RE: نمی دونم با این احوالم چی کار کنم دیگه بریدم
ثمين جان سلام. من تازه در اين سايت عضو شدم و خوشحال ميشم اگر قابل بدونی از تجربياتم در اختيارت بذارم. ثمين جان گاهی انسانها توانايی درك خودشونو ندارن چه برسه ديگران.... پس چرا از ديگران چنين انتظاری داری؟... اما خداوند مهربان حسابش جداست. خداوند عاشق بنده هاشه و حكيم و عادله پس هيچگاه به بنده هاش ظلم نمی كنه و هميشه به صلاح بنده هاش عمل می كنه . پس اگر بدبياری يا دلگيریهايي تو زندگيت پيش اومده بدون اونا هم همه لطف خداست. توصيه میكنم سوره آل عمران (ترجمه فارسی) رو با دقت بخونی تا متوجه بشی چه حكمت هايی پشت آفريشيه كه ما فراموشش كرديم. (ما را برای سوز و گداز آفريده اند).... و بدون هيچكس و هيچ چيز جز خداوند نمی تونه آرومت كنه . بنابرين دوست عزيزم بار ديگه به خودت برگرد و خداوند رو در وجودت جست و جو كن و زيباتر از هميشه پيداش كن ، چراكه روح بينهايت طلب مارو فقط يه بينهايت (خدا) میتونه ارضا و آروم كنه... بعد از اينكه آروم شدی يه برنامه بريز و خواسته هات رو يادداشت كن و بعد به خدا توكل كن و كمر همت بر رسيدن به اونها ببند. در آخر بدون كه اگر موفق شدی مشمول رحمت و اگر نه مشمول حكمت خدا شدی. پس در هر صورت شاكر و سپاسگزار باش....
(هركه در اين بزم مقربتر است جام بلا بيشترش می دهند)
RE: نمی دونم با این احوالم چی کار کنم دیگه بریدم
مطمئن باشید با این روحیه ازدواج هم که کنید بازم احساس نارضایتی خواهید داشت
فقط خدا
آرامش و موفقیت دست اونه
بشرط اینکه ما با خدا روراست باشیم و عشق که به نظر من یکی از نداشته های همه ماست و مهمترینشو از خدا طلب کنیم .
توکل یعنی آرامش
ممنون .:72::72:
RE: نمی دونم با این احوالم چی کار کنم دیگه بریدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پریماه
سلام گلم.من 23 سالمه. مجرد.و مهندس برق هستمو حدود دوساله شاغلم.و هنوز در این سن به وضعیت تو دچار شدم.میخوام بگم خوب درکت میکنم و میفهمم چه حالی داری.منم خیلی دلگیرم .خیلی خستم.از این تکراری بودن زندگیم باوجود تنوع زیادش.با اینکه هنوز به من میگن ازدواج واست زوده ولی من از این تنهایی خستم.و حستو کاملا درک میکنم.همه میگن صبر .و من فقط از خدا صبر میخوام .
دوست عزيز منم 23 سالمه برق خوندم و 5/2 سال كه كارمندم متاسفانه منم حس و حال تو رو دارم زندگي برام تكرار تكرار
دوست عزيزم ثمين جان
اصلا ناراحت نباش اول شعر زير روبخون
من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهي كه بلغزد بر من
من خودم بودم يك حس غريب
كه به صد عشق و هوس
من خودم بودم و دستي كه صداقت ميكاشت
..................
عزيزم من 23 سالمه و هيچ خواستگار نداشتم تا اينكه سر و كله يكي پيدا شد ما رو بگي چقدر ذوق كرديم بگذريم هر چي كه بود تمام شد و در لوحه زندگي من به نام شكست عشقي نوشته شد ضربه شديدي خوردم اما خودم رو نباختم نميگم ناراحت نشدم نميگم گريه نكردم اما خب اگر خودم نميتونستم كنترلش كنم دچار افسردگي ميشدم در نتيجه كاغذي گذاشتم جلوم و نوشتم متن كاغذ :
چهره رو از معيار ميزاريم كنار
1-من كارمندم پس يه قدم از بقيه بيكاران جلوترم چون مستقل زندگي ميكنم نه اينكه نگاهم به جيب ديگران باشه
2-من مدرك تحصيلي دارم
3-خانواده با آبرو و اسم رسم داري دارم
4-...................
