RE: مشکل فرهنگی با خانواده همسرم
[color=#9400D3]سلام
بلاخره تو اون جمع که به غیر از پیرها بقیه که حتما فارسی متوجه میشن مگه اخبار گوش نمی دن یا تلوزیون نمی بینن .............
من فکر می کنم شما یه خورده معذبی یا خجالتی یا کمی اعتماد به نفست پائینه.... اینطور نباش اگه یه بار باهاشون گرم بگیری یا سر صحبت رو باز کنی به مرور مسئلت حل می شه .. اگه همینطری ساکت بشینی و فقط شنوده باشی بلاخره خسته می شی وهزار جور فکر وخیال می کنی که مثلا مبادا دارن راجب من صحبت می کنن
یا راجب شمادارن حرف میزن
به نظرم خود شما یه خورده کم صحبتی ..........
یه بار امتحان کن.............. یه بار تو مهمونی راجب مسائل روز بایکی که فارسی بلده هم صحبت شو سر صحبت رو وا کن می بینی که کم کم قاطی اونا شدی هم کمک می کنی اونا فارسیشون بهتر می شه وهم شما یه خورده ترکی یاد می گیری .........
به نظرم فقط راهش اینه ......
راستی من خودم ترکم تبریک می گم انتخابتون رو موفق باشی............[/color]
RE: مشکل فرهنگی با خانواده همسرم
آقای مدیر همدردی در یکی از پست ها تذکر داده بودند که خیلی تند و قاطع و شدید نظر ندهیم و یک کم ملایم تر و ... که مسولیت مشاور سنګین است و ... در آن پست من هم نظرم کمی تند بود. من فرد ریزبین، کمی بدبین و سخت ګیری هستم. بنابراین شما نظرات من را با این دید بخوانید.
اما حس می کنم این جمله آخری که نوشتی بیشتر از همه متنت بار داشت و حرف اصلی باز اونه. یک جوری نوشتی فرهنګی بماند که از صد تا جمله بالاییش چشمګیرتر بود.
اونها فکر می کنند که شما خودتون را برتر از اونها می دونید و خیلی محلتون نمی ذارن تا به اصطلاح روی شما را کم کرده باشند. به نوعی خودشان هم حس می کنند که تافته جدا بافته هستی. نه به خاطر زبان، که به خاطر تفاوتهای فرهنګی. همین که به شما می ګویند که چرا زبان یاد نمی ګیری، یعنی اینکه می خواهند ناتوانی شما را به رویتان بیاورند.
از طرفی شما هم حس می کنید حرف مشترکی ندارید که سکوت می کنید. وګرنه زبان رسمی ایران فارسی است و جوانترها که مدرسه رفته اند و فارسی بلدند. اما شما نمی خواهید و حرفی ندارید که با آنها بزنید. آنها هم تمایلی به ورود شما به این جمع ندارند.
اما تعجب می کنم که چرا خانمتان هیچ تلاشی در این زمینه نمی کند. درست که خانمها در جمع جدایی هستند، اما بالاخره می داند که شما ترکی بلد نیستید و حتما از شما می پرسد که مثلا خوش ګذشت یا مثلا چی ګفتید و ... چرا مثلا از برادرش نمی خواهد که با شما هم کمی حرف بزند یا در بحث ها با ترجمه های ګاه و بیګاه به شما هم کمک کند.
به هر حال جدا شدن و کنار ګرفتن از فامیل همسرتان اصلا راه حل مساله نیست. به غیر از اینکه شما اکنون یک خانواده هستید و این کار اصلا درست نیست، مساله فردا و فرزند (ان) شما هم مطرح است. اصلا درست نیست که پدرش را دور و جدا از خانواده مادر ببیند. حتما باید برای حل مساله تلاش کنید.
