RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
از مدیر همدردی و سایر دوستان که با راهنماییاشون منو روشن کردن تشکر می کنم
چشم ، حتما در اسرع وقت به مشاور خواهم رفت، همسرم هم کاملا با مشاور موافقه
بی بی عزیزم حتما الان می رم و این مقالات رو می خونم، خیلی ممنونم
باران عزیزم من اوایل ناراحت می شدم و عکس العمل نشان می دادم ولی بعدا وقتی دیدم حل نمیشه منم رغبت چندانی به خوابیدن با ایشون ندارم، تا حدی که ایشون الان بعضا از سردی من شکایت می کنه و گاهی برای یک یا دو روز رفتاراش بهتر می شه ولی بعد از دو سه روز برمیگرده سر رفتار اولش.
ما نامزدیم و جدا زندگی می کنیم، فرقی نمی کنه چه در خونه ما و چه خونه اونها این اتفاق افتاده
من بعضی وقت ها شک می کنم اتفاقاتی افتاده که مادرشوهرم از اونها خبر داره که اینقدر افراطی هوای منو داره
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
سلام سابینا
به تالار همدردی خوش اومدی
تمام مطالبت رو خوندم
خیلی نکات هست که باید مو به مو روی اونها کار کرد >>>> که صد البته زمان بر هم هست
چیزی که خیلی منو جذب کرد به خوندن تاپیکت میل و رغبتی که توی وجودت دیدم برای تغییر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سابینا
سعی می کنم ریشه مسائل رو پیدا کنم و حل کنم آخرین راه جداییه
:104:
این خوبه که شوهرتون بارفتن پیش مشاور موافقند >>> نکته ی مثبت
(معولا مردها اونقدر خودشون رو قبول دارند که حرف هیچکسی رو قبول نمی کنند... پس شما یه گام جلوتری:72: )
این خوبه که مادرشوهر خوب و نازنینی داری که خیلی به فکرت هست و برای مراسم ها برایت هدیه میگیره و خیلی ازت تعریف می کنه حتی اینکه از نظر مالی هم ساپورتتون می کنه ---->> البته این حمایت ها اگر سازنده باشه مفید هست ... اگه باعث بشه همسرت از زیر بار مسئولیت زندگی شانه خالی کنه افت زا میشه
شماباید در این موارد با سیاست روابط و حمایت ها رو مدیریت کنی
ببین عزیزم خیلی ها توی همین تالار گله مند هستند از اینکه چرا خانواده ی همسرشون کمک نمی کنند و خیلی ها هم برعکس از اینکه خانواده ی همسرشون کمک می کنند و کم کم این کمک ها به دخالت رسیده اند شاکی
شما اینجا باید خیلی زیرک باشی
1- مادرشوهر شما این کارها را از روی علاقه ای که به شما دارد انجام می دهد (طبق گفته ی خودتون) اگه مستقیما ابراز ناراحتی کنی و بگی همسرم باید این هدایا را بگیره نه شما ... باید خرج مسافرت را او بدهد نه مادر شوهرم
باعث کدورت می شی و یه موقعی که کمک اونها میتونه سازنده باشه اون وقت دیگه نمی تونی روی کمکشون حساب کنی و اینکه احتمالا قدر نشناس هم میشوی
2- برداشتم من اینگونه هست
مردها همیشه برای روابط پیش قدم هستند و از اینکه همسرشون براشون ناز کنه و توی این موارد کمی سرسنگین باشه لذت میبرند
به نظر من همسر شما این گام رو به ارامی برمیداره ولی شما کمی شتاب زدگی از خودتون نشون می دهید
سابینای عزیز وقتی میاد به طرفت کمی اشتیاق نشون بده و بعد سرد شو ( تندی و بدخلقی نکنی ها :305: خیلی با عاطفه خودت رو بی میل نشون بده )
سر به سرش بذار ولی یه جوری که بخوای شیطونی کنی پا پس بکش
یعنی هوایی اش بکنی ولی به بهانه های عاشقانه نذاری
دلش رو ببر براش عشوه و ناز بیا وقتی اومد به سمتت فقط بغلش کن
اگر اون خواست ... تو سکوت کن و با شیطنت و ظرافت زنانه سعی کن عطشش بیشتر بشه و همین طور تشنه نگهش دار
عزیزم وقتی می بینی همسرت توی روابطتون سرده هدفت این باشه که همسرت رو به سمت خودت جلب کنی ... بعدا به دنبال رفع نیاز و ارضاء خودت باش
توی همین تالار خوندم که مردها با برقراری رابطه جنسی به همسرانشون وابسته میشن
هر چند وابستگی بده ولی توی این مورد خیلی این وابستگی کارسازه
اول شوهرت رو به خودت وابسته بکن بعد لذت ببر
این یادت باشه : هیچوقت سهل الوصول نباش حتی اگه بیست سال از زندگی مشترکتون گذشته باشه
==== ذات مردها اینگونه هست که وقتی برای بدست آوردن چیزی ، تلاش می کنن ، بیشتر براش ارزش و اهمیت قائلند و بیشتر خوششون میاد====
3- دوست عزیز
قبل از ازدواج با همسرتون تمام مردهای دنیا که چه عرض کنم تمام موجودات عالم و جهان هستی خواستگار شما بودند و همگی مجنون و و عاشق سینه چاکت ... شما هم یک لیلی به تمام معنا که از هیچ زیبایی کم نداشتی
ولی الان که دیگه انتخابت رو کردی تموم شد انتخابت رو کردی
دیگه اینکه مدام توی ذهنت خودت خواستگارهایت را زیر و رو کنی
که فلانی منو می خواست
اون دکتره عاشقم بود
معاون وزیر برام می مرد
اگه با اون پادشاه ازدواج می کردم الان ملکه بودم و از این قبیل حرفها
نه تنها دردی رو برایت دوا نمی کنه بلکه بدترش هم می کنه
خداییش به جز احساس ناراحتی و افسردگی چیز دیگه ای هم برایت دارد؟
وقتی مدام توی ذهن و فکرت خواستگارهایت را ردیف می کنی و همش اونها را با همسرت مقایسه می کنی ناخوداگاه روی رفتارت هم تاثیر می گذاره و این تاثیر اگرچه الان کم باشه ولی به مرور زمان زیاد میشه جوری که زمانی پشیمون میشی از این افکارت که خیلی دیر شده .... ما توی زمان حال زندگی می کنیم نه گذشته !
4- این هم کاملا نظر شخصی است و اصلا جنبه روانشناسی نداره
اگر من توی موقعیت شما بودم
وقتی همسرم می گفت می خوام تشک طبی و ماهواره بخرم
اولا کلی ذوق می کردم که
" وای عزیزم با اولین حقوقت یا مثلا با درآمد خودت داری برای خودمون خرید می کنی چقدر خوبه
چقدر احساس لذت دارم
اخ جون ماهواره می گیریم میشینیم با هم تماشا می کنیم
کلی خوش میگذره
(همه ی اینها مقدمه شد برای خواسته ی اصلی ات که : )
وای من چقدر لذت می برم از اینکه تو برام همه چیز رو مهیا می کنی
دلم می خواد با حقوق ماه دیگرت برایم ........ را بخری
به همین راحتی خواسته ات را برای خرید گفتی
سابینا ی محترم بهتره اول پیش یک مشاور بری و در مورد مطلبی که مدیر گفتند بررسی کنی اون وقت بیا از نکاتی که مشاور بهت گفت بگو بعدا با هم همفکری کنیم
:72::72::72:
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
سابینای عزیز
در این مدت 18 ماهه و بعد از این ، این حق شماست که درکمال عزت و احترام با شما رفتار بشه. عزت نفستون رو از دست ندید.
هیچ چیز در زندگی مهمتر ازاعتماد نیست. شما اگه الان نتونید اعتماد کنید بعدا نمی تونین رو این زندگی حساب باز کنید. تصمیمات مهمی هست در زندگی که پیش نیازش اعتماد هست.
هدایای افراطی رو که مادر شوهرتون برای شما تهیه می کنه ، این بار محترمانه به او بگوئید نمی توانید این هدیه را بپذیرید ، یه مادر شوهر تون بگید (در قالب درد ودل) دوس دارم یک دهم این هدایا رو از پسرتون بگیرم.
در ضمن شما باید بیشتر با نامزدتون در خصوص برنامه های آتی تون صحبت کنید و کم کم اثر مادر شوهرتون رو در زندگی کم رنگ تر کنید. چه که بعدها اگر این زندگی ادامه یافت باعث مسائل بیشتری برای شما و زندگی تون نشه.
بهرحال رفتارها و صحبتهای نامزدتون جالب نیست و این زندگی نیاز به تامل بیشتر برای ادامه داره. مشاوره حضوری فراموش نشه.
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سابینا
بله خیلی صحبت کردم ولی منو به بهونه گیری و غر زدن بیجا متهم کردن و چون هر چی بینمون اتفاق میافتاد به مادرش می گفت اونها هم هی غیر مستقیم به من انگ غرغرو بودن می زنند.
