RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
سلام نجوا جان ممنون که بهم اهمیت دادی.
من 21سالمه اونم همینطور.البته گفته بودم 8 ماه ازم کوچکتره.هردومون دانشجوییم.اون ترم 6 من ترم 4.من و اون هیچ مشکلی نداریم بزرگترین و مهمترین مشکل ما واسه ی ازدواج مامان پارساست.که حتی حاضر نیست پیش مشاورم بیاد حتی نمیخواد منو ببینه.عقیدش اینه که چون ما باهم دوست شدیم من یه دختر خرابم.
چون مخالفه همه چیز رو عیب میدونه اینکه من بزرگترم اینکه خانواده ی ما مذهبیند ولی خانواده ی اونا نه و... .پارسا خیلی صبور خیلی هم زود خودشو با شرایط وفق میده.چند وقت پیش تصمیم گرفته بود چون از پس مامان و خانوادش بر نمیاد و معتقد بود وقتی بهم برسیم مدام خانوادش اونو سرزنش میکنن و منم از الطافشون بی نصیب نمیمونم به خاطر من همه چیزو تموم کنه. که نتونست.انگار زندگی میکنه واسه ی دیگران.همیشه خودشو میذاره کنار تا بقیه ازش راضی باشن.اون از من خوشش اومد چون مثله دخترای فامیلشون نبودم اما حالا که با مخالفت شدید خانوادش مواجه شده میگه اگه به تو نرسیدم و خواستم برم سراغ کسه دیگه میرم سراغ کسی که مثله خونواده ی خودم باشه که بم گیر ندن.گفتم پس عقیده ی خودت خواست خودت چی؟سکوت کرد.
نمیدونم چی کار کنم:302:
ومردشور این هوس لعنتی رو ببرن که اونم داره ویرونمون میکنه.
دونفری که احساس میکردن میتونن در کنارهم به کمال برسن فعلا بازیچه ی خودش کرده عشق پاکمونو لکه دار کرده.
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
سلام ،
چرا مادرش مخالفه ؟
اگه اينو مي دونستين كه نميتونين به هم برسين بايد همون اول تصميم به جدايي مي گرفتين نه الان كه به هم وابسته شدين
ولي در هر حال نبايد خدا رو فراموش كني چون خيلي بهت نزديكه
قوي باش و اسير خواسته هاي نفست نشو اين دليل خوبي براي رسيدن به هدفت نيست از كجا معلوم بعدش بهش رسيدي اگه نرسي مي دوني چي مي شه يه عمر با گذشته اي ناراحت كننده بايد زندگي كني ميرزه ؟
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
سلام عزیزم
من بانظر نجوا موافقم مشکل مادرش نیست مشکل خودشه اون نمیخاد با تو. ازدواج کنه و اینا همش بهونه است . یه خورده به خودت فکر کن به آیندت تو هنوز خیلی جوانی بهتره یه مدت اصلن بهش فکر نکنی ترکش کن ببین اصلن حاضره بیاد دنبالت . زندگی و عمرت پای یه نفر بذار که ارزششو بدونه نه اینکه با بهانه های واهی بخاد احاسستو و زندگیتو ناوبد کنه.
مواظب خودت باش خلی مواظب باش
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
:203::104:سلام دوست من به نظر من یا باید هم دیگر را فراموش کنید یا بیخیال قوانین و مشکلات سرراه بشید اگه واقعا همدل باشید هیچ مشکلی پیش نمیاید انشاا... خداوند هم به شما کمک خواهد کرد:305::203:
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
شما فرض کنید مشکل اصلی مادرشه مادری که حتی نمیخواد منو ببینه و گفته مگه از رو جنازه ی من رد بشن بذارم اینا بهم برسن.منم یه گاهی نظر شمارو دارم فکر میکنم خودش نمیخواد.اما میگم حالا مثلا خودشم بخواد چی کار میتونه بکنه؟یه دانشجوی دانشگاه ازاد که خرجش به عهده ی خانوادشه.
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
سلام تارای عزیزم :72:
آفرین . احساس می کنم در پست آخری که گذاشتی تونستی کمی از فضای احساسی صرف خارج بشی . خوشحالم که اینقدر منطقی داری همه چیزو بررسی می کنی ...:104:
می دونم عمل کردن و حتی قبول کردن حرفهایی که بهت زده می شه خیلی سخته ...
می دونم حتی فکر کردن به اینکه پارسا رو بزاری کنار برات رنج آوره و شاید هم محال به نظر برسه ...
عزیز دلم ، من به عکس اصلا نمی خوام بهت بگم پارسا رو دوست نداشته باش یا اونو کنار بزار ... بلکه می خوام بگم دوستش داشته باش ... بیشتر از قبل و زیادتر از حالا ... فقط یه چاشنی دیگه هم به ظرف احساست اضافه کن . مثل پست قبلی. یعنی کمی احساساتت رو با عقل و منطق قاطی کن .یعنی اگر می خوای این عشق و دوست داشتن به بار بشینه و به وصلی متناسب با شخصیت خودت منتهی بشه باید بتونی عاقلانه به موضوع نگاه کنی . یعنی مثلا وقتی تو می دونی که خانواده ی پارسا نوع دوستی شما رو تایید نمی کنند و یکی از دلایلشون برای نپذیرفتن تو این رابطه ی دوستیه پس این رابطه رو منطقی کن ... من از کنار گذاشتن پارسا حرف نمی زنم ... می گم تو عاقلانه رفتار کن ، صبور باش ، به پارسا فرصت بده خودش رو پیدا کنه . چیزی که مشخصه اینه که او هنوز امکان ازدواج نداره . نه با تو و نه با هیچ کس دیگه ... پس قبول کن در این شرایط هر چی تو بیشتر اصرار کنی و احساساتی تر رفتار کنی از مسیر موفقیت دورتر می شی و حتی فرصت رسیدن به او در آینده رو هم از خودت می گیری ... یعنی چی ؟ یعنی یا در اثر اصرار و پافشاری تو و پارسا به ادامه این رابطه و همینطور با توجه به ویژگیهای شخصیتی او (که خودت گفتی) ، خانواده ی پارسا به کلی مانع ازدواجتون می شن و یا اینکه به قول خودت عشقتون بیش از این به هوس آلوده می شه و اونوقت این توئی که بازنده ی این ماجرا هستی چون دیگه پارسا هم ممکنه قبولت نکنه ...
تارا جان
تو خیلی خوب می دونی که در حال حاضر هرچی هر دوتون روی مشکلاتتون متمرکز بشین و به نیازتون به همدیگه فکر کنید اوضاع خراب تر می شه ... مثل الان که داری عذاب می کشی و هر چی این وضع بیشتر ادامه پیدا کنه ... احتمال عواقب بدتری وجود داره ... تو که نمی خوای بعدها قضاوت پارسا هم در مورد تو عوض بشه ؟ نه ؟... خوب . پس کمی صبوری کن ... به جای اینکه آتش احساسات او و خودت رو داغ تر کنی و هی فکر کنی که همش تقصیر مادرشه که نگذاشته شما با هم ازدواج کنید ، بنشین و یک راه حل اصولی پیدا کن . یعنی مثلا فکر کن در این شرایطی که پارسا نه درسش تموم شده ، نه کار داره ، نه استقلال فکر داره و نه استقلال مالی و ... آیا ادامه ی ارتباط به این شکل اصلا به صلاحتون هست ؟
یا مثلا قبول که تقصیر مادرشه . حالا تو باید چیکار کنی که نظر مادرش عوض بشه و به دوستی ساده ی شما به چشم بد نگاه نکنه ؟ ... قطعا می دونی که اگر اتفاق بدی بیفته مادر پارسا که هیچ ، از چشم خود پارسا هم می افتی ...
دوست خوب من
به خودت و به زمانی که در اختیار داری بیشتر اعتماد کن . معمولا این زمانه که خیلی چیزها رو به نفع ما تغییر می ده . فقط باید جدیش بگیریم و بهش احترام بزاریم ... چطوری ؟ با صبر ، منطق و متانت ...
مطمئنم اگر عاقلانه ارتباطت رو با پارسا محدودتر کنی هردوتون آرومتر می شین و صدماتی که متوجهتون هست کمتر می شه و با آرامش بیشتری می تونین به آینده فکر کنید و راه حل های بهتری پیدا کنید ... می دونم که سخته ... خیلی هم سخت ... اما اینم می دونم که تو با درایت می تونی همه چیز رو به نفع خودت تغییر بدی ...
مقالات لینک زیر رو با دقت بخون و بعد با توجه به براشتی که از مطالبش کردی هرچیزی که در مورد خودت فکر می کنی در همین تاپیک برای ما بنویس .
مشاوره ازدواج
http://www.hamdardi.com/fa_Default.asp?RP=M_Content.asp&P1N=ContentId&P1V= 167&R%3D6752913%26L%3Dfa%26FT%3DFalse
سعی کن به چیزهای دیگری که دوست داری فکر کنی و برای خودت مشغولیات جدیدتر و جذاب تری ایجاد کنی ... وقتت رو با موسیقی ، ورزش ، نقاشی ، نوشتن و... پر کن ... به خانوادت بپرداز ...
چرا به این تالار بیشتر سر نمی زنی ؟
می خوام ازت دعوت کنم مطالب بخشهای مختلف تالار و مشکلات مراجعین رو بیش از این بخونی و به کمک کسانی بیای که مثل خودت دچار بحران هستند ...
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
سلام خیلی خوشحالم که این سایت هست که راهنماییم کنه این مدت بین منو پارسا اتفاقاییی افتاد که من در حالیکه دوسش دارم ولی بش اعتماد ندارم خودشم میدونه یعنی بش گفتم ولی اون با این اتفاقا طبق گفته ی خودش بیشتر به من علاقمند شده.این بی اعتمادی نسبت بش باعث شده یه جور دیگه به مسائل نگاه کنم.سعی میکنم رابطمون رو کنترل کنم.من بااین مشکلات فکر میکنم بازم اگه اون بخواد حتی فردا هم میتونیم بهم برسیم چون من به این اعتقاد دارم که خانواده میگن ولی نمیتونن عمل کنن که بچشونو از خودشون برونن.حس میکنم این که اون فعلا استقلال مالی نداره بهونه اس تا این مدت بام باشه حالا اگه کسی تو این مدت بهتر از من که مورد پسند خانوادشم باشه پیدانکرد بیاد سراغ من.اگه هم که پیدا کرد به بهونه ی اینکه خانوادش مخالفن و طاقت نداره ببینه که مدام بم زخم زبون بزنن و بم کم محلی کنن.یا به عبارتی به خاطر من منو رها کنه.اینجوری هم پیش خانواده ی من خوب به چشم میاد هم پیش خانواده ی خودش و به هرکسی هم که بگه منو سرزنش میکنن که پسر به این خوبی و عاقلی فکرتورو کرده که این کارو کرده.میشه قهرمان قصه و من میمونمو یه دل شکسته که میفهمم همش بهونس ولی دیگران چون تو جریان نیستن نمیفهمن.اخه به کی بگم که دل من کارونسرا نیست که یه مدت یکی بیاد بعد خاطراتشو بذاره و یه مدت یه کسه دیگه.که پارسا به بهونه ی اینکه نمیتونه خوشبختم کنه منو رها کنه و بگه میرم کنار که تو خوشبخت بشی.در حالیکه اگه اون کسی که قرار جای پارسا باشه پیغمبرم باشه من نمیتونم باش احساس خوشبختی کنم چون قبلش با پارسا بودم و این حرفای عاشقانه و این حرکات و قبلا با پارسا داشتم جز عذاب برام هیچی نداره.حتی اگه بهترین زندگیرو با بهترین فرد دنیا داشته باشم.چه فایده وقتی قراره یک عمر بش دروغ بگم که فقط با تو بودم. این دلیلی که به خاطرش هرگز نمیتونم پارسارو فراموش کنم بذارمش کنار
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
خوشحالم از اينكه داري كم كم به نتيجه خوب مي رسي
بهترين كار همينه كه روابط و كنترل كني و كم كم ترك
اونم اگه واقعا خواهان تو باشه مي ياد جلو حتي اگر كوه هم جلوش باشه
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
سلام تارا جان
مي دونم شرايط سختي داري ولي به خدا توكل كن از خدا بخواه مشكلتون رو حل كنه
راستي تارا جون چه مدته با هم آشنا شدين اينو مي پرسم تا يه مسئله اي برام روشن بشه و بهتر راهنماييت كنم.
شما هر كدوم چند سالتونه و چطور با هم آشنا شدين؟چرا مامانش مخالفه؟
به اين فكر كن آدم در سختيها ساخته مي شه و خدا در همه حال ناظر بر اعمال ماست اجازه نده شيطان از اين موقعيت سوئ استفاده كنه و همه چيز رو نابود كنه صبر كن با اينكه خيلي سخته ولي بدون و مطمئن باش نتيجه اش شيرينه
RE: داره عشقمون به هوس الوده میشه
واي عزيزم ببخشين وقتي پست قبلي رو گذاشتم اين صفحات جديد رو نديدم
ولي خيلي خوشحالم كه داري منطقي فكر مي كني حالا كه به اين طرز فكر رسيدي اجازه بده يه مدت دور از هم باشين يه جوري افكارت رو به چيزهاي ديگه متمركز كن
اين كه مي گي مي خواد همه رو راضي نگه داره خيلي بده و مي تونه در زندگي آينده ات تاثير بدي بذاره
حتي اگه شما با هم ازدواج كنين اصلا وضعيت مطلوبي نخواهيد داشت
اگه بگه تو بودي كه منو مجبور كردي يا از كجا بدونم وقتي با من اونجور بودي با كس ديگه اي رابطه ننداشتي و..اونوقت تمام عشق و علاقه اي كه بهش داشتي برات نابود مي شه
معمولا اين جور ازدواج ها نتيجه اي جز شكست نداره پس بهتره آروم باشي بازهم مي گم از خدا بخواه بهت كمك كنه و تو رو از شر شيطون دور نگه داره