RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
ستایش جان
مطالبت رو خوندم، نظرم این هست که این مسائل رو با مشاور به طور مستقیم مطرح کنی
از این نظر که نیاز به گذاشتن وقت و اجرای روشهای خاص و مداوم داره. جز چند نفری در تالار
سایرین اونقدر تخصص ندارن که بتونن کمک زیادی کنن و همه این موضوعات در طی چند پست
قابل حل نیست
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
یه مطلبی تو کتاب نیایش نوشته دکتر شریعتی ( از سری زمزمه ها و دست نوشته های مذهبی وعرفانی ) به یادم اومد که شاید ............. :
اخلاص ، اخلاص
من می دانم ای خدا ، می دانم که برای عشق زیستن و برای زیبایی و خیر " مطلق " بودن چگونه آدمی را به "مطلق" می برد .چگونه اخلاص این وجود نسبی را ، این موجود حقیری را که مجموعه ای از انتظارها و دردها و وسوسه ها و ترسهاست مطلق می کند .در برابر بی شمار جاذبه ها و دعوتها و وسوسه ها و توسلها و تقرب ها و تکیه گاهها و امیدها و شکستها و شادیها و غمهای همه حقیر که پیرامون وجود ما را احاطه کرده اند و دمادم ما را بر خود می لرزانند و همچون انبوهی از گرگها و کرکسها و روباهها و کرمها برمردار وجود ما ریخته اند ، با یک " خودخواهی عظیم انقلابی " که معجزه ذکر است و زاده کشف " بندگی فروتنانه خویشتن خدایی انسان "است . ناگهان عصیان میکند ، عصیانی که با " انتخاب " " تسلیم مطلق " به " حقیقت مطلق " فرامی رسد و از "عمق فطرت " شعله می کشد . وسپس با تیغ بوداوار بی نیازی و بی پیوندی و تنهایی مجرد می شود و آنگاه از بودا هم فراتر می رود و با دو تازیانه " نداشتن " و " نخواستن " همه آن جانوران آدم خوار را از پیرامون انسان بودن خویش می تاراند و آنگاه آزاد ، سبکبار ، غسل کرده و طاهر ، پاک و پارسا ، خود شده و مجرد و رستگار، انسان شده و بی نیاز ، به بلند ترین قله رفیع معراج تنهایی می رسد . ...............
با تشکر :72:
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
ممنون میشم که همون چند نفر راهنماییم کنن
من خودم افکار مخربو دور میکنم
سعی کردم که اصلا بهشون فکر نکنم
راه حل هایی که تو این تاپیک هست رو به کار میگیرم :
http://www.hamdardi.net/thread-13856-post-124051.html#pid124051
میدونم هیچ کس به اندازه خودم نمیتونه بهم کمک کنه
اما باز هم نیاز به نظرات کارشناسانه دارم
فرشته مهربان عزیز که بهم لطف داشتن جناب مدیر که هنوز سعادت نداشتم از کلامشون بهره ببرم
نقاب عزیز که توی خیلی از تاپیک ها ردپای گرامیشون رو دیدم
طاهره جان عزیز کارشناس افتخاری تالار
ودوستان دیگری که کارشناس هستن و من نمیشناسموشون
به یاری تون احتیاج دارم
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
سلام مجدد
انسانها به هم وابسته اند ولي شدت وابستگيشون با هم فرق ميكنه هيچ كس نميتونه ادعا بكنه كه اصلا به كسي نيازي نداره
شما بايد يك موضوع را در نظر بگيريد واون اينه كه شما نبايد ديگران رو از زندگيتون حذف كنييد مخصوصا با توجه به
شناختي كه از شما دارم بلكه شما بايد خودتون رو به يك دغدغه مهمتر از هر كسي در زندگيتون تبديل كنيد
مطمعنا شخصيت شما وقتي محبتي رو به كسي پيشكش ميكنه دوست داره تاثير محبت خودشو ببينه
وطرف اون لااقل اونو به خاطر كارش ستايش كنه ومن هم ميگم شما حق داريد ولي انسانهاي قدر نشناس
و بي احساس در زندگي ما زيادن
پيشنهاد من همان حد تعادله
اگر شما تصميم بگيريد كه فقط به خودتون فكر كنيد و اصلا به كار ديگران فكر نكنيد بدين معناست كه شما
بخواهيد نقشي رو برخلاف احساساتتون و روحياتتون بازي كنيد و حتما با بن بست برخورد ميكنيد
چون اينها بخش مهمي از زندگي شما هستند
يك يا چند هدف مشخص را در زندگيتان مشخص كنيد و اين اهداف حتما اهدافي باشند كه شما بدانيد
با برنامه ريزي به اونها ميرسيد مثلا اهدافي مثل ازدواج چيزهايي هستند كه نا معلومند و تنها ذهن شما رو درگير
و اشفته ميكنند
داشتن هدف مشخص به شما احساس ارزش ميده وشما كم كم از ديگران مستقل ميشيد به گونه اي كه
توجه ديگران كم كم براي شما كم تر اهميت پيدا ميكنه و هر چي به هدفتون نزديك تر ميشيد اين حس در شما
تقويت ميشه حتي ممكن است به جايي برسيد كه ديگران به شما گلايه بكنند كه شما چرا كم به اونها توجه ميكنيد
:72
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
ممنون جلال عزیز
بله درسته من نمیتون دریگران رو از زندگیم حذف کنم
بر خلاف روحیاتمه
نمیتونم انقدر عوض شم که حتی خدا هم منو نشناسه باید خودم باشم در حد تعادل
من دارم رو این کار میکنم که مدتی اصلا به موضوع برادرم فکر نکنم اینو باید حذف کنم چون ذره ای فکر افکار بسیار بدی به دنبال داره
چند روزه فراموششون کردم در زندگیم حضور دارن اما در مشغولیت های ذهنم نه، حذف شدند
هر وقت هم میخواد فکرم مشغول شه به خودم میگم واقعیت رو بپذیر
من باید باید باید و هزاران بار باید ، خودمو بپذیرم به خودم ارزش بدم
انقدر که موضوع وابستگی دغدغه شده بود برام اعتماد به نفسم کم شده (از بین نرفته از حد خودش اومده پایین) و این باعث شده که افکار منفی بیاد سراغم و بگم نمیتونم و نمیشه و ...