دوست من جدایی از یه نامزد عقدی واسه من اینقدرها هم راحت نیست اونم بعد یک و نیم سال
سعی می کنم ریشه مسائل رو پیدا کنم و حل کنم آخرین راه جداییه
مهمترین سوال من اینه که با این اوصاف این اصلا منو دوست داره یا نه؟؟
فعلا سعی می کنم منم عین اون سرد باشم و تا اندازه ای موفق شدم چون انقدر تو ذوقم زده شده که دیگه دل نمی دم به این رابطه:302:
سابينا جان قطعا همين راه كه ميگي اول ريشه مسايل رو پيدا ميكني تا حلشون كني و ...خيلي خوبه...منظور من هم اين نبود كه فردا برين از هم جدا بشين...كاملا درسته كه طلاق اخرين راهه...منظور من هم اين بود كه گــــــــــــــــــاهي لزوما اخرين راه بدترين راه نيست همين
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
دوست عزیز طبق مطالعات نسبتا گسترده ای که من توی انواع مزاج ها و روحیات افراد داشتم و اینکه شما گفتید شوهرتون هم در مسائل جنسی سرده و هم نسبتا تنبله حدس میزنم شوهرتون دچار غلبه ی سودا و سرد مزاجی باشه که با درمان های خوراکی سنتی کاملا درمان میشه. به نظرم علاوه بر جلسات مشاوره و روانشناسی به یک دکتر طب سنتی هم مراجعه کنید.اگه دلت خواست یه خورده بیشتر از روحیات شوهرت و عادت های غذاییش بگو شاید بتونم کمکت کنم.
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
[color=#0000CD]سلام سابینا
این خوبه که شوهرتون بارفتن پیش مشاور موافقند >>> نکته ی مثبت
(معولا مردها اونقدر خودشون رو قبول دارند که حرف هیچکسی رو قبول نمی کنند... پس شما یه گام جلوتری:72: )
:104: :104: :104:
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
از همه دوستهای مهربون و خوبم تشکر می کنم که تو این شرایط سخت همفکری می کنن بامن
دوست خوبم بالهای صداقت: نکته به نکته پیشنهاد ها رو خوندم و ممنون از این همه دقت نظر، در زمینه مادرشوهرم و خریداش درسته ایشون خانوم خوبین ولی با توجه به شخصیتی که من می شناسم این احتمال وجود داره بخواد با هدیه و خرید نفوذشو تو زندگی من بیشتر کنه و بی مسئولیتی نامزدمو پوشش بده. چون حتی یه بار گفت که هر گله ای از نامزدت داشتی بیا به من بگو من بهش می گم به حرفم گوش می کنه
در زمینه دور از دسترس بودن برای مردها کاملا با شما هم عقیده ام
در زمینه آرام بودن گام های همسرم هم عقیده نیستم چون یک سال و نیم کافی نیست که ایشون به مرز ابراز احسات برسه؟ منم اول مثل شما فکر می کردم و منتظر بودم تا ایشون بلاخره به حرف بیاد ولی زهی خیال باطل!
در زمینه اینکه من بهش انگیزه بدم باید بگم حرف شما کاملا درسته فقط من به علت سردی های این یک سال دیگه انگیزه و حوصله ای برام نمونده که بتونم به ایشون انگیزه بدم، در زمینه جنسی هم من یک زمانی به رابطه یک طرفه رضا می دادم ولی ایشون جلب نشد که هیچی بدتر هم شد، بعد تصمیم گرفتم منم به این گونه رابطه غلط رضا ندم و الان به جایی تا ایشون اصرار نکنه من تن به رابطه نمی دم که صد البته ایشون اصرار زیادی هم نداره و تمایلی هم نداره و وابستگی جنسی هم به من نداره
بی بی عزیزم کاملا باهات موافقم الان درچنان حالت روحی هستم که اگه یکی بگه ( عزیزم ) ( عشقم ) اشک از چشام درمیاد و تشنه محبتم. درسته اینها حق منه وکسی که اینها رو نداشت که به من بده نمی بایست باهام ازدواج می کرد
ثنای خوبم منظور شما رو متوجه شدم مطمئنا به هر قیمتیی من این زندگی رو ادامه نخواهم داد
همسفر عزیز درمورد وضع مزاجی همسرم ایشون بسیار پرخور هستند و استعداد چاقی دارن و حرارت بدنش زیاده کلا. فرقی نمی کنه همه جور غذا دوست داره و یکی از علایقش برنامه های آشپزیه
خیلی زود عرق می کنه و بدنش خیلی ضعیفه قند خون بالا چربی خون بالا اسیداوریک بالا فشار پایینش بالاس و ...