پس من چيزي كم ندارم و نبايد خودم رو سطح پايين بگيرم و هر كسي لياقت ازدواج با من رو نداره
عزيزم تو هم خودت رو دست كم نگير خيلي ها آرزو دارند جاي تو باشند
عزيزم سن ازواج در ايران رفته بالا پس همه مثل هميم و عده اي كمي هستند كه شانس دارند
آرزو دارم يكي كه از همه چيز خوبه و خوشبختت ميكنه بياد خواستگاريد
RE: نمی دونم با این احوالم چی کار کنم دیگه بریدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ثمین1360
سلام
عزیزان من ثمین هستم 29 سالمه مجردم تحصیلات کارشناسی دارم
اوایل که شاد بودم و سرزنده اما الان خیلی افسردم آدم سابق نیستم وقتی به یاد گذشتم میفتم یا به آینده فکر می کنم خیلی می ترسم ..... حق بدین خیلی سخته... نه کار درست و حسابی وآینده ای که معلوم نیست چی می شه ...
گاهی احساس می کنم که خیلی در حقم ظلم شده از همه لحاظ ........
تازه گی ها از خدا هم دلگیر شدم دیگه مثل سابق واجباتم رو به نمی تونم به جا بیارم هر از چند گاهی اونقدر دلم می گیره که گریه م می گیره بد جور... الان هم همینطوری شدم اگه سرکار نبودم یا یه جای دنج گیر میاوردم می نشستم دل سیر گریه می کردم.....
از همه خواهر برادرام کمک می خوام چون بعضی حرف دلها هستش که آدم نمی تونه بگه به هیچکس حتی به مادرش یا عزیزترین دوستش از شما کمک می خوام چه جوری خودمو توجیه کنم یا چی کار کنم که تحملم زیاد بشه .... دعام کنین :72:
مطالب رو خوندم باعث تحولات روحی در بنده شد از شما و باقی دوستان سپاس گذارم و آرزوی توفیق روز افزون برای همگی از ایزد منان مسئلت دارم ان شاء الله تعالی.
RE: نمی دونم با این احوالم چی کار کنم دیگه بریدم
[color=#6B8E23]سلام به همه خواهر بردرهای عزیزم
از همتون ممنونم که اینهمه به دوستانتون لطف دارین.... من که خیلی خوشحال می شم وقتی می بینم کسایی هستن که واقعا از ته دل حرفهای منو گوش دادن و واقعا در حق من بزرگواری کردن .....
حرفهاتون خیلی آرومم می کنه ... توکل به خدا:316: [/color]عید نوروز رو به همتون تبریک می گم آرزو می کنم همه جونها وشما دوستهای گلم به هرچی آرزوهای قشنگی که دارین ان شاءالله امسال برسین :72::72::72::2:::72::72::72:خواهشا سر هفت سین برای منم دعا کنین:323::323:
با ادب احترام به همه دوستان:72:
RE: نمی دونم با این احوالم چی کار کنم دیگه بریدم
]
:43:سلام.من یه دختر27ساله هستم که مجرد وتنهام.میخواستم بگم درکت میکنم.
RE: نمی دونم با این احوالم چی کار کنم دیگه بریدم
سلام ثمین جان منم متولد1361 هستم لیسانس الهیات هستم ودرحال حاضر به کاری با درآمد خیلی کم به خاطر سر گرم بودنم مشغولم.تا حالا هم موقعیت ازدواج برام پیش نیومده بود اما حدود یک ماه پیش فردی که ادعا می کنه چند ساله از همسرش جدا شده ودارای سه فرزند است که با همسرش زندگی می کنند به دیدنم آمد وخواستگاری کرد البته ساکن یه شهر دیگه است ومیگه میاد محل ما وهر شرطی بزارم قبول می کنه.منم موندم برسر دوراهی که اگر بله بگم میگن این زندگی به مشکل می خوره،اگر بگم نه شاید دیگه فرصتی پیش نیاد واسه ازدواج.خواهش می کنم کمکم کنید که چه راهی رو انتخاب کنم. متشکرم.
RE: نمی دونم با این احوالم چی کار کنم دیگه بریدم
شاينا ايشون اصلا هم كفو شما نيستن فراموششان كنيد.:305: