نمایش نسخه قابل چاپ
سورنا جان حالم بدجور بهم ريختست.امروز پست مسئول تربيت بدني هلال احمر استان مازندران رو گرفتم.همسرم جاي تبريك بهم گفت: حقوقش چقدره؟!!!
خشكم زد.براي خودم و شخصيتم خيلي تاسف خوردم.اون هدفش طلاقه ولي من طاقتشو ندارم.
پيش مشاور رفتم،حرف تو رو زد.گفت اون شخصيتش همش تغيير ميكنه.
ولي من عاشقشم.ولي اون آخره بي معرفتاااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااست.
از ناراحتي خوشحاله و ميگه چون خوشگلم طلاق ميگيرم ميرم زن يه آدم پولدار ميشم!!!
سلام دوستان.ممنون از همتون
نظر همتون يه جورايي درسته.من دارم زودتر پول رو جور كه بريم سر خونه وزندگيمون.به خودمم قول دادم تا وقتي اين كار رو نكردم، همسرم رو نبينم تا قدرمو بدونه و خودمم تحريك نشم.لطفا" نظرتون رو بدين
سلام
حالا شدی یه پسر خوب.آفرین .پول رو خدا می رسونه .خوشبخت باشین
دوستان من طاقت دوري همسرمو ندارم.بارها سعي كردم يه روز بهش زنگ نزنم تا قدر احساسات و عشقمو بدونه.ولي بيش از 2 ساعت دوام نياوردم.روحيه ام زير صفره.من عاشقشم ولي نميفهمه.فوق العاده دهن بينه.اگه از خانوادش چيزي بگن اون حرف ميشه حكم الهي و اونو ميكوبه تو سرم.اخلاقش در هر لحظه متغيره.به اخم و خنده اش اصلا" نميشه اعتماد كرد.خيلي بهم فشار عصبي مياره و از عذابم لذت ميبره.اين رفتارش خيلي رو اعصابم تاثير گذاشته.تو محل كارم افسردهام.ديگه اون آدم شاداب نيستم.همه فهميدن مشكلي دارم ولي به روم نميارن.چه كنم؟دوسش دارم
سلام دوستان
يه خبر خيلي وحشتناك: همسرم بالاخره اون بلايي كه ميترسيدم سرم آورد:ديروز تقاضاي طلاق داد.دليلشم اينه كه چون تا الان پول عروسي جور نشد، ما به درد هم نميخوريم و 1000 بهونه مسخره و موبايلشم خاموش كرده.خواش ميكنم همگي نظر بدين و راهنماييم كنين.همه.پاي يه زندگي وسطه
سلام
یكم: لطفا یه كمی خونسرد باش...
دوم: معمولا پیچیدگی های حاكم بر روابط زوجین بیشتر از این چند خطی كه شما نوشته اید،هست.
مسئله صرفا سكس، یا پول عروسی نیست.
سوم: به خاطر مبهم بودن ریشه مشكلتون (كه البته طبیعی هست و معمولا در یك موضوع اینترنتی كاملا آشكار نمی شود)، باید بگویم نه آنقدر وضع خوبست كه به هر قیمتی عروسی كنی و بری سر زندگی، و نه آنقدر وضع بد هست كه بری طلاقش بدهی.
چهارم: فعلا برای اینكه زمان لازم برای بررسی و حل مسائل احتمالی فیمابین خود را داشته باشید، در مسیر طلاق مساعدت نكنید. و از طریق تلفن یا مراجعه حضوری به ایشون ، شرط طلاق را گذراندن جلسات حضوری مشاوره عنوان كنید. یعنی اینكه با بررسی بیشتر و زیر نظر یك متخصص ،اگر زندگی شما ظرفیت بازسازی و حل مشكلات را نداشت ،آنوقت آخرین گزینه جدایی هست.
اگرچه حتی اگر ایشون قبول نكنند، باز هم دادگاه به مشاوره قبل از طلاق حكم می دهد.
پنجم: به هر حال بدون شنیدن نظرات همسرتان و ادراكی كه ایشون از موقعیت كنون دارد، نمی توان راه حل مناسبی ارائه داد. اما به نظر می رسه شما بسیار احساسی و زودرنج باشید. كه خود این می تواند آسیب زا باشد.
خلاصه و نتیجه گیری:
با زبانی آرام و با نگرشی مثبت از او بخواهید كه آخرین تلاش منطقی را در جهت بررسی مجدد مشكلات این زندگی و حل احتمالی آن داشته باشید و به همین منظور از او دعوت كنید تا هر دو به یك مشاور خانواده مراجعه كنید.
به هر حال اگر او قبول نكرد، برای ارزیابی دقیق و برای اطلاع خودتون پیشنهاد می دهم شخصا با یك مشاور به طور حضوری وخصوصی صحبت كنید.