RE: تحقير پدر به خاطر مجرد بودن
عزیزم منم خیلی از طرز فکرت و راه مقابله با مشکلاتت خوشم اومد واقعا عالی داری رفتار میکنی .درضمن اصلا دیر نشده .
شما فکر کن که تو سن 23 سالگی یا کتر ازدواج میکردی ولی تا سن 28 سالگی به این تکامل فکری نمی رسیدی ...چه زندگی پر از دغدغه ای رو باید تجربه میکردی ؟
اما الان که به تکامل فکری خوبی رسیدی مطمئن باش ازدواج موفق تری هم خواهی داشت .
ولی در مورد کارت و حقوقت با این شرایطی که گفتی بنظرم یه کم پس انداز هم داشته باش که توی خرید جهیزیه استفاده کنی تا خانواده ات هم کمتر مشکل داشته باشند.
موفق باشی:323:
RE: تحقير پدر به خاطر مجرد بودن
hello عزیز
موقعیت شما را درک می کنم ، و میدونم که خیلی سخته ، و شما را به خاطر صبوریتون و حفظ احترام پدر با وجود رفتارهایش تحسین می کنم .
عزیزم
اینکه دریافته ای اعتماد به نفست ضعیفه خودش نکته مثبتیه ، از این جهت که درد را می دانی و با توجه به صحبتهایت می دونم که اراده ات برای تقویت اعتماد به نفست هم خوبه .
نکات روشن و مثبت دیگه ای که از میان گفته هایت دیدم را میخواهم از زندگیتون برات بیارم که می توانی بر اونها تمرکز کنی و بدونی اوضاع بغرنج نیست .
بسا کسا که به روز تو آرزومند است |
|
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hello
هم مادرم هم پدرم خيلي قضيه ازدواج بچه هاشون را سرسري گرفته بودند البته الآن نظرشان عوض شده.
مادرم كه خودش به من گفت قبلاً جور ديگر فكر مي كردم و الآن جور ديگري فكر مي كنم الآن به اين نتيجه رسيدم نبايد قضيه ازدواج را سخت گرفت.
این خیلی خوبه ، یعنی اونها زمینه پذیرش دارند ، فقط کافیه با توجه به روحیاتشون بدانی چطور میشه روشون تأثیر گذاشت که به نظرم احتارم و رابطه ای محبت آمیز و قدردانی از زحماتشون ... و تحسین نقاط مثبتشون و ... می تونه خیلی مؤثر باشه .
نقل قول:
خلاصه الآن خيلي اخلاقم خوب شده. در محيط كار اكثر همكارام مرد هستند. با اونا رفتارم توأم با احترام و صميمانه است. منظورم اينه كه هم چهارچوبهاي اخلاقي رو رعايت مي كنيم و هم رفتارمون صميمانه است.
اون طور نيست كه اونا فكر كنن من خودم رو تافته جدا بافته مي دونم و مغرورم.
اونا هم متقابلاً هم به من احترام مي زارن و هم رفتار مهربانانه اي دارند.
پذیرش و میل به تغییر در شما هست و این بزرگترین نعمته ، چون شما را جلو میبره و ین قدمهای رو به صعود خود تقویت روحیه را به دنبال میاره ، و هرچه روحیه شما قوی تر باشه ، مشکلات در نظرتون کوچکتر میشه و مقاومت شما بالا تر خواهد رفت و در نتیجه آرامشتون بیشتر حفظ میشه و در سایه این آرامش رفتارتون سنجیده خواهد بود .
نقل قول:
در راستاي بهبود اعتماد به نفسم تقريباً يك سال پيش به مشاور مراجعه كردم و اون يه كلاس گروهي اعتماد به نفس به من معرفي كرد. قبل از اون هم حدود دو ماه يه جا كار مي كردم كه فكر مي كنم اين دو تا قضيه و البته آن كلاس گروهي خيلي بيشتر در شروع بهبود اخلاقم نقش مهمي داشتند.
كاراي زيادي انجام دادم. مثلاً كلاسهايي رفتم و مي رم كه قبلاً چون خودم درآمد نداشتم نمي تونستم برم. مثل كلاس زبان كه به نظرم تأثيرش فوق العاده بود.يا كلاس رقص دارم مي رم.
كلاس طراحي صفحات وب دارم مي رم و قصد دارم يك دو تا دوره ديگه مثل برنامه نويسي و ... هم برم كه بتونم شغل بهتري داشته باشم.
این یعنی بستر سازی برای تغییر وضعیت و تقویت روحیه و اعتماد به نفس و اینها هم همه امید به زندگی را در شما بالا برده و خواهد برد
نقل قول:
خلاصه مي خوام بگم اون طور نيست كه من قصد ازدواج نداشته باشم
دارم ولي نمي تونم تا وقتي هنوز خودم رو كاملاً دوست ندارم و هنوز روحم آسيبهاش ترميم نشده پا تو زندگي يه نفر ديگه بزارم.
:104::104:
نقل قول:
البته الآن به نظرم تا جاهاي خوبي پيش رفتم و كم كم مي تونم به قضيه ازدواج جدي تر فكر كنم. ولي نمي خوام بي گدار به آب بزنم.
:104::104:
نقل قول:
هنوز مهارت كافي در زمينه آشنايي براي ازدواج ندارم. مثلاً اينكه اگه حس مي كنم كسي ازم خوشش مياد چجوري رفتار كنم كه نترسه و پا پيش بزاره. هنوز اين رو بلد نيستم.يا اينكه چطور مي تونم موقعيتهاي خوب ازدواج رو به سمت خودم جلب كنم هنوز اين رو بلد نيستم.
همینکه پذیرفتی بلد نیستی و از طرفی اهل حرکت و آموختن و به کار بستن هستی ، مطمئنم در این زمینه هم پیشرفت می کنی
نقل قول:
يعني به چه دردم مي خوره تو خيابون روزي هزار نفر بيان و پيشنهاد آشنايي بدن.
من يه آشنا شدني مي خوام كه بتونم روش حساب كنم.
:104::104:
نقل قول:
در كل يه سري ترساي اينجوري دارم هنوز.
شايد بگين مي خواستي بزاري 50 سالت كه شد به فكر مي افتادي.
آره خودم مي دونم ديره. ولي باور كنين الآن نسبت به مثلاً 25 سالگي احساس مي كنم انرژي و اميد بيشتري دارم.
به عرض زندگی توجه کن عزیزم ، نه به طول اون ، مهم اینه که در هر موقعیتی باشی موفق و سالم و در تعادل روح و روان باشی ، حال هر سنی میخواد باشه البته می بینم عملکردت همین توجه رو نشون میده
نقل قول:
شرايطم قابل تحمله. اذيتها مقطعي هستش.
به يه چيزي ايمان دارم اينكه اگه آدم واقعاً بخواد اوضاع خودش رو بهتر كنه مي تونه. آره مي تونه. اگه اميد داشته باشه مي تونه.
راستي همين يه خورده پيش بابام اومد خونه. من در سلام كردن پيشقدم شدم اونم سلام كرد و گفت خسته نباشيد.
قابل توجه دوستاني كه راهنماييم كرده بودن. انگار دارم سياست به خرج دادن رو ياد ميگيرم. :311::311:
:104::104:
می بینی عزیزم ، چقدر موارد مثبت و امید بخش تو وجودت ، نگرشت ، زندگیت و پدر ومادرت هست !!!.
به من یه قولی میدی ؟؟
که ضمن اینکه طبق تصمیمی که گرفتی با مهارتهایی که یاد می گیری تعامل با پدر و مادرت را در پیش می گیری ، هم از وضعیت موجود هم در روند جدید ، نقاط قوت و مثبت و امید بخش و نعمت های زندگیتون رو لیست کنی و در پستهای بعدی برامون قرار بدی ؟؟. یعنی دوست دارم زوم کنی رو شکار موارد مثبت و خوشایند و حتی در آنچه که تلخ بوده هم خیراتش رو پیدا کنی .
منتظرم که پستهای بعدیت مواردی که پیدا می کنی را بهمون بگی . به ما هم کمک می کنه که دید روشنتری پیدا کنیم ( چون شرایط ترا نداریم اما یادمون میده که چطوری در شرایط به ظاهر سخت میشه نعمتها ، و خیر و خوبی ها را در باطنش شکار کرد )
موافقی ؟؟