنی از لاین مخالف بیام (به خدا راست میگم) اصلا موندم تو کار این جماعت اخر سر هم میگفت اگه من و بچه رو دوست داری همه چیزو به نام من کن این انصافه همه چیزو به نامش کنم بعد دوباره بزاره بره اصلا به نظر شما یه چند میلیون طلا و سکه ارزش داره شبونه وقتی من نیستم بیان همه چیزو ببرن چی بگم دارم دیوونه میشم
RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته
دوست گرامي سلام....
من فكر ميكنم دو چيز به حل مشكلتون كمك كنه. 1.زمان، 2.خونسردي. بهتره زياد اصرار نكنيد خانومتون به خونه برگرده اما ارتباطتون رو باهاشون قطع نكنيد. منظورم اينه كه نيازي نيست شما توجيهش كنيد كه اشتباه ميكنه، بلكه بايد فرصت بدين تا خودشون به اشتباهشون پي ببرند. البته از اونجاييي كه ايشون باردار هستند نياز به محبت و دلگرمي شما دارند. شما نبايد تو اين شرايط تنهاشون بذارين، بايد دورادور كنترلش كنيد و براشون كم نذاريد. نيازي نيست درباره ي مسائلي كه پيش اومده ديگه باهاشون حرف بزنيد. وانمود كنيد هيچ اتفاقي نيوفتاده و گذشته رو فراموش كردين، اما اصراي هم به بازگشتشون نداشته باشين. شايد حتي بخوان اين 5 ماه ديگه رو هم اونجا بمونن. اما شما خونسرد باشين، هر چند روز يه بار بريد به ديدنشون و ملاقاتش كنيد. براشون كادو يا لوازمي كه احتياج دارن تهيه كنيد و هر وقت هم با هم ملاقات داشتين فقط حالشو بپرسين و بگين فقط اومدين ببينيدشون و بريد. بذارين خودشون تصميم بگيرن. بذارين به خاطر خودتون برگرن. اجازه بدين غرورشون بشكنه و ماديات واسشون بي اهميت بشه. باور كنيد اگر عشق رو خودشون جست و جو و نزد شما پيداش كنن ، هر جور كه باشيد شما رو ميپذيرن. فقط شما بايد خونسرد باشين و مثل يه بيمار باهاش رفتار كنيد و اجازه بدين به مرور زمان خودشونو پيدا كنن. بد نيست هر از گاهي بذاريد دلتنگ بشن يا اينكه نگران بشن تا فرق بودن و نبودنتون رو احساس كنند. در ضمن سعي كنيد رو اعصابتون كار كنيد و اين ضعف رو در خودتون برطرف كنيد. نا سلامتي شما قراره پدر بشي!!! اين شرايط شايد بد باشه، اما به شما فرصت ميده تا به پرورش اعصابتون همت كنيد.
پيروز باشيد.
RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته
همیشه تنهای عزیز مرسی از راهنماییهاتون خودمم همینجوری فکر میکنم اما مشکل اینه که مادرش و خودش به هیچ سراطی مستقیم نیستند باباش که عاشق منه رو هم جلوی چشم من مادرش زد که به تو مربوط نیست اما شما راست میگی باید دورادور هواشونو داشته باشم ولی در خونشون نمیخوام برم چون میترسم درو روم باز نکنن یا مادرش یه فحشی چیزی به منو خانوادم بده و از کوره در برم به نظرتون بهتر نیست یه چند وقتی اصلا سراغش نرم؟
اخه بار اخر که دعوامون شد و اون کلی به خانوادم و مادرم و پدرم و خواهرم فحش داد منم از روی عصبانیت گفتم من زن دزد که جون بچه را دروغی قسم میخوره نمیخوام بیا طلاقتو بگیر و تمام
بعد از اون نه من از اون خبری دارم نه اون به من زنگ یا اس ام اسی زده پیشنهاد شما دوستان عزیز برای زدن یه تلنگر یا یه جوری بیدار کردن وجدانش چیه یه جوری با یه کلامی یا حرکتی یا حتی بدون حرکتی من اصلا مغزم کار نمیکنه یه وقت برای بچم مشکلی پیش نیاد یا برای خودش مشکلی پیش نیاد؟
RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته
دوست خوبم همونطور كه گفتم شما نبايداجازه بدين اين رابطه كمرنگ شه. بهتره برين در خونشون و اس ام اس بدين كه خانومتون خودشون بيان دم در. بگيد دلتنگين فقط اومدين ببينيدش. ممكنه برخوردشون هم خوشايند نباشه،اما شما تحمل كنيد و حدالامكان سكوت اختيار كنيد. سكوت در كمرنگ كردن خشم طرف مقابل خيلي تاثير داره. اين مسئله يه روزه حل نميشه . تو اين حالت ترك كردنشون وضعيت رو خرابتر نكنه، بهتر نميكنه. شما بايد اول دلشونو به دست بيارين، بعد مهلت بدين دلتنگ بشن. ممكنه اولش چند بار غرورتون بشكنه و صحبت هايي ناراحتتون كنه، اما ارزشش رو داره. در مورد مادر خانومتون هم نگران نباشين. اگر همسرتون عاقل باشه ميفهمن كي صلاحشونو ميخواد و كي فكر منافع خودشه...براي حل اين مسئله بايد سعي كنيد كه اين كدورت رو از دل مادر زنتون در بيارين، اما فعلا وقتش نيست. اول بايد همسرتونو با خودتون همسو كنيد.
موفق باشين.
RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته
یه چیزی هم خیلی مهمه. حرفی که زده شد با صد تا معذرت خواهی و ببخشید هم نمی شه پسش گرفت. از الان تصمیم بگیرید که هر وقت عصبانی شدید اصلا و ابدا حرف نزنید. حتی یک کلمه.
این که شما به همسرتون گفتین دزد حرف خیلی زشتیه. می دونم الان می گین اونها حرفهای زشت زیاد زدند، اما دلیل نمی شه شما هم بزنید. من نمی دونم دو نفر چطوری اینقد راحت به هم فحش می دن و بعد فرداش تو چشم هم نگاه می کنند!!
نه انصافه و نه عاقلانه است که همه چیز را به نام ایشون کنید. اصلا این کار را نکنید. چه اعتباری هست که فردا بعد از همه اینها درخواست مهریه نده و بعد هم طلاق و بعد شما بمونید و قسط های مهریه ایشون و یه بچه ی سرگردون و ...
شما همه ی سعیتون را برای برگردوندن ایشون و درست کردن زندگیتون بکنید. اما در عین حال حواستون هم جمع باشه که باج بیخود ندید.
RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته
اقای m r a
این دعوای پیش اومده اولین و اخرین دعوای شما نخواهد بود پس بهتره مهارت های زندگی زناشویی را بیاموزی تا در زندگی مشترکتون یاد بگیری چگونه باید برخورد کنی
توی این 15 پست تقریبا اکثر دوستان شما رو به خویشتن داری دعوت کرده اند
صبر کردن اولین گام برای حل مشکلتون هست
اون جوری که از نوشته هاتون برمیاد(روزهای زندگی ... تعداد دعواها .... ارزش اجناس ) شما با عدد و رقم زیاد سر و کار دارید
پول توی زندگی زناشویی تنها یک وسیله است میشه با پول خیلی چیزها رو خرید
اما عشق رو نمی شه خرید:305:
شما باید سعی کنی خودت رو در شرایط بحرانی و دعواهای خانوادگی کنترل کنی
اثر بعضی از حرف های ناخوشایند زمان بیشتری برای فراموش شدن می طلبه
حالا خانومتون طلاها رو با خودش برده .... خوب ببره .... ارزش همشرتون بالاتره و یا طلاها؟
مسلما همسرتون
اما ببینید به خاطر عدم خونسردی همین موضوع باعث ایجاد تنش و دعوای زیادی بین شما و همسرتون شده که الان خودتون هم پشیمانید و می خواهید که همسرتون برگرده
یکبار دیگه تاپیکتون رو بخونید
شما نیاز دارید تا زمانی که دوباره با همسرتون آشتی کنید صبر کردن را بیاموزید
نقل قول:
بار اخر که دعوامون شد و اون کلی به خانوادم و مادرم و پدرم و خواهرم فحش داد منم از روی عصبانیت گفتم من زن دزد که جون بچه را دروغی قسم میخوره نمیخوام بیا طلاقتو بگیر و تمام
بعد از اون نه من از اون خبری دارم نه اون به من زنگ یا اس ام اسی زده
اینکه نه شما اقدامی کردید نه ایشون یعنی خواست قلبی هیچکدومتون طلاق نیست :72:
منتها راه درست در کنار هم بودن را گم کرده اید
نقل قول:
پیشنهاد شما دوستان عزیز برای زدن یه تلنگر یا یه جوری بیدار کردن وجدانش چیه یه جوری با یه کلامی یا حرکتی یا حتی بدون حرکتی من اصلا مغزم کار نمیکنه یه وقت برای بچم مشکلی پیش نیاد یا برای خودش مشکلی پیش نیاد؟
پیشنهاد من اینه که فعلا هیچ کاری انجام ندهید و تنها صبر کنید
مشکلات را دو چیز حل می کند
**صبر
**گذر زمان
این صبر کردن اینجوری که:
به حرف هایی که از اطراف می شنوید اهمیت ندید(عمه ، دوست ، خاله ، همسایه و ....) هرکس هر چیزی گفت چه خوبی و یا چه بدی
یکم) در صدد توجیه و یا دفاع از خودت برنیایید
دوم) در صدد درد و دل کردن و گفتن بدی های همسرتون بر نیایید
سوم)از دیگران نپرسید که حالا چی میشه
چهارم)مرتب توی ذهنتون اما و اگر برای خودتون نسازید
می دونید فایده ی این صبر چیه ؟
اینکه تحت تاثیر دیگران قرار نمی گیرید و تصمیم عجولانه نمی گیرید و دوم اینکه جلوی دخالت های اطرافیان توی زندگی خودتون رو می گیرید (این شما و همسرتون توی تک تک لحظات این زندگی بودید ... توی غم و شادی... پس بهترین شخص برای آشتی کردن شما و همسرتون هستید )
یه نکته
وقتی با هم آشتی می کنید مسلما همسرتون ازتون خواهد پرسید " اون موقع که من پیشت نبودم نگرانم نبودی؟ دلت واسه من و بچه تنگ نمی شد؟"
الان جوری رفتار کنید که وقتی با سئوالهای بالا مواجه می شوید شرمنده خودتون نشوید
با عرض پوزش بذار خودمونی تر بگم
آیا این انصافه که توی این دعوا وقتی داری با همسرت صحبت می کنی به جای اینکه بهش بگی
عزیزم من دلتنگتم و نگران تو و بچمون هستم ،مشکلی پیش اومده که من و تو باید با هم رفعش کنیم
بهش بگید
چرا طلا ها رو بردی؟!