شما در هفته بیشتر از یک بار که با آنها نیستید. یک بار در هفته را هم سعی کنید که حرفهایی برای ګفتن پیدا کنید. مسایل عمومی روز و غیره. ولی جدایی از فامیل همسر راه حل نیست و خیلی هم برای همسر و هم برای بچه ها سخت است که این فاصله را تحمل کنند.
RE: مشکل فرهنگی با خانواده همسرم
سو ء تفاهم : منظور ازتفاوت فرهنگ بالاتربودن یک فرهنگ نیست .منظور تفاوت دید بین ارزش ها وضد ارزش ها ست.
RE: مشکل فرهنگی با خانواده همسرم
آقا علی
بعضیا میرن از یه کشور دیگه زن میگیرن و مشکلی هم پیش نمیاد
خود منم کم و بیش این مشکلو دارم ولی با گفتن همین جمله خودمو قانع میکنم
RE: مشکل فرهنگی با خانواده همسرم
شاید من اشتباه منظورم را رسانده ام.
ولی منظور من هم از تفاوت فرهنګی، برتری یا کهتری یکی به دیګری نیست. فقط تفاوت.
اما خب ګاهی اوقات هم موقعیت بایین تر اقتصادی، اجتماعی، تحصیلی و ... باعث این تفاوت ارزشها و تفاوتهای فرهنګی می شود.
مثلا ممکن است خانواده همسر شما علاقه چندانی به نقد یک فیلم یا بررسی فلان معضل اجتماعی در جمعشون نداشته باشند. در عوض دوست داشته باشند که از رقص فلان هنرمند یا ... صحبت کنند. این موضوع تا حدودی می تواند به موقعیت اجتماعی و تحصیلی افراد هم مربوط باشد.
به هر حال متشکرم از تذکرتون و متاسفم از برداشت اشتباهم.
RE: مشکل فرهنگی با خانواده همسرم
من واقعا" قدر این همدلی ها وراهنمایی ها رو میدونم
مشکل من هم خیلی هاد هاد نیست چون میدونم که همسرم و اونقدر می خامش که پای همه مواردش بمونم
من از این همدلی های گفته شده برداشتهای خودم و دارم حداقل میدونم که مشکل (مسئله) من تنها نیست
فقط یه خواهش بزرگ از اونهایی دارم که مثل منو ، توخانوادشون دارن یعنی یکی رو دارن که تازه وارد خانوادشون شدن واز یک موقعیت دگه اومده خواهشا"، خواهشا"
یه خورده انعطاف داشته باشید خیلی هم سفت برخورد نکنید که طرف فراری بشه یا دیگه نخواد رفت و آمد کنه
مطمئن باشید اگه من قبل از ازدواج ، رو زنم 100% شناخت نداشتم از فامیل خودم زن می گرفتم
RE: مشکل فرهنگی با خانواده همسرم
خب فارسی بلد نباشه مادرزنت؟مگه همیشه با مادرزنتی؟درسته آدم دوس داره با مادرزنشم گرم بگیره که تو این مورد نمیشه...البته به قول دوستان شما باید اول فکر اینارو میکردی،حالا که نکردی حتما همسرتو خیلی دوس داشتی که به این چیزا فک نکردی...از نظر فرهنگ هم اگه باهم نمیخورید این بخاطر زبانشون نیس اتفاقا ترک ها خیلی باکلاسن،ممکن بود خانواده ی همسرت فارس بودن اما تفاوت فرهنگی داشتین...این یه مسئله جداست از زبان ترکی...به همسرت اصلا نگو چون ناراحت میشه و ارزششو نداره...در عوض خودت سعی کن ترکی یاد بگیری،خیلی هم زبون شیرینیه....چشه مگه؟؟؟و از همسرتم بخواه به مادرزنت فارسی یاد بده کم کم...توی مجلسم قرار نیس یا مادرزنت حرف بزنی،با آقایون حرف بزنی کافیه....آخه این چه مشکلیه که ذهنتو درگیر کرده،لطفا سرتونو یکم گرم کنید تا اینچنین مسایل بیخودی گریبانگیر ذهنتان نشود