بسیار می خوابه و به تحرک علاقه چندانی نداره
به هر حال همه در این امر توافق دارن که مشاور حضوری برای من لازمه
پس دوستان اگه در شهر تبریز مشاور خیلی حاذق سراغ داشتین میشه لطفا بهم بگید؟[b]
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
عزيزم
ببخشيد كه اين حرفو مي زنم چون اين مساله شخصيه و به خودتون مربوطه اما به نظرم شما كمي زود به رابط ي جنسي تن داديد به قول باربارا"قبل از اين كه كسي را در رختخواب ملاقات كني سعي كن او را عاشق روح خودت سازي" اگر به اين ارتباط تن نداده بودي حالا راحت تر به طلاق فكر مي كردي اما حالا هم رفتن پيش مشاور فكر خوبي است از صداي مشاور شهرتون كمك بگير اگر شمارشو نداري از 118 بگير صداي مشاور تلفني راهنماييت مي كنه و اگه مشكلت بايد به صورت حضوري حل بشه آدرس بهت ميده البته نمي دونم آيا همه ي شهرها دارند يا نه
ولي اين رو هم در نظر داشته باش كه "كساني كه دوست داشتنشان از همه سخت تر است بيش از همه به محبت نياز دارند" پس اينقدر همسرت رو با خواستگاراي قبلي مقايسه نكن.
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
یاسای عزیزم
درست می فرمایید قبول دارم، صدای مشاور تو شهر ماهم هست ولی مشاورهاش زیاد خوب نیستن چند تا از دوستام امتحان کردن و راضی نبودن می ترسم سرنوشتمو بدم دست یه مشاور ناشی
درمورد رابطه درست می گید بعله من اوایل کلا در هرزمینه یه ذره خودمو ذوق زده نشون دادم و شاید بعدها تاوان اونو پس دادم چون همسرم کسی نبود که اینو درک کنه
مثلا اوایل من دلم می سوخت که این بیکاره اصلا پیشش نمی گفتم دوست دارم فلان چیز بخریم بهمان چیز بخر حتی چیزهای خیلی ارزون قیمت
حتی اوایل بهش پول هم می دادم گاهی ولی بعد دیدم این فکرکرد وظیفه منه و دیگه زیادی داره از مسئولیت شونه خالی می کنه الان گاهی ازش پول می گیرم و با راه درست بهش می گم فلان چیز دوست دارم بخرم یا شلوارم کهنه شده و ... که احساس مسئولیت کنه که البته این رفتارم بی تاثیر نبوده و چند درصدی بهتر شده
در زمینه جنسی قبلا شب هایی که پشت به من می کرد من گریه می کردم و عکس العمل شدید نشون می دادم الان اصلا توجهی نمی کنم من پشتمو می کنم می خوابم و تا اصرار زیادی نکنه باهاش رابطه برقرار نمی کنم
زیاد بهش زنگ نمی زنم و قبل اینکه اون بگه خداحافظ من می گم
این کارام نتیجه هایی هم می دن ولی متاسفانه وسط باز احساساتی می شم و می زنم زیر گریه و خودمو لو می دم و اون می فهمه که برام مهمه!!
مثلا امروز زنگ زد به زور اصرار کرد منو ببره برسونه کلاس منم بهونه میاوردم که نه هنوز ناهار نخوردم و...
خلاصه اومد وبرد و تو راه گفت شنبه مرخصی گرفتم برم تهران، این دو تا معنی داشت اولا می دونه که انتقالی و دکتراش برام مهمه و به این دلیل میومد تهران، معنی دومش این بود که بدون اینکه قبلا به من بگه یه هو تصمیم گرفته بود بره و از اونجایی که همیشه منو در جریان تصمیماتش می ذاره و اصولا من براش تصمیم میگیرم فکر کردم می خواد ببینه عکس العملم چیه
منم خیلی راحت گفتم برو کاراتو راس و ریس کن
بعد گفت هوا آلوده س می ترسم بمیرم!!! حلالم کن
مثلا شوخی می کرد
منم بیخیال گفتم حلالت کردم
تو ماشین یه لحظه احساس کردم بغض کرد و رفت تو فکر
ولی این عکس العملش هم انقدر خوددارانه بود که مطمئن نیستم درست دیدم یا نه ولی دیدم که ناراحت مانندی شد!!!
شب هم که زنگ زدم دیدم ذوق کرده
هی من می گفتم شب به خیر می گفت هنوز نرو هنوز نرو...
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
یعنی اینقد راحت آدم می تونه مشکلاتش را حل کنه. چقدر خوبه که اینجا هست و به همدیگه کمک میکنیم و از همدیگه یاد میگیریم و البته و صد البته که از نظرات تخصصی کارشناسان هم استفاده می کنیم و بعضی وقتها هم آقای مدیر یک نیم نگاهی به تاپیک هایمان می اندازد.
خوشحالم که روابطتون بهتر شده.