و به عنوان آخرین نکته :305:
تا اونجایی که می تونی سعی کن دلخوری و کدورتی که با مادر زنت داری به پای همسرت نذاری
RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته
از همتون ممنونم مثل اینکه من باید صبر کنم
خوب دوستان اولا تشکر از همه شما دارم و یک سوال و اونم اینکه تا کی صبر کنم و به چه وسیله به نظر شما میتوان یه ارتباطی برقرار کرد مثلا خوبه چند روز بعد یه اس ام اس بدم
مهم اینه که تو اس ام اس چی بنویسم شما نظرتون چیه ایا اصلا میشه با به وجود امدن این بحثها و حرفها به ادامه این زندگی امیدوار بود؟ چی بنویسم تا جواب بده؟ و زندگیمون برقرار بشه
RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته
ای بابا
جناب m r a
بدون هیچ تلاشی ، بدون هیچ اقدامی ... صبر کنید :305:
و توی این مدتی که دارید صبر می کنید از توی تالار یک سری مقاله مناسب با زندگی زناشویی مطالعه کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
شما نیاز دارید تا زمانی که دوباره با همسرتون آشتی کنید صبر کردن را بیاموزید
مشکلات را دو چیز حل می کند
**صبر
**گذر زمان
این صبر کردن اینجوری که:
به حرف هایی که از اطراف می شنوید اهمیت ندید(عمه ، دوست ، خاله ، همسایه و ....) هرکس هر چیزی گفت چه خوبی و یا چه بدی
یکم) در صدد توجیه و یا دفاع از خودت برنیایید
دوم) در صدد درد و دل کردن و گفتن بدی های همسرتون بر نیایید
سوم)از دیگران نپرسید که حالا چی میشه
چهارم)مرتب توی ذهنتون اما و اگر برای خودتون نسازید
می دونید فایده ی این صبر چیه ؟
اینکه تحت تاثیر دیگران قرار نمی گیرید و تصمیم عجولانه نمی گیرید
RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته
چشم صبر میکنم ولی از کجا معلوم خانمم اون چهار شرطی که شما نوشتید را رعایت کنه؟ یعنی با کسی مشورت نکنه که میکنه با کسی درد دل نکنه که میکنه و از دیگران نپرسه که میپرسه حتما هم میپرسه خصوصا از فامیل حسودش و الانم خانمم نشسته همش تو ذهنش اما و اگر میسازه
اگه من صبر کنم اوضاع خانومم بدتر نشه خصوصا اینکه نه مشاوری داره نه مثل من به اینترنت دسترسی داره سرگرمیش فقط تلویزیون هستش و مجله اینجوری من اروم میشم کم کم و اون بدتر
بالهای صداقت اینطور نیست؟
RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته
آقای m r a محترم؛ می دونید شعار همیشگی این تالار چیه؟ " اینکه با عوض شدن کلید؛ قفل هم مجبور میشه که خودبخود عوض بشه؟!" پس نگران افکار و بافته های ذهنی همسرتون نباشید؛ شما باید بتونید با اقتدار مردانه و افکار و اعمال منطقی دل همسرتون رو که توی این روزها بیشتر از هر چیزی به شما نیاز دارند رو نرم کنید؛ منتها یه مقدار به خودتون و به ایشون فرصت بدید که یه کم عصبانیت هاتون فروکش کنه و یه مقدار بدیهایی که نسبت به هم توی این چند وقت داشتید رو فراموش کنید و افکارتون به سمت خوبی ها و لحظات خوشی که کنار هم داشتید متمرکز بشه!
در ضمن شما باید بتونید به این موضوع فکر کنید که اگر مادرزنم رو از دعوای خودم و همسرم کنار بگذارم؛ چه موردهای دیگه ای توی این زندگی هست که مانع خوشبختی من و همسرم میشه؟ لطفا از خودتون شروع کنید و ابتداً به خود و رفتارهای خود فکر کنید!