اینا رو باید درست کنم
وای چقدر باید زحمت بکشم
علاوه بر راهکارهایی که هست: فکر مثبت دوری از افکار منفی ، مشغول شدن با یه کار باارزش و هدفمند و ... چ ه کارهایی رو انجام بدم
قبول دارید که کسی که مدتها زندگیش مثل زندگی ذهن من بوده بیشتر باید زحمت بکشه
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
سلام ستايش
هميشه ترك كردن يك عادت نياز به زحمت داره وتنها اين شدت عشق به هدفه كه باعث ميشه هر كسي چه
اندازه به سمت كمال مورد انتظارش قدم برداره
من بعد از اين چند مدت بالاخره وقت كردم اولين نوشته شمارو بخونم خيلي استفاده كردم چون بعضي چيزهارو
واقعا ياد گرفتم كه نميدونستم
شما افكار خيلي جالبي داريد
من اين كار شما اينكه اينقدر به كمال خودتون فكر ميكنيد رو تحسين ميكنم
:72:
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
منظورتون اولین نوشته این تاپیکه؟؟
کدوم چیزا؟
خوشحالم که باعث شدم چیزی به آموخته های شما اضافه شده
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
قبول دارید که کسی که مدتها زندگیش مثل زندگی ذهن من بوده بیشتر باید زحمت بکشه
100 % قبول دارم .بنظرم ارزش هر کسی و منزلت و جایگاه فرد در متحمل شدن این رنجها و زحمتهاست که: نابرده رنج ، گنج میسر نمی شود ..........
خواهر گلم ،کمر تون رو محکم ببندین که ماها خیلی کار داریم تا فتح قله ها .
پیروز باشین. :72:
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
سلام
بله منظورم همين تاپيك بود
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
سلام:72::
یک نکته بگم و اون اینکه چون تعداد پست ها زیاد شده من دارم تک تک می خونم و پاسخ می دهم پس اگر نکته تکراری که دوستان گفتند من دوباره نوشتم از همه دوستان معذرت می خوام...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
اینکه باید تغییر کنم
اما من!
**من شخصیت خیلی عجولی دارم همیشه فکرم این بوده که زود زود به خواسته هام برسم
**توقعاتم از دیگران بالا بوده
**فکر میکردم همه چیزو میدونم و از نگاه و حرف و رفتار آدما خیلی چیزا رو حتی حسشون رو میفهمم فکر میکردم که از دونشون خبر دارم
واین باعث شده که از دیگران هم توقع داشته باشم و همش به خودم بگم که چرا من حس دیگران رومیفهمم و بهشون کمک میکنم اما دیگران خواسته منو نمیدونن
**همیشه ذهنم مشغول دیگران بوده نه خودم
**حسود هستم
یه اعتراف بزرگ:
همون طور که تو موضوع "دختر میتونه برای شناخت پا پیش بزاره" گفتم نیاز عاطفی دارم و چون برای برآورده شدن این نیاز در دیگران تلاش کردم و کمکشون کردم به مراد دلشون برسند حالا بهشون حسودیم میشه چون خودم ندارمش
دوست دارم همه چیزو داشته باشم
ستایش جان سلام:
ببخش دیر در تاپیکت حضور پیدا کردم هرچند نمی دونم حضور من می تونه کمک کننده باشه یا خیر...
قبل از هر چیز از اینکه این قدر پیگیر حل نواقص هستی خیلی خوشحالم و همین که پذیرفتی نیاز به تغییر داری خودش بزرگترین قدمه برای رفع اشکال ..ما هم در فیلد کاریمون بدترین قسمت کارمون این هست که در بیمار پذیرش دریافت درمان را ایجاد کنیم و شما خود با هوش و ذکاوت خود بزرگترین قدم را با یاری خدا برداشته اید..
بهتون پیشنهاد می کنم تاپیک زیر هم با دقت بخوانید ..بسیار آموزنده است و دوستان و اساتید تالار خوب توی اون مطالبی رو بیان کرده اند که اگر با هوش بخوانی نکات بسیار آموزنده ای برای شما هم دارد..من را که خیلی تغییر داد..
http://www.hamdardi.net/thread-13846-post-126592.html#pid126592
ستایش جان ..من از همه پست اول شما برداشت کردم که شما دختری..مهربان..با صداقت..اهل همیاری و همدردی هستید ولی مشکل شما هم تا حدود زیادی شبیه مشکل من هست..می دونی چرا..
مشکل شما اون راز هست...
می دونی چه رازی رو می گم ..لینک بالا که بهت دادمو بخون و ببین که تو هم مثل من باید بلند شی از وسط خودت و روحت...
اون راز رو اونجا دوستان باز کردند بخون و بیا تو این تاپیک با فرض فاعلیت شما راجع به اون حرف بزنیم...
با خوندن اون می فهمی که چرا حسود هستی؟
چرا از اینکه کسی چیزی داره و شما داری غمگین میشی؟
رفتارت با برادرت توجیه میشه ..برو بخون و بیا باهم در موردش صحبت کنیم..باشه؟
منتظرم..:72:
_____________________________
در رابطه با پست دوم شما...
میشه بگی چرا؟
چرا فکر می کنی شما در قبال دیگران مسئولی و چه انتظاری داری از اینکه براشون کاری انجام بدی؟
اصلا چرا انجام میدی با انجام اون کارها احساس هویت و مهم بودن می کنی؟
اصلا فکر کردی که چرا این کارها رو کنی؟
در ریشه یابی این حس ها و کارها به کجا رسیدی..خودت فکر می کنی چرا به دیگران کمک می کنی و هدفت چیه؟
میشه بگی.......
اگر یک بار نکنی چی حس می کنی ؟میشه قشنگ توضیح بدی.........
-------------------------------------
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
- ناراحت میشم زمانی که از دیگران كمكي دريافت نكردهام . زيرا تمام زندگي خود را صرف كمك به ديگران كردهام انتظار دارم دیگران منو از یاد نبرن همون طور که من فراموششون نمیکنم
حس میکنم خواسته های من دیده نمیشه
در این مورد خیلی باهات حرف دارم....این ارسالت از همه ارسالهات دارای نکات مهم تری هست دوست خوبم ..اینو که پیدا کنی همه رو پیدا می کنی و حل میشه...قانون جذب الان به کار شما نمیاد چون قانون جذب یک ویژگی مهم داره به نظر من که شما فعلا اونو نداری ستایش جان..
بهت نمی گم تا باهم پیداش کنیم...
همه افراد اهل مطالعه قانون راز را می دانند ولی همه به یک اندازه از اون بهره مند نمی شوند پس صبور باش و در این مورد خاص عجله نکن تا زودتر به هدف برسی...
در کنار این موضوع دلم می خواد برام صبر رو از دیدگاه خودت تعریف کنی...
صبر چیست ؟و تو صبوری را در چه می بینی؟
______________________________________________
** آفرین....
یک خصوصیت عالی داری دوست گلم..صداقتت با خودت محشره....................واقعا آدم لذت می بره وقتی پست های صادقانه و میلت به تغییر رو می بینه ..آخی ..یاد پارسال خودم افتادم که فرشته جون در کنار سایر دوستان مثل کیوان..ستاره..ارمان ..طاهره جان و...همه و همه چقدر سعی کردند منو درست هدایت کنند و چقدر خوب موفق شدند پس تو هم می تونی..مطمئنم....آفرین..خیلی شبیه پارسال منی البته یک کمی شدیدتر هستی من کمتر این حس ها رو داشتم و فقط در مورد همسرم بود نه سایرین ولی شما کمی دامنه افراد گسترده تر شده که کم کم درستش می کنیم با توکل به خدا..........
_____________________________________
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
من مشکلی ندارم
یه سری افکار نه چندان جالب دارم که اونا رو هم از بین میبرم
راه حل کنار زدن خودم چیه؟
خود وجودیم مقاومت نشون میده در برابر تغییر و مانع میشه
چطور بر این مانع غلبه کنم
این مانع به خودش حق میده که این رفتار رو داشته باشه و تغییر نکنه
چطور این حق رو ازش بگیرم
مانع تو همون جمله اوله که بزرگش کردم...
وقتی صحبت ها تو شنیدم در موارد بالا راجع به عقب زدن خودت هم صحبت می کینم..
___________________________________
** آفرین انتخاب بسیار عالی لارج عزیز.....افرین ..نظرت چیه ستایش جان؟
____________________________________
**
خب مطالب بالا رو با خوندن تک تک پست ها بیان کردم که منقطع شد ..ببخشید..حالا منتظرم بشنوم...
با دقت بنویس و بگو من از طرف شما هم فرشته جان..آنی جان...ستاره جان و سایرین را هم دعوت می کنم تا در کنار آقا جلال..لارج..نادیا...و سایر دوستان کمکمون کنند...:72